مشروح سخنرانی آیت الله طاهری خرم آبادی – شب هشتم فجر 93
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ»
«اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَ اَلْحَمْدَ مِفْتَاحاً لِذِكْرِهِ وَ سَبَباً لِلْمَزِيدِ مِنْ فَضْلِهِ وَ دَلِيلاً عَلَى آلاَئِهِ وَ عَظَمَتِهِ ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی اشْرَفَ الانبیاء وَ المرسلین وَ خَاتَمِ سُفَرَاءُ مکرّمین مَوْلَانَا ابوالقاسم وَ المحمد و آله الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ الْمَعْصُومِينَ الهَداهُ المُهدیین لاسِیما نَامُوسِ دَهْرٍ وَ أَمَامَ الْعَصْرِ الحجة بْنِ الْحَسَنِ روحی وَ أَرْوَاحَ العالمین لَهُ الفداه»
محضر شما عزیزان حاضر در جلسه سلام عرض میکنم و امیدوارم که خدای متعال روز به روز بر توفیقات شما و ملّت بزرگ و عزیز و شرافتمند ایران بیفزاید و درود و سلام به روح بلند امام راحل عظیم الشّأن (قدّس الله نفسه زکیّه) و شهدای والا مقام اسلام میفرستم. عرض تبریک دارم سی و ششمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی را به محضر مبارک رهبر معظّم انقلاب مراجع معظّم تقلید و همهی مؤمنین و به خصوص اهالی محترم قم و به ویژه اهالی چهارمردان و شما عزیزانی که در این محضر در خدمت شما هستیم. من یک مقدار تفاوت در صحبت را امشب نسبت به صحبتهایی که معمولاً در اینگونه جلسات محضر عزیزان عرضه میشود به نیّت گذراندم. امّا قبل از آن به خاطر فضایی که نسبت به وجود مقدّس مولای ما امیر المؤمنین علی (علیه الصلوة وَ السَّلَامُ) برادر عزیز ما ایجاد کردند یک روایتی در فضل امیر المؤمنین به ذهن من آمد که با این روایت مجلس را به نور امیر المؤمنین منوّر کنیم و از روح بلند مولای خود برای ادامهکار مدد بگیریم. در بین احادیث مربوط به معراج رسول خدا (صَلِّ اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) (صلوات) روایتی و خبری است مبنی بر اینکه وجود مقدّس پیغمبر گرامی طی سفر معراج خالی است. لذا خدای متعال یک شخصیّتی را ممثّل از امیر المؤمنین و به شکل امیر المؤمنین برای اهل آسمانها خلق کرد که فرشتگان الهی در آسمانها و در همهی عوالم به زیارت علی میآیند و علی را در آسمان زیارت میکنند و همین مقدار به شما عرض کنم یا رسول الله که اینقدر تعداد این ملائکه برای زیارت امیر المؤمنین زیاد است که به حساب شما هر سی هزار سال نوبت به یکی از ملائک میرسد تا علی را زیارت کند. چنین جمعیّتی از ملائکه برای زیارت امیر المؤمنین مجتمع هستند. و نوبت هر کدام هر سی هزار سال یکبار اتّفاق میافتد. این شمّهای از عظمت امیر المؤمنین پیش آسمانیان است، پیش اهل عالم بالا است. درک ما حقیقتاً من خود را عرض میکنم شاید بین شما از اولیاء خدا کسانی باشند و هستید الحمدالله که مراتب درک و فهم شما بسیار بالا است و خود را عرض میکنم ما درک شایستهای از امیر المؤمنین آنطوری که باید و شاید نداریم. چون مقام خیلی رفیع و بلند است. باید از وجود خود ایشان التماس کنیم و درخواست کنیم که درک نسبت به آن مقامات پیدا کنیم. و همین مقدار کافی است که در روایت دیگری آمده است که اگر کسی هزار سال عمر کند و شبها را تا صبح نماز بخواند و روزها را روزه بگیرد و بین رکن و مقام در مسجد الحرام مظلوماً کشته شود ولی ولایت علی بن ابی طالب را نداشته باشد بوی بهشت به مشام او نخواهد رسید. و همین مقدار برای ما بس است که بدانیم درک مقام امیر المؤمنین برای ما فوق تصوّر ما است و باید در این راه بکوشیم که برای ما سعادت دنیا و آخرت را به دنبال خواهد داشت. از این بحث خواستم استفاده کنم و مجلس را نورانی کنیم به این چند کلمهای که عرض کردم. برای شروع بحث نثار روح مطهّر امیر المؤمنین (علیه السّلام) اجمالاً بلند صلوات عنایت بفرمایید. (صلوات) قرآن شریف نسبت به پیغمبر گرامی اسلام دستورات متعدّدی را بیان کرده است که این دستورات هم به پیغمبر عمدتاً برای این است که پیغمبر ما را راهنمایی کنند و شما نگاه کنید که این دستورات در بسیاری از جاها در قرآن با کلمهی قُل آمده است «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرحیم» «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد» «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاس» همینطور آیات متعدّد با قل، بگو، پیغمبر بگو. چرا با قل؟ چرا امر به گفتن برای پیغمبر گرامی در قرآن آمده است؟ من از یکی از اولیاء خدا شنیدم که سرّ این مطلب را اینطور بیان میکرد، میفرمود: این کلمهی قُل اگر نبود چه بسا مردم گمان میکردند این مطالب قرآن از خود پیغمبر است. و لذا با کلمهی قُل خدای متعال میخواهد بگوید که من دارم میگویم. اینها سیر و سلوک پیغمبر نیست اینها بیانات پرودگار است به پیغمبر عرضه میشود. قل، بگو. و لذا ما دیدیم در عصر اخیر بعضی از روشنفکرهایی که متأسّفانه از مسیر اصلی تفکّر دین منحرف شدند این فکر را در جامعه مطرح کردند که این قرآن سیر و سلوک پیغمبر اسلام است و لذا بسط تجربهی نبوی را مطرح کردند؛ یعنی گفتند انسانهای دیگر هم میتوانند به پیغمبری برسند اگر آن زمینهها در آنها باشد. این قُل یکی از جوابهای آن حرف است که نه! پیغمبری همانطور که نصّ قرآن شریف است در وجود مبارک خاتم الانبیا محمّد مصطفی (صَلِّ اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) (صلوات) خاتمه پیدا کرده است. ولکن رسول الله و خاتم النّبیّین ختم انبیاء به دست رسول گرامی اسلام است. یکی از این آیات سرلوحهی بحث امشب من است عبارت است از قرآن شریف در سورهی سبأ به پیغمبر گرامی « قُل إِنَّما أَعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى…» پیغمبر به آنها بگو که چه تنهایی چه با دیگران فقط و فقط برای خدا قیام کنید.. «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى» دوتایی، دوتایی، «وَ فُرادى» چه تنهایی چه با دیگران امّا قیام برای خدا باشد. این یکی از آن قُلها است. چرا من این آیه را انتخاب کردم؟ برای اینکه عزیزان تمام انبیاء الهی به حسب این آیه شریفه که استفاده میکنم از همین آیه که مشی همهی انبیاء الهی همین بوده است و دین خدا من اوّلِهِ الی آخرِهِ اسلام بوده است قیام آنها للالله بود. برای اینکه «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ…» دین پیش خدا اسلام است. یهودیّت و مسیحیّت هر دین دیگری و هر آیین دیگری مراتبی از اسلام هستند. امّا تمام مجموعه اسلام است. اگر موسی کلیم الله، ابراهیم خلیل الله، عیسی روح الله، و نوح پیغمبر و آدم تا خاتم را برّرسی کنیم محتوای ادیان الهی «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ…» وقتی تمام دین اسلام شد خطاب قرآنی اسلام متوجّه همه است و اوّلین و بهترین و کاملترین مخاطبین هم خود انبیا هستند. یعنی ابراهیم اگر قیام میکند للالله است «ما كانَ إِبْراهيمُ يَهُودِيًّا وَ لا نَصْرانِيًّا…» ابراهیم یهودی و نصرانی نبود «وَ لكِنْ كانَ حَنيفاً مُسْلِماً…» ابراهیم در عصر اسلام نبود ولی قرآن میگوید: «حَنيفاً مُسْلِماً» ابراهیم مسلمان است. این یعنی چه؟ یعنی اینکه دین پیش خدا اسلام است. اگر مراتبی از دین از آدم تا قبل از نبیّ مکرّم اسلام به وسیلهی انبیاء الهی مطرح میشود اینها مراتبی از اسلام است. ولی بشر به تکاملی نرسیده بود که ختم انبیا بیاید و دین کامل را عرضه کند لذا همهی ادیان الهی شعب اسلام و مراتب اسلام هستند و اسلام کاملترین ادیان، کاملترین مربّیان را میطلبد که او وجود مقدّس ختم انبیا محمّد مصطفی (صَلِّ اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) است. این قیامهای الهی برای چه بوده است؟ آیا اساساً خداوند متعال به این قیامها نیاز دارد؟ نه. اگر تمام مردم روی کرهی زمین کافر شوند بر دامن کبریایی خدا گرد ننشیند. کاری نمیتوانند انجام دهند بلکه برای خود جهنّمی را دست و پا میکنند. پس هدف خدا و قرآن و پیغمبر چیست؟ تربیت من بیچاره است. این موجودی که خدای متعال به تو لطف کرد و از عدم تو را به صحنهی وجود منتقل کرد قدر این وجود را بدان چون خودِ وجود لطف است. معدوم ارزش ندارد وجود ارزش دارد ولی این وجود باید مطابق کلام سازندهی این موجود باشد تا به آن مرتبه برسد اگر دنبال کمال هستیم باید انقطاع پیدا کنیم. باید از وابستگیها ببریم. بریدن از وابستگیها در مراحل گوناگون زندگی و من جمله در قیام برای خدا. قیامها در دنیا فراوان انجام شده است. قیامهای زیادی توسّط بشر در روی زمین اتّفاق افتاده است. الآن هم اتّفاق میافتد؛ امّا کدام قیام در مکتب اسلام و در گزینههای قرآنی واجد شرایط و واجد ارزش است؟ آن قیامی که برای خدا باشد. همهی انبیا اینطور بودند، پیغمبر گرامی اینطور بود، امیر المؤمنین هم اینطور بود، همهی اولیاء خدا تا وجود مقدّس امام صاحب الامر (عَجَّ اللَّهِ تعالی فَرْجَهُ الشریف صَلَوَاتُ اللَّهِ وَ السَّلَامُ علیه) (صلوات) قیام همهی آنها برای خدا است. امر ایشان برای خدا، نهی ایشان برای خدا، سکوت ایشان برای خدا، اقدام و شهادت ایشان برای خدا، صلح ایشان برای خدا است، تماماً برای خدا است. یکی از شاگردان این مکتب و این رشتهی بلندی که تا همهی انبیا را شامل میشود یکی از شاگردان ارزشند این مکتب وجود مبارک امام راحل عظیم الشأن بود که پرورش یافتهی چنین مکتبی بود و دست در قرآن و در احادیث داشت و خود را شاگرد این مکتب میدانست. شاگرد این مکتب میدانست از این جهت که اگر من در زمانی زندگی میکنم که اسلام مبتلا شده است و مردم دچار یک طور محاصرهی دینی شدهاند و دین به خطر افتاده است و حیثیت اسلام و کشور اسلام و شیعه و حیثیت دینی مردم لگدکوب دشمنان اسلام و از غرب و شرق واقع شده است من که شاگر این مکتب هستم از آدم تا خاتم وظیفه من سیّد روح الله در قم و در حوزهی علمیّه این است که برای خدا قیام کنم و هرچه در این مسیر است و وظیفهی من است انجام دهم. نه برای دنیا و نه برای طمع دنیا و نه برای مال و مقام دنیا. همانطور که مشی پیغمبر اکرم و مشی امیر المؤمنین بود. همانطور که مشی سایر ائمّه بود. تحمّلها، خسارتها… شما همه شنیدید ما هم شنیدیم و خواندیم در روایت و اخبار ما است ولی شنیدن آن آسان است گفتن آن هم برای مثل بنده آسان است امّا عمل کردن به او مشکل است. انسان در قامت رسول خدا باشد و برجستهترین خلق من الاوّل الی الآخر باشد و قرآن کتاب او باشد حاکم بر اسلام و مسلمین باشد در کنار دست او و خانهی او و کوچهی محلّ عبور او یک یهودی زندگی کند. یک یهودی نه یک مسلمان! یک یهودی زندگی کند که هرگاه رسول خدا از این کوچه عبور کند آن پسماندهها و آشغالها و چیزهایی که دم دست او است بر سر چنین شخصیّتی فرو بریزد و او تحمّل کند. اینها در حرف آسان است. اگر کوچکترین توهینی و کوچکترین برخوردی با ما شود معلوم نیست قدرت تحمّل ما به کجا ختم میشود! ولی پیغمبر، پیغمبر اسلام است هم حاکم است هم قدرت دارد هرکار هم بخواهد میتواند انجام دهد ولی صبر میکند برای چه؟ برای هدایت. به این «أن تقوم للالله» قیام تو برای خدا باشد. حرکت تو برای خدا باشد.(نامفهوم 01:19:28) چه می دهد؟ چند روزی آن فرد نبود، پیغمبر دنبال کرد، سراغ گرفتند گفتند یک دوستی داشتم که هر وقت از این کوچه عبور میکردم یک چیزی روی سر من میریخت، گفتند آقا مریض شده است. گفتند به عیادت او میرویم. به عیادت آن فرد تشریف بردند. آن فرد یهودی وقتی دید که پیغمبر اسلام به عیادت او آمده است گفت من اینجا به شما عرض کنم تا به حال دشمن شما بودم به آن شکل که دیدی! امّا الآن «أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله» (صَلِّ اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) (صلوات) برای خاطر اینکه تو اگر پیغمبر نبودی این رفتار را نمیکردی. تو قدرت داشتی، حاکم بودی، من اصلاً یهودی بودم من کسی نیستم تو به یک اشاره میتوانستی من را از بین ببری! ولی نه تنها با من اصلاً برخورد نکردی بلکه به عیادت من هم آمدی. این معلوم میشود تو از جنس ما نیستی، تو از جای دیگری سرچشمه و دستور میگیری. این را قیام برای خدا، از هدایت یک فرد تا هدایت یک جامعه و تا هدایت یک امّت و تا هدایت الی یوم القیامه. این امام بزرگوار ما در یک چنین مکتبی و به یک چنین خصیصههایی قیام کرد. از روز اوّل هیچ چیزی برای خود نخواست دنبال هیچ چیزی نبود. هر مطلبی اتّفاق افتاد پای آن مطلب برای خدا ایستاد. حبس یا زجر، تحقیر و یا تهمت باشد هرچه باشد به بیرون از کشور ببرند، ترکیه یا عراق و یا زندان ببرند، اینجا یا آنجا اذیت کنند، هرکاری میخواهند انجام دهند من کاری به این کارها ندارم من فقط میخواهم وظیفهی خود را انجام دهم. به این اخلاص میگویند. و عزیزان من امشب دنبال این بحث هستم که اگر اخلاص در کاری باشد این کار رشد دارد. اگر اخلاص در کاری نباشد هر چه دستگاه هم توسعه داشته باشد رشدی ندارد. رشد مربوط به اخلاص است. شما نگاه کنید کسی که مقیّد به دین و اخلاق است اصلاً هیچ محیط را نمیشناسد کجا است چه هست و چه نیست! من خاطرهای نقل کنم شیرین است. روزی که امّا بزرگوار از فرانسه به ایران تشریف آوردند این را من به طور دقیق عرض میکنم، خدشه ندارد. مرحوم آیت الله پسندیده، اخوی بزرگتر امام بود با بعضی از آقایان و بزرگان مثل مرحوم آیت الله شهید مطهری و دیگران از پای هواپیما به داخل هواپیما برای استقبال امام تشریف بردند. حالا دقّت کنید تمام آنتنهای دنیا این صحنه را نشان میدهد که یک رهبر بزرگ پس از پیروزی در یک انقلابی به وسعت ایران وارد کشور میشود و همهی دوربینهای دنیا روی این صحنه زوم کرده است و این صحنه را نشان میدهند. حالا برادر بزرگتر امام برای استقبال از امام به داخل هواپیما رفتند حالا آنجا آقای پسندیده میگویند آقا بفرمایید، امام میگویند نخیر شما بفرمایید. هرچه آنها به امام اصرار کردند که شما جلوتر از آقای پسندیده تشریف ببرید، دنیا دارد شما را نگاه میکند، دوربینهای عالم دارند این صحنه را به تصویر میکشند شما باید اوّل کسی باشید که از پلّکان هواپیما خارج میشوید آقای پسندیده که رهبر انقلاب نیست شما هستید. فرمود من ابداً همچین کاری نمیکنم. عاقبت امام را اینطور راضی کردند آقای پسندیده گفتند آقا من قول میدهم چند دقیقه اینجا بنشینم بعد از هواپیما پایین بیایم. یک ملّت، یک جهان منتظر شما است شما تشریف ببرید. با این باصطلاح حیله امام را راضی کردند که امام جلوتر از برادر بزرگتر خود قدم بردارد. این معلوم میشود چیزی برای خود نمیخواهد. هیچ چیزی از مسائل دنیا نمیتواند او را قانع کند. به آنچه که معتقد است همه عمل میکند. ولو در حسّاسترین صحنهها. این یک کار اخلاقی بود واجب هم نبود اگر جلوی اخوی بزرگتر خود میرفت حرام هم نبود امّا اینقدر این مرد مقیّد است. حالا چه برسد به حلال و حرام خدا، چه برسد به حقوق مسلمین. این فریادها را از سینهی امام بلند میکند. این است که یک انسانی را برای خدا، نفس خود را برای خدا حبس میکند. استحکام در رفتار و کلام، استحکام در بیان و عقیده… که من شاید سال گذشته هم همین را اینجا عرض کردم که وقتی که آن جوّ ملتهب بسیار شدید در قم در سال 42 به وجود آمده بود و همهی نیروهای امنیتی، قم را پر کرده بودند اعمّ از نظامی و نیروهای امنیتی و لباس شخصیها، حرم و خیابانها و مدرسهی فیضیه و همه جا پر از یک جوّ التهاب عجیب و غریب بود، مرحوم آیت الله معظّم خرّم آبادی که در خاطرات خود هم آوردند فرمودند امام من را برای سخنرانی به کاشان رفتم وظیفه را انجام دادم بعد خدمت امام آمدم دیدم در خیابانها از شدّت نیروهای امنیتی جوّ عجیب و غریبی است و وضع بسیار خطرناک است خود را به امام رساندم دیدم دیگران هم مثل من ملتهب و مضطرب هستند، خود را به امام رساندم که بگویم آقا شما امروز به فیضیّه تشریف نبرید برای آن سخنرانی عجیب و مهمّی که امام در ردّ شاه و آن سخنان بسیار مهم که شاه دوستی یعنی چپاول، شاه دوستی یعنی آدمکشی، شاه دوستی یعنی ؟؟01:27:08یعنی طلبهها را از بالای پشت بام… وقتی رفتم به امام عرض کنم که آقا شما امروز با وجود این صحنهی بسیار خوف و خطر تشریف نبرید دیدم آنچنان با طمأنینه و آنچنان با وقار و آنچنان با سکینه اینجا در گوشهی اتاق نشسته است کأنّ این کسی که میخواهد برود سخنرانی کند و این جو مربوط به او است این آقا نیست! من دیگر چیزی خدمت امام نگفتم دیدم امام به دیگران میگویند هرطور شود من باید بروم. این را قیام برای خدا میگویند. این را قیام از جنس وظیفهشناسی که هیچ چیزی برای خود نمیخواهد. لذا این اخلاص است رشد است و این انقلاب به فضل خدا از 36 سال قبل تا کنون با تمام فراز و فرودها با تمام چالشها و با تمام گرفت و گیرهایی که بر سر راه آن پیدا شده است چون آن نفس مسیحایی و آن اخلاص هم از او و هم از شهدا و هم از ملّت بزرگ ایران هم از علماء ما وجود دارد همواره این راه را با موفقیّت گرچه با فراز و فرود ولی همواره با موفقیّت طی کرد و به فضل خدا امروز انقلاب اسلامی در جهان امروز یک مطلب بسیار قابل عرضه و قابل طرح و چشم جهانیان به چنین انقلابی و چنین کشوری دوخته است. فعّالیتهای کشور در راه استقلال علمی و فنّاوریها، رتبههای علمی از هر حیث که اگر من بخواهم بشمارم وقت جلسه را میگیرد. استقلال ما از زیر چنگال غرب و شرق و بسیاری از مسائل دیگر تابعی از این اخلاص است. این اخلاص بود که همهی این ثمرات را به دست ما داد. و ما امروز کشوری هستیم که سابقاً اگر آمریکاییها عطسه میکردند ما هم به بهانهی آنها باید قرص سرماخوردگی میخوردیم، اینقدر وجود ما به آنها وابسته بود! امروز کسانی هستیم که ایستادیم میگوییم ما بر همان مسیر امام و انقلاب ایستادهایم و شما هر کاری میخواهید انجام دهید و کاری هم نمیتوانید انجام دهید. این نتیجهی این اخلاص است، این نتیجهی آن قیام للالله است. این نتیجهی آن حرکت فی سبیل الله است. و اگر چنین نبود قطعاً بدانید چنین ثمراتی هم نبود؛ چون در دنیا انقلابهای فراوانی شدند، انقلاب روسیه، انقلاب فرانسه، انقلابی در خود آمریکا شده است؛ نتیجهی آن یا مارکسیسم بود یا لیبرالیسم بود یا چیزی شبیه به اینها ولی هیچکدام انسانها را در مسیر نجات قرار ندادند و امروز چشم جوانان آزادیخواه دنیا به انقلاب اسلامی دوخته شده است و این به این معنا است که این انقلاب نماد نجات بشریت است. بشریت را میتواند به آن نجات نهایی که به دست مولای ما امام زمان ما مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه شریف) خواهد بود (صلوات) بشرین را به آنجا برساند. من خیلی صحبت داشتم وقت من گذشت شما هم خسته میشوید. یک نکتهی اساسی را اینجا میخواهم مطرح کنم از کسی برای شما نقل نشده است میخواهم به شما عرض کنم که بدانید امروزه انقلاب در چه درجهای از موفقیت است؟ و چرا با ما دشمنی میکنند. اگر امروز استکبار به تمام معنا در دنیا بعضیها ظاهراً و بعضیها باطناً همه با ما مخالف هستند برای چه؟ چرا؟ نکتهای که امروز هم مناسبت دارد چون امروز هم در بین این روزهای ایّام دههی فجر به نام روز استکبار ستیزی و مبارزهی با افراطیگری هم نامگذاری شده بود. این را میخواهم خدمت شما عرض کنم گرچه این حرفها یک مقدار هم محرمانه است ولی من از خیر محرمانه بودن آن گذشتم به خاطر اینکه میخواستم به شما عرض کنم در کجا هستید؟ و انشاءالله طوری هم نیست گرچه میگوییم و یا علی ولو «بلغ ما بلغ» امّا مشکلی نیست. امروز از اینکه دنیا با ما به مقابلههای سابق خود بپردازد مأیوس است. در طی این چند سال بعد از رحلت امام آنها سه بار تصمیم گرفتند به جمهوری اسلامی حمله کنند. دوبار آمریکاییها و یکبار هم اسرائیلیها حتّی فرمان حمله را هم صادر کرده بودند. اینها را که میگویم مستند عرض میکنم. ولی توفیق الهی و آن صلابتی که از اسلام و مسلمین خدای متعال در دل دشمنان اسلام جای داده است مانع از این شد. امروزه به فکر افتادند که اسلام را بدنام کنند. حالا که میبینند که اسلام مایهی نجات و الگوی نجات شده است و میتواند در جوامع اسلامی و حتّی جوامع غیر اسلامی در اروپا و آمریکا به جوانان امروز جهان سرمشق دهد و راه نجات نشان دهد به فکر افتادند که اساساً اسلام را بدنام کنند و بگویند که اسلام چنین مکتبی است. الآن نزدیک به چند سال است کمتر از یک دهه است نزدیک پنج، شش سال است یک کاری را پیش رو گرفتند که ما اسم آن را اسلام هراسی گذاشتیم. کاری کنند که مردم دنیا از اسلام بترسند و کارهای مختلفی در این زمینه کردند بخش اخیر آن را عرض میکنم. بخش اخیر آن اینکه، الآن شما و دنیا با گروهی به نام داعش آن مواجه هستید. قبل از داعش، القاعده و طالبان در پاکستان و افغانستان شروع کردند. سابقهی آنها را نمیخواهم متعرّض شوم به اینجا توجّه کنید. داعش مخفّف کلمه یا جملهای است. دولت اسلامی عراق، شام (داعش). اینها این اسم را روی خود گذاشتند من این را میخواهم تصحیح کنم که گفته میشود اینها ساختهی دست آمریکا است ساختهی دست اسرائیل و ساختهی دست عربستان صعودی و قطر و… است عرض من فرق میکند اینها ساختهی دست خود آنها است امّا آنها همه حامی این ماجرا هستند و کمک به این ماجرا کردند. از کجا میگویم؟ داعشیها الآن یک شورایی دارند که ده نفر مرکزیت آن است نه نفر از اینها عراقی است و یک نفر سوری است. این ده نفر شورای مرکزی اینها است. در این شورای مرکزی حرف اساسی آنها از سابق این بود از وقتی که شروع کردند. گفتم که اینها را خدمت شما عرض کنم که شما عزیزان بدانید که کجا هستید؟! مبنای آنها در این بحث این بود گفتند ما یعنی مسلمانها! (آنها گفتند) گفتند ما مسلمانها بعد از فروپاشی جهان اسلام منظور آنها امپراطوری عثمانی است، امپراطوری عثمانی یک امپراطوری بسیار گسترده بود و اهل تسنّن هم بر او حاکم بودند. گفتند بعد از فروپاشی امپراطوری عثمانی جهان اسلام دچار تحقیر شد، کوچک و حقیر شدیم. چرا حقیر شدید؟ میگویند در یک مرحله رژیم صهیونیستی درست شد، رژیم صهیونیستی بین دو قسمت جهان اسلام فاصله انداخت. یعنی قسمت خاورمیانه به این طرف، و قسمت آفریقا به آن طرف و ارتباط ما مسلمانها را در جهان به هم زد (این ادّعای آنها است). این یک تحقیر، ما حقیر شدیم. اگر سر و ته مطلب دست شما نباشد دچار اشتباه میشوید خوب به عرض بنده دقّت کنید. ولی در دههی هشتاد میلادی مصادف با پیروزی انقلاب اسلامی ایران این حواسها جمع آن نقطهای باشد که من میگویم امام وقتی قیام کرد از سر اخلاص و ملّتی مخلصانه دنبال او بودند چطور نتیجه میدهد که همهی دنیا را متعجّب میکند. میگویند در دههی هشتاد با پیروزی انقلاب اسلامی مجدّداً یک روند جدیدی در تحقیر امّت اسلام پیش آمد و آن چه بود؟ میگویند ما جامعهی اهل سنّت با همهی گستردگی و عدِّه و عُدِّهای که داشتیم نتوانستیم در دنیا حکومت تشکیل دهیم امّا شیعیان با عدّهی کمی که داشتند توانستند حکومتی تشکیل دهند و 35 سال این حکومت را اداره کنند و در تمام امتحانات و در تمام این مسائلی که برای این حکومت و ملّت پیش آمد سربلند و پیروز بیرون بیایند این تحقیر ما است! این ما را کوچک میکند. این تحقیر جدید از ما است. به دنبال این باید چه کنیم که رفع تحقیر شود دو راهبرد است: یک راهبرد را عربستان صعودی با کمک همین اردن و بعضیهای دیگر رقم میزنند و راهبرد دیگری را قطر و ترکیه و بعضی جاهای دیگر. مجموعهی هر دو راهبرد هم مورد پشتیبانی عالم استکبار اعم از آمریکا و صهیونیستها و خاصه در بین اروپاییها انگلیس هم خیلی از این ماجرا دفاع میکند. آنها دو راهبرد میدهند میگویند چیست؟ راهبر اوّل برای عربستان است میگوید کشورهای اسلامی نباید تجزیه شوند بلکه باید امپراطوری جهان اسلامی یعنی همان امپراطوری عثمانی به دامن خود ما برگردد و برای این جهت ما باید کسانی را بفرستیم و این خطّ سیری که اوّل آن جمهوری اسلامی و آخر آن حزب الله لبنان است را دچار مخاطره کنیم یعنی کجا؟ یعنی جمهوری اسلامی، عراق حکومت شیعی، سوریه حکومت علوی، خط مقاومت فلسطین و غزّه داخل لبنان. شما ببینید یک هلالی به این شکل، میگویند ما را به دو نیمه کردند باید با این خطّ مقاومت روبهرو شویم. اینها که شکسته شوند جهان اسلام دوباره به هم پیوند پیدا میکند. از جهان اسلام در آسیا تا آفریقا، این یک رویکرد. رویکرد دوم مربوط به قطر و دیگران است. آنها میگویند نه! جهان اسلامی که اینها هم هستند در خود جمهوری اسلامی در سوریه در عراق و فلسطین و لبنان همه را باید تجزیه کرد و یک خطّی که از پشت جمهوری اسلامی تا لبنان ادامه پیدا میکند ما باید این خط را وصل کنیم که خلیج فارس که وصل به دریای مدیترانه شده است به وسیلهی خط مقاومت از آنها گرفته شود و دوباره آن امپراطوری عثمانی به دست خود ما برگردد. دو روش است که عملاً در میدان کار آن دو روش را داعش انجام میدهد و دیگران که از بیرون کمکهای مالی و نظامی و تبلیغاتی و هر کار دیگری که میکنند. نتیجهی این چه شد؟ نتیجهی این در امنیت قرار گرفتن رژیم صهیونیستی شد، مبارزه با انقلاب اسلامی و خط مقاومت شد، سرمایههای کشورهای اسلامی به هدر رود، ارتشهای کشورهای اسلامی مثل مصر و سوریه و عراق کف خیابانها بیایند و له شوند، تمام توان از دست کشورهای اسلامی گرفته شود. اینها همه برای این است که انقلاب شما اثر داشته است. برای اینکه این انقلاب جهان را تکان داده است، برای اینکه این انقلاب مایهی درآوردن ملّتهای تحت ستم از زیر دست این مستکبرین عالم شده است که همگی احساس خطر کردند. اینها از این جهت است، این پولها و این هزینهها، این نقشها… و من نتیجه را عرض کنم و رفع زحمت کنم در آخر با تمام اینکارهایی که میکنند یک نتیجهی دیگر هم میخواهند بگیرند که به نفع همان سیاست اوّلیهی خود آنها یعنی اسلام هراسی است. میگویند ما با همهی آنها مبارزه میکنیم هواپیما میفرستیم و مواضع آنها را بمباران میکنیم امّا در تبلیغات خود در فضاهای مجازی به ملّتهای دنیا میگویند آنها مسلمان هستند که سر زن و بچّهها را میبرند! آنها مسلمان هستند که آدمها را زنده، زنده میسوزانند. هم این کار را میکنند هم اسلام را بدنام می کنند. هم خود آنها تربیت میکنند پول میدهند هم میگویند اسلام یعنی این. یعنی ملّت دنیا از اسلام بترسید مسلمانها همچین آدمهایی هستند. لذا میبینید اینکه رهبر معظّم انقلاب (دَامَتْ برکاته) به مسئلهی خط مقاومت اصرار میورزند میگویند این خط مقاومت از عراق تا سوریه تا فلسطین تا لبنان باید پشتیبانی شود و از آن طرف در چنین موقعیتی برای جوانان دنیای غرب اروپا نامه مینویسند و میگویند شما خود به دور از جنجالها و هیاهوهای تبلیغاتی اسلام را مطالعه کنید به این جهت است که شما دستخوش این مسائل نشوید خود مطالعه کنید ببینید اسلام چیز دیگری است اسلام این شیاطین نیستند. نتیجهی عرض من این است که این انقلاب با آن اخلاص با آن امام با آن شهدا و جنگ تحمیلی و با همهی این فعّالیتها در داخل در جهات علمی و اقتصادی با همهی چالشها و بود و نبودها و کموکاستیها حرف آقایان داعش این است میگویند جهان غرب به رهبری آمریکا دنبال نفت ما است، ما با آنها معامله میکنیم به آنها نفت میدهیم دیگر کاری با ما ندارند. دقّت کنید شما در کجا قرار دارید من اصلاً انکار نمیکنم که در مملکت ما مشکل وجود دارد برای جوانها برای زندگی اقتصادی مردم، سر راه همهی مسائل زندگی مردم نوعاً مشکل وجود دارد بنده این را میگویم و همهی شما هم بهتر از من میدانید و بحثی هم در این نیست و هیچ کسی هم انکار نمیکند. امّا یک مسئلهی کلان به نام انقلاب اسلامی است که ما باید یک مقدار این زحمات را تحمّل کنیم. البتّه من هیچ کار خلافی را تأیید نمیکنم بگویم اگر فلانی و یا فلان اداره، فلان وزارتخانه، فلان مدیر یا فلان دولت هرچه خراب کردند و کمکاری کردند اینها را تصحیح کنم اصلاً درصدد پردهپوشی روی آن جهات نیستم من به یک نگاه بلند راجع به انقلاب دارم عرض میکنم، آنها باید وظیفهی خود را درست انجام دهند باید در مقابل مسلمین پاسخگو باشند نباید کار مردم را خراب کرد هرچه بیشتر باید مردم را به انقلاب دلبسته کرد و آن هم با انجام وظیفه درست میشود اگر کسی به نام انقلاب در پست انقلاب بایستد و کار مردم و وظیفهای که به عهده دارد انجام ندهد یقیناً به اسلام و امام و شهدا خیانت کرده است در این بحثی نیست. (تکبیر) این جمله را میخواهم عرض کنم آنها میگویند آمریکا دنبال نفت ما است، ما به او نفت میدهیم. رژیم صهیونیستی یک روزی داعیهی تسلّط از نیل تا فرات را داشت امروزه در یک جایی محدود شده است و آن انگیزه را از دست داده است. ما یک روزی میرسیم بالای سر او و او را نابود میکنیم آنها میگویند امّا جمهوری اسلامی! اینکه میگویم انقلاب شما در کجا واقع شده است… نسبت به جمهوری اسلامی چه میگویند؟ میگویند جمهوری اسلامی چیزی نیست که نه با نفت بشود او را راضی کرد نه مسئلهی سرزمین میخواهد و نه چیزهای دیگر. او دنبال اعتقادات است دنبال این است که فکر تشیّع، فکر رهایی مسلمانها و بلکه مردم جهان را از راه اسلام تشیّعی به مردم دنیا و منطقه القا کند. اینچنین جمهوری اسلامی یا ما را از بین میبرد یا منفعل و گوشهنشین میکند لذا اولویت برخورد و درگیری و مقابلهی ما با جمهوری اسلامی است. پس عزیزان من شما ببینید الآن تمام استکبار با تمام حیلهها و ترفندها من جمله همین که عرض کردم اینطور به نتیجه رسیدند که جمهوری اسلامی با فکر با عقیده با راه اهل بیت، با تشیّع، با امامت و در عصر غیبت با ولایت فقیه دنبال نجات همه است و ما باید جلوی این را با هر وسیلهای که شده بگیریم. این جایگاه انقلاب اسلامی است. این جایگاهی است که امروز انقلاب اسلامی در آن قلّه واقع شده است پس امام، شهدا، علماء که فرصت نیست بگویم این علمایی که من خود شاهد بودم چه زحمتها کشیدند و خون دلها خوردند و شکنجهها کشیدند حتّی در همین مسیر به چه شهادتهایی نائل شدند. فرزندان و برادران و خانوادههای شما که در جنگ و غیر جنگ به شهادت رسیدند و اسیر و مجروح شدند، خسارات زیادی دیدند. باید بگویم بر روح و روان آنها رحمت بینهایت الهی نثار باد امّا همه باید بداند که زحمت آنها هدر نرفته است. اسلام بر قلّهی پیروزی و رفعت مقام به فضل خدا واقع شده است و امروز همانطور که در عصر با برکت امام عظیم الشّأن بودیم امروز هم تحت رهبریهای رهبر معظّم انقلاب (دامة برکاته) به همان مسیر در همان راه با همان اقتدار به فضل الله الغدیر ملّت عظیم الشّأن ایران راه خود را ادامه خواهد داد و اهد الحسنیین به فضل خدا و هرچه پیش بیاید ما تا وقتیکه بر سر وظیفه و بر سر راه اسلام و قرآن هستیم با اخلاص حرکت میکنیم همچنان به فضل خدا پیروز هستیم چه شهید شویم چه پیروزی ظاهری به دست بیاوریم. من خیلی عذرخواهی میکنم از محضر همهی عزیزان و از دستاندرکاران برگزاری این جلسهی مبارک که هر ساله انجام میشود، همهی عزیزان و همهی محترمین بخصوص برادر بزرگوار من جناب آقای بنائی و همهی عزیزان دیگر تشکّر و قدردانی میکنم. چند جمله دعا میکنم و رفع مزاحمت. «رَبُّ صَلِّ علی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» پروردگارا اسلام و اسلامیان نصرت عنایت بفرما. به حقیقت محمّد و آل محمّد کید دشمنان اسلام و انقلاب به خود آنها برگردان. آبروی آبرومندان حفظ بفرما. اسلام، نظام جمهوری اسلامی، خدمتگزاران، علما، حوزههای علمیّه، مراجع تقلید خاصّه مقام معظّم رهبری در پناه حضرت بقیةالله از خطرات حفظ بفرما. به حقیقت محمّد و آل محمّد وجود مقدّس و نازنین امام زمان از ما راضی بدار. امر فرج آن حضرت را اصلاح بفرما. بالنّبیه و آله.
لینک کوتاه