مشروح سخنرانی حجت الاسلام صالحی منش- شب دوم فجر 93
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيم»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيِمْ»
«الْحَمْدُ لِله الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ، وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ، وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ،. الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ ، وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ فَطَرَ الْخَلائِقَ بِقَدْرَتِهِ، وَ نَشَرَ الرِّياحَ بِرَحْمَتِهِ، وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدانَ اَرْضِهِ، ثُمَّ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا مُحمَّدٍ وَ آلِهِ أجمَعینِ» سلام و درود خالصانه به محضر روح پرفتوه امام راحل عظیمالشّان خود و همچنین شهدای نظام جمهوری اسلامی به ویژه شهدای شهر قم و به خصوص برادر و دوست عزیز خود مرحوم سردار شهید زینالدّین دارم. درود خدا و رسول و همهی ملائکه و فرشتههای الهی بر همهی آن پاکان و نیکان باد. سلام و عرض تبریک خدمت شما اعزّهی بزرگوار دارم به مناسبت پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری مرحوم حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و همچنین سلام به مقام معظّم رهبری (حفظة الله تعالی) آیتالله العظمی خامنهای دارم.
قِالَ الحَکیِم فِی کتابِهِ الکَریم «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ ِ فَأَنْقَذَكُمْ» خداوند تبارک و تعالی که خالق ما است و آفرینش ما به دست او است. او است که به ما حیات بخشیده است. خداوند است که ما را در نعمات خود غرق کرده است. و آنچه که در هستی و وجود داریم از آن او است کمتر بر ما منّت گذاشته است. کمتر یادآوری کرده است اینهمه نعمتی را که او به ما داده است. آنچه که در عالم وجود دارد از آن پروردگار است. آنچه که از خوبیها و نعمتها است از آن او است. ولی در بعضی از موارد خداوند تبارک و تعالی به انسانها و به خصوص به ما مسلمانان بعضی از نعمتهای خود را یادآور شده است. از جمله منّت اسلام، منّت پیامبر عظیمالشّان و در این آیه شریفه خداوند تبارک و تعالی خطاب به مسلمانان میفرماید: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ» ای مسلمانانی که گرد شمع وجود پیامبر عظیمالشّأن هستید به یاد آورید شما بیست سال پیش در چه وضعیّتی قرار داشتید. شما که امروز به برکت اسلام این همه در بین شما اتّحاد و برادری و یگانگی و رفاقت و صمیمیّت ایجاد شده است به عقبهی تاریخی خود برگردید. شما ملّتی بودید، مردمی بودید که بر اندک چیزی اگر اسب شما در میدان مسابقه میباخت این باختن تبدیل به یک جنگ و درگیری و نزاع و کشته شدن افرادی از دو قبیله میشد. دختران خود را بیمحابا به گور میکردید. ولی امروز به برکت وحی، به برکت رسالت کار شما به جایی رسیده است که شما مسلمانان اتّحاد دارید و یکپارچه هستید. یک کلمه را صدا میزنید، یک مسئله را دنبال میکنید و همه در یک کلام خدا را عبادت میکنید و به رسالت پیامبر شهادت میدهید. کار شما به جایی رسیده است که در جنگ احد راوی نقل میکند من زمانیکه در میدان جنگ دیدم حدود ده تن از اصحاب پیامبر روی زمین افتاده بودند و دارند جان میدهند آبی بردم به هر کدام از آنها آب را دادم آنها نیاشامیدند و زمانیکه برگشتم دیدم تمام آنها به شهادت رسیدند. این فداکاری است، این عظمت روحی بوده است که مسلمانان پیدا کردند. امروز بعد از 1400 و خردهای سال امام عظیمالشّان راحل ما در سال 42 در پانزده خرداد که در واقع آغاز انقلاب اسلامی است در همین شهر قم و در مدرسهی فیضیهی یک انقلاب بزرگ را بنیانگذاری نمودند. اوّلین کسانی که به یاری امام عزیز شتافتند همین مردم بسیار بسیار شریف، بسیار نجیب قم بودند. امام عزیز ما آن روز یاورانی جز این مردمان عزیز و شریف قم نداشت که زمانیکه ما این روزها خدمت خانوادههای شهدای نوزده دی قم شرفیاب شدیم خانههای آنها در همین خیابان آذر و همین نزدیکی میدان کهنه است. مردمان بسیار معمولی، کاسب الآن هم زندگی بسیار محقّرانهای دارند. و یک شهید عزیزی پسر حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای انصاری در نیروگاه و تمام آن جنازهها همانطور که برادر عزیز من آقای تحویلدار توضیح دادند نه اینکه نگذاشتند آنها را نگذاشتند بیاورند دفن کنند پول تیری هم که به آنها شلّیک شده بود آمدند از خانوادههای آنها گرفتند. این ظلم رژیم ستمشاهی، این هم فداکاری مردم عظیمالشّان قم، امام با آن وضع این انقلاب را پایهگذاری کردند عدّهای در جوار امام عزیز ما به شهادت رسیدند. زنهای قم این زنان شیردل و شجاع بچّههای خود را بغل کردند و به خیابانها آمدند با آن وضعیّت دیکتاتوری و وضعیّتی که شما و ما خوب در خاطر ما است که چه وضع دیکتاتوری در کشور به وجود آمده بود. احدی جرأت نمیکرد بحثی از عدالت اجتماعی به میان آورد. احدی جرأت نمیکرد آنچه را که آنها میخواهند غیر از او بگوید. دیکتاتوری به اوج خود رسیده بود. اختناق در کشور کولاک میکرد و آن زمانیکه این زنان بزرگوار بچّههای خود را بغل کردند و به خیابانها آمدند و امام را گرفتند و تبعید کردند. آن زمان امام یک جملهی معروفی دارند فرمودند سربازان من در گهواره هستند، سربازان من در بغل این زنانی هستند که امروز آمدند و از انقلاب و از مرحوم امام دفاع کردند این جملهی معروف امام را ما امروز در این کشور خوب حسّ میکنیم، خوب میبینیم. خوب این مقدّمه بود امام را تبعید کردند و بعد از اینکه امام به ترکیه تبعید شدند رژیم ستمشاهی به پیشنهاد بعضی از دشمنان امام تصمیم گرفتند که امام را از ترکیه به نجف تبعید کنند علّت آن هم بسیار مفصّلی دارد که چه شد که امام را از ترکیه به نجف تبعید کردند ولی علّت اصلی آن این بود که گفتند او زمانیکه به نجف رود در حوزهی نجف گم میشود و حوزهی نجف بزرگانی مانند مرحوم حکیم دارد، مانند مرحوم خوئی دارد و اصلاً در حوزهی نجف ایشان دیگر مذمحل خواهد شد که واقعاً این نپختگی و این فکر غلط که شاید خداوند عدو شود سبب خیر اگر خواهد. ایشان را از تبعیدگاه خود ایشان از ترکیه به نجف تبعید کردند و در آنجا امام آغاز یک حرکت جدید را پایهگذاری کردند و آن اگر به درس فقه امام برگردیم میبینیم امام در بحث مکاسب خود در بحث بیع مکاسب به بحث ولایت میرسد. در همانجا بحث ولایت را که میخواهند شروع کنند ایشان میفرمایند خوب است که ما بحث ولایت فقیه را هم مطرح کنیم و در واقع در بحث بیع ایشان در آنجایی که بیع فضولی واقع میشود چه کسی میتواند این بیع را اجازه دهد این مناسبت بحث ولایت فقیه را جدا مطرح میکنند که همان زمان جزوهای به نام حکومت اسلامی یا ولایت فقیه چاپ شد. و بعد امام این فکری را که تئوریزی میکنند و بیان میکنند شروع به توسعه و ترویج و گسترش میکنند. و بعد هم اهداف خود را توسّط روحانیّون بزرگی چون علّامهی بزرگوار شهید مطهّری که نمونهی بارز این نوع از طرز تفکّر است آنها دنبال میکنند تا اینکه به هر حال این رهنمودهای امام، رهنمودهای ایشان به حوزه، رهنمودهای ایشان به دانشگاه، رهنمودهای ایشان به دنشجویان خارج از کشور، آرام آرام این فکر در همه شکل میگیرد. اوّلاً امام همه را دعوت به مبارزه کردند و علاوه بر دعوت به مبارزه اینکه با صراحت بیان کردند میشود نظام را تغییر داد و علاوه بر تغییر نظام میشود یک حکومت اسلامی در همین زمان بنیانگذاری کرد. حالا من از اینها خیلی گذرا عبور میکنم تا به این روزهای خود برسیم که امروز ما چه کنیم؟ امام عظیمالشّان راحل ما با همهی مقدّماتی که آماده میکنند دولت عراق تصمیم میگیرد ایشان را از عراق اخراج کند به هر حال ایشان از فرانسه میروند. خود شما میدانید باور کنید دهها جلد کتاب است که تند تند داریم از آن عبور میکنیم. امام فرانسه تشریف میبرند در فرانسه امام دو هدف را تعقیب میکنند یک ورود به ایران، دو تشکیل حکومت اسلامی، مصاحبههای آن روز امام در پاریس زمانیکه انسان نگاه میکند در کمال ناباوری است. یکی از مستشرقین میگوید این مرد کأنّ دو بار به دنیا آمده است، دو بار زندگی کرده است و واقعاً هم همینطور است. شما ببینید سال 57 که تقریباً از 56 از همین ایّام نوزده دی، هفده دی مبارزه شروع شد که یک سال بیشتر طول نکشید در 22 بهمن مانند هفت، هشت روز دیگر انقلاب به پیروزی رسید. ولی امام عظیمالشّان آماده بودند. تمام برنامههای خود را مدوّن، روشن با برنامهی تغییر حکومت از همان پاریس اعلام کردند که حکومت ایران باید عوض شود ما نظام شاهنشاهی را به هیچوجه نمیپذیریم، ما زیر ظلم ستمشاهی نمیرویم. ما ملّت حسینی هستیم، ما امّت حسینی هستیم. و هیهات من الذّله و با این شعار وارد فرودگاه مهرآباد شدند و در حالیکه دشمنان ایشان ارتشیان زمان شاه، نظامیان زمان شاه خوب آن سالها بودیم ما نمیدانستیم آنها به استقبال کنند یا آمدند ایشان را دستگیر کنند و بروند. واقعاً نمیدانستیم چه اتّفاقی در لحظهی ورود میخواهد افتد. این پشتوانهی ملّت ایران و این عظم ملّت ایران جلوی هر توطئهای را خنثی کرد. دشمن به یکمرتبه صد در صد غافلگیر شد. همان کسانی که تا لحظهی ورود اعلام میکردند ما فرودگاه را میبندیم ما نمیگذاریم ما فلان میکنیم. خلبانهای نیروی هوایی پرواز میکردند میرفتند نمیدانستیم هواپیما را منفجر میکنند، نمیکنند. به عنوان دوست از آن خلبان فرانسوی که با آن ارادت و عشق دست امام را میگیرد و او را از هواپیما بیرون میآورد تا آن افراد نیروهوایی که دور هواپیما بودند تا آن ماشینهای آن زمان شهربانی و ژاندارمری که همه احاطه کرده بودند همه دستبوس و تعظیم آمدند و امام راحل را با آن عزّت و عظمت وارد ایران کردند. کار سخت امام از آن لحظه آغاز شد. کاری که واقعاً طاقتفرسا بود امام در همان لحظه وارد بهشت زهرا شدند و اعلام کردند من به پشتوانه این ملّت دولت تشکیل میدهم. کار یکسره شد امام به محض اینکه این اعلام را کردند و دولت را تشکیل دادند اهداف خود را هم در رابطه با حکومت بیان کردند. امام فرمودند من مسائل اسلام را در کشور احیاء میکنم، من آزادی را در کشور خواهم آورد. من استقلال کشور را تضمین میکنم، من این مردم را به اوج میرسانم، من این مردم را استعلا میبخشم، این مردم شرافتمند ایران بیش از آن حقّ آنها است که امروز گرفتار ظلم و ستم رژیم ظلم پهلوی قرار گرفتند و واقعاً هم امام عزیز ما تا آن لحظهای که زنده بودند دیدید به قول خود عمل کردند. امام به محض اینکه دولت تشکیل دادند و بعد فرمودند این کشور باید به آراء مردم اداره شود. و واقعاً بزرگترین، بهترین و زیباترین کاری که امام در آن حاق ذهن و فکر ایشان بود تشکیل نظام جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه بود. فرمودند حکومت ایران، حکومت جمهوری اسلامی ایران بدون یک کلمه کم و بدون یک کلمه زیاد و تا آن لحظهای که از دنیا رفتند به این جملهی خود پایبند بودند و دیدید امام به محض اینکه مجلس خبرگان تشکیل شد، قانون اساسی نوشته شد، براساس قانون اساسی آمدند انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس شورای اسلامی را انجام دادند و نظام جمهوری اسلامی با سه قوّهی مستقل به رهبری ولی فقیه شکل گرفت. یک مقام معظّم رهبری یا خود امام راحل عظیمالشّان ما و بعد قوّهی مجریه به عنوان مسئولیّت مسائل اجرائی کشور قوّهی قضائیّه به عنوان قضاوت در بین مردم و قوّهی مقنّنه به عنوان قانونگذاری و توزیع مناسب بودجه و اجراء عدالت اجتماعی در کشور، واقعاً هم شما عزیزان میبینید امروز کشور ما که اینطور به توفیق پروردگار و به فضل پروردگار ثبات دارد هم به خاطر رهنمودهای دقیق مقام معظّم رهبری است و هم اجرای فرامین امام راحل ما است و هم آن چیزی را که این کشور بر اساس مبنای قانون و قانونگذاری دارد پیش میرود. و واقعاً هم مقام معظّم رهبری با درایت خود به بهترین وجه بر سه قوّه نظارت میکنند و مخصوصاً اجرای قانون و سه قوّه هم در حیطهی وظایف قانونی خود به خوبی انجام وظیفه میکنند. در زمان رژیم پهلوی من فقط یک مورد را بگویم و عبور کنم و کلام خود را خلاصه کنم. یکی از بزرگترین ظلمی که در ملّت ایران میرفت حالا علاوه بر هزاران ظلم دیگر، این بود که اصلاً مسئلهای به نام عدالت اجتماعی وجود نداشت. دربار هر نوعی که دوست داشت و دل او میخواست به بیتالمال مسلمین و بیتالمال ملّت ایران و به خزانه دستیازی میکرد و هر چه میخواستند واقعاً از منافع میبردند. زمانیکه اسناد را شما نگاه میکنید واقعاً شیرین است. رضاشاه یک زمانی به مرحوم دادگر فشار میآورند رئیس دادگستری وزیر عدلیهی زمان خود او که یک بخشی از زمینهای شمال مازنداران و آلاشت را به اسم رضاشاه کند. در یک نامهای دادگر به او مینویسد ابرقدرت، قوی شوکر، آقای رضاشاه عزیز من از طریق قوّهی عدلیه وارد نشدید کار را انجام دهید و من به شما قول میدهم اینکه زمینهای آلاشت دست مازنداران من همهی ایران را به ثبت خانوادهی پهلوی برسانم ولی بگذارید از طریق دادگستری این کار انجام نشود و بعد از راه دیگر حالا بعد از آن تشرهایی که به این دادگر بدبخت میدهند و او را زندان میکند بماند و بعد میرود عمدهی زمینهای مازندران را به ثبت خانوادهی پهلوی میرساند. این در رابطه با زمینهای کشور، در رابطه با خزانهی کشور هر طوری که خواستند عمل کردند. در رابطه با امتیازاتی که به آمریکا و اسرائیل از خزانهی ما و نفت این کشور و از منابع این کشور به آنها دادند. ایران را به ارزانی به سمن بخس تازه آنهایی که یک چیزی هم از ما میگرفتند و در اختیار آمریکا و انگلیس قرار دادند آنها آمدند در عمدهی اطراف ایران برای مسائل روز، برای مسائل خلیج فارس سایتهای شنود گذاشتند، سایتهای جاسوسی گذاشتند. و تازه پول هم از ما میگرفتند. و پنجاه هزار مستشار ارشی آمریکا را با حقوقهای گزافی به آنها میدادند و علاوه بر اینها حقّ توحّش هم که معذرت میخواهم ببخشید این ملّت، ملّت وحشی هستند چون آمریکایی در ایران دارند کار میکند باید حقّ توحّش هم به آنها داده شود. این وضع ما بود، این وضع ملّت بود. آن وقت امروز کار به جائی کشیده است که همهی شما میدانید این کشور دست مجلس شورای اسلامی است. مجلس شورای اسلامی حدود 270 نماینده دارند الآن برادر عزیز ما جناب حجة الاسلام و المسلمین برادر بنائی که به هر حال مؤسّس این مجلس هم هستند و از خوبان ما در این جا تشریف دارند واقعاً یک نفر نمیتواند اعمال نفوذ کند. الان فصل بودجه است همه در این کمیسیون تلفیق گیر هستند. استانداران میروند، فرمانداران میروند، رئیس مجلس تلفن میزند، رئیس جمهوری پیگیری میکند. همه پیگیری میکنند ولی یکباره یک نماینده میآید میگوید نمیشود و خط بطلان بر روی همهی این تلفنها و تماسها و پیگیریها و اینها میکشد. میگوید آقا این کشور حقّ همه است، بودجه، بودجهی عمومی است و عدالت اجتماعی باید اجراء شود. شما ببینید اگر امام، اگر این نظام جمهوری اسلامی، حالا آن هزاران کار بزرگی که در جهت استقلال آزادی، رفاه اجتماعی، فرهنگ آن ایثار و شهادت، در مقابل دنیا ایستادن را انجام داد همین یک کار را کرده باشد. ما یک زمانی سال 59 یا 60 تهران برای کار رفتیم خانهی ما جمران رفت. واقعاً برای ما یک چیز عجیبی بود از جمارارن همین که پائین میآمدیم فقر و گرفتاری را میدیدیم زمانیکه سیستان و بلوچستان میرفتیم دیگر الحمدلله دیگر هیچی نبود، یعنی واقعاً نبود. حالا شما ببینید هنوز هم چه وضعی دارد با این همه کارهای بزرگی که شده است. حالا شما فکر کنید آن طرف کشور فقر و بدبختی و تباهی اصلاً کسی به آنه محل نمیگذاشت. اینکه شما میبینید ایران امروز یک صدا میزند، اینکه شما میبینید امروز اگر راهپمایی در ایران پخش میشود قم را پخش میکنند، ارومیّه را پخش میکنند. آذربایجان را پخش میکنند، همهی مردم در این مسیر دارند میروند اگر انتخابات برگزار میشود همه یک صدا در ایران در انتخابات شرکت میکنند به علّت این است که علاقهی مردم به نظام جمهوری اسلام است. مردم میدانند امروز این نظام با همهی اشکالات و مسائل و مصائب و مشکلاتی که ما داریم امّا دلسوزی داریم. میخواهیم عدالت اجتماعی را پیاده کنیم، میخواهیم به نفع مردم کار کنیم، میخواهیم مردم در عزّت و اقتدار باشند. من بیش از این مصدّع نشوم فقط یک جمله در رابطه با اتّحاد بگویم امروز ایران با توجّه به وضعیّتی که در جهان و منطقه دارد وضعیّت بسیار خوب، شما میدانید هر زمانیکه یک ملّتی، یک رهبری، یک دولتی، در اوج قرار گیرد دشمنان او متمسّک میشوند که هر جور شده است آخرین ضربههای خود را و مهمترین ضربههای خود را وارد کنند. امروز ایران در مقابل دشمن، دشمنیهای آمریکا و استکبار و به خصوص اسرایئل قرار گرفته است. اگر در ایران یک صدا شنیده شود، اگر در ایران یک فریاد برآورده شود، بدانید دشمن مأیوس میشود. امّا اگر در ملّت ما، در نظام ما ضعفی مشاهده کنند. دشمن پر رو میشود. شما ببینید حدود یک سال و نیم پیش همین رئیس جمهور آمریکا مرتّب میگفت این گزینهی نظامی ما روی میز است. امّا بعد از انتخابات یک آبی روی آتش جنگ بود. کسی کاری نکرد. مگر چه اتّفاق بنا بیافتد که قبل از آن نیافتاده بود. همان موقع هم داشت مذاکره انجام میشد خوب در خاطر شما است همان موقع مذاکرات بود. امّا همیشه رئیس جمهور آمریکا میگفت این گزینهی نظامی روی میز من است و مردم را میترساند. امّا بعد از انتخابات واقعاً یکبار هم آنها دیگر این جمله را بر زبان نیاوردند. نه اینکه وضعیّت خاصّی شده باشد دیدند نه حالا گزینهی نظامی هم روی میز باشد بنا نیست تأثیر عمدهای روی این ملّت گذارد. ملّت یک صدا، یک پارچه با عظمی جدّی از مرکز تهران تا اقسان نقاط ایران در یک انتخابات شرکت کردند و به دولت تدبیر و امید رأی دادند. یک رئیس جمهوری محبوب، پرتوان، فرزانه، اندیشمند، هوشیار را انتخاب کردند و بعد دیدند امروز کشور بحمدلله مقام معظّم رهبری در رأس قوای مجریه و قضائیه و مقنّنه وجود دارد. سه قوّه با هم دوست، صمیمی، مهربان، برادر به معنای واقعی و همه دارند با یکدیگر همکاری میکنند. دولت ایران حربه را از دشمن گرفت. اسرائیلی که هر روز به آمریکا فشار میآورد امروز مورد تهاجم ما قرار گرفته است. اگر او سرداران ما را و سربازان ما را در لبنان و سوریه به شهادت میرساند الحمدلله دیدید حزبالله لبنان ساعت نشد که جواب دندان شکنی به اسرائیلیها داد. سردار شجاع ما سلیمانی وارد لبنان شد. با نصرالله دیدار کرد و اینها عظمت است، اینها عزّت است، قدر اینها را بدانید. عزیزان هر صدایی که صدای مخالف باشد ما باید با آن صحبت کنیم او را قانع کنیم، آرام کنیم، نگذاریم در جامعه تشدّد پیدا داد. آن روزی که بنده در خدمت مردم خوب قم به عنوان یک خادم شما قرار گرفتم، خدمت مقام معظّم رهبری رفتم. مقام معظّم رهبری به من فرمودند مردم قم باید با هم متّحد باشند، علماء قم، مراجع بزگوار شیعه همه باید یک صدا باشیم در خطّ انقلاب در خطّ امام عزیز حرکت کنیم. که واقعاً هم همین است امروز شما ببینید این دولتمردان هفتهای نیست که به قم نیایند و دیداری با مراجع نداشته باشند. این مراجع معظّم تقلید همه از وحدت صحبت میکنند، همه از یگانگی صحبت میکنند، همه از همدلی صحبت میکنند. همه از تأیید دولت صحبت میکنند، همه از تأیید نظام جمهوری صحبت میکنند. این برای قم افتخار است، این افتخار برای این شهر است. ما واقعاً نمیدانیم من باید خاک کف پای شما مردم عزیز قم باشم. ما یک حساب در این قم اعلام برای زائرین کربلا اعلام کردیم دو هفته این حساب باز این فرق، این بدبختی، این گرفتاری، این بیچارگی حدود چهارصد میلیون این مردم به حساب ما پول ریختند. یک نفر از ما نپرسید آقا این پول چه شد؟ کجا رفت؟ چه کسی خورد؟ چه کسی برد؟ این مردمی که اینقدر اعتماد دارند، این مردمی که اینقدر لیاقت، شجاعت، سرافرازی و مردانگی دارند. واقعاً خود شما میدانید الآن پول دادن خیلی کار سختی است. آن وقت این مردم میآیند حدود چهارصد میلیون میدهند. واقعاً ما را از یک نگرانی بزرگ بیرون آوردند. ما اینها را قرض گرفتیم و به دوستان خود دادیم و عراق بردند. به محض اینکه اربعین تمام شد این حساب آمد شمارش شد و آن هزینههایی که آنها در کربلاء انجام داده بودند الحمدلله سی هزار، یا چهل هزار، مبلغ خیلی کمی، خوب این مردم چقدر خوب هستند. چقدر شما خوب هستید، چقدر شما عزیز هستید، شما چقدر دلسوز هستید، دشمن اینها را میبینید شما فکر نکنید دشمن ما را رصد نمیکند. شما زمانیکه سایتها را میبینید، زمانیکه اخبار را میشنوید، میبینید که به هر حال قم خیلی حسّاسیّت دارد، قم خیلی ویژه نگاه میشود. عزیزان من اتّحاد را حفظ کنیم، برادری را حفظ کنیم، همه با هم دوست باشیم، مهربان باشیم، متّحد باشیم، اگر قلبهای ما به یکدیگر نزدیک باشد خداوند هم به ما عنایت میکند، خداوند هم ما را دوست دارد. ملّتی که با یکدیگر نزدیک باشند، برادر باشند، برابر باشند، باران رحمت هم بر آنها نازل میشود. اگر طبیعت، طبیعت خوبی باشد خود این طبیعت رحمت الهی را و نعمت باران را جذب میکند. اگر خوب نباشد خداوند قهر میکند و آن نعمتی هم که بنا است بیاید نمیآید. لذا پیام بنده به این جمع بزرگ دوستداشتنی، به دوستان مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم که موسّسین این مجمع همهی آنها از بزرگان این شهر هستند، از اعازم این شهر هستند، از مبارزین و انقلابیّون این شهر هستند تشکّر میکنم، قدردانی میکنم، صمیمانه سپاسگذار هستم. به خصوص از برادر و دوست دیرینهی خود حضرت حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای بنائی (حفظه الله).
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيِمْ»
«الْحَمْدُ لِله الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ، وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ، وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ،. الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ ، وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ فَطَرَ الْخَلائِقَ بِقَدْرَتِهِ، وَ نَشَرَ الرِّياحَ بِرَحْمَتِهِ، وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدانَ اَرْضِهِ، ثُمَّ الصَّلَاةُ وَ السَّلَامُ عَلَى سَيِّدِنَا وَ نَبِيِّنَا مُحمَّدٍ وَ آلِهِ أجمَعینِ» سلام و درود خالصانه به محضر روح پرفتوه امام راحل عظیمالشّان خود و همچنین شهدای نظام جمهوری اسلامی به ویژه شهدای شهر قم و به خصوص برادر و دوست عزیز خود مرحوم سردار شهید زینالدّین دارم. درود خدا و رسول و همهی ملائکه و فرشتههای الهی بر همهی آن پاکان و نیکان باد. سلام و عرض تبریک خدمت شما اعزّهی بزرگوار دارم به مناسبت پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی به رهبری مرحوم حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و همچنین سلام به مقام معظّم رهبری (حفظة الله تعالی) آیتالله العظمی خامنهای دارم.
قِالَ الحَکیِم فِی کتابِهِ الکَریم «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ ِ فَأَنْقَذَكُمْ» خداوند تبارک و تعالی که خالق ما است و آفرینش ما به دست او است. او است که به ما حیات بخشیده است. خداوند است که ما را در نعمات خود غرق کرده است. و آنچه که در هستی و وجود داریم از آن او است کمتر بر ما منّت گذاشته است. کمتر یادآوری کرده است اینهمه نعمتی را که او به ما داده است. آنچه که در عالم وجود دارد از آن پروردگار است. آنچه که از خوبیها و نعمتها است از آن او است. ولی در بعضی از موارد خداوند تبارک و تعالی به انسانها و به خصوص به ما مسلمانان بعضی از نعمتهای خود را یادآور شده است. از جمله منّت اسلام، منّت پیامبر عظیمالشّان و در این آیه شریفه خداوند تبارک و تعالی خطاب به مسلمانان میفرماید: «وَ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ» ای مسلمانانی که گرد شمع وجود پیامبر عظیمالشّأن هستید به یاد آورید شما بیست سال پیش در چه وضعیّتی قرار داشتید. شما که امروز به برکت اسلام این همه در بین شما اتّحاد و برادری و یگانگی و رفاقت و صمیمیّت ایجاد شده است به عقبهی تاریخی خود برگردید. شما ملّتی بودید، مردمی بودید که بر اندک چیزی اگر اسب شما در میدان مسابقه میباخت این باختن تبدیل به یک جنگ و درگیری و نزاع و کشته شدن افرادی از دو قبیله میشد. دختران خود را بیمحابا به گور میکردید. ولی امروز به برکت وحی، به برکت رسالت کار شما به جایی رسیده است که شما مسلمانان اتّحاد دارید و یکپارچه هستید. یک کلمه را صدا میزنید، یک مسئله را دنبال میکنید و همه در یک کلام خدا را عبادت میکنید و به رسالت پیامبر شهادت میدهید. کار شما به جایی رسیده است که در جنگ احد راوی نقل میکند من زمانیکه در میدان جنگ دیدم حدود ده تن از اصحاب پیامبر روی زمین افتاده بودند و دارند جان میدهند آبی بردم به هر کدام از آنها آب را دادم آنها نیاشامیدند و زمانیکه برگشتم دیدم تمام آنها به شهادت رسیدند. این فداکاری است، این عظمت روحی بوده است که مسلمانان پیدا کردند. امروز بعد از 1400 و خردهای سال امام عظیمالشّان راحل ما در سال 42 در پانزده خرداد که در واقع آغاز انقلاب اسلامی است در همین شهر قم و در مدرسهی فیضیهی یک انقلاب بزرگ را بنیانگذاری نمودند. اوّلین کسانی که به یاری امام عزیز شتافتند همین مردم بسیار بسیار شریف، بسیار نجیب قم بودند. امام عزیز ما آن روز یاورانی جز این مردمان عزیز و شریف قم نداشت که زمانیکه ما این روزها خدمت خانوادههای شهدای نوزده دی قم شرفیاب شدیم خانههای آنها در همین خیابان آذر و همین نزدیکی میدان کهنه است. مردمان بسیار معمولی، کاسب الآن هم زندگی بسیار محقّرانهای دارند. و یک شهید عزیزی پسر حجتالاسلام و المسلمین جناب آقای انصاری در نیروگاه و تمام آن جنازهها همانطور که برادر عزیز من آقای تحویلدار توضیح دادند نه اینکه نگذاشتند آنها را نگذاشتند بیاورند دفن کنند پول تیری هم که به آنها شلّیک شده بود آمدند از خانوادههای آنها گرفتند. این ظلم رژیم ستمشاهی، این هم فداکاری مردم عظیمالشّان قم، امام با آن وضع این انقلاب را پایهگذاری کردند عدّهای در جوار امام عزیز ما به شهادت رسیدند. زنهای قم این زنان شیردل و شجاع بچّههای خود را بغل کردند و به خیابانها آمدند با آن وضعیّت دیکتاتوری و وضعیّتی که شما و ما خوب در خاطر ما است که چه وضع دیکتاتوری در کشور به وجود آمده بود. احدی جرأت نمیکرد بحثی از عدالت اجتماعی به میان آورد. احدی جرأت نمیکرد آنچه را که آنها میخواهند غیر از او بگوید. دیکتاتوری به اوج خود رسیده بود. اختناق در کشور کولاک میکرد و آن زمانیکه این زنان بزرگوار بچّههای خود را بغل کردند و به خیابانها آمدند و امام را گرفتند و تبعید کردند. آن زمان امام یک جملهی معروفی دارند فرمودند سربازان من در گهواره هستند، سربازان من در بغل این زنانی هستند که امروز آمدند و از انقلاب و از مرحوم امام دفاع کردند این جملهی معروف امام را ما امروز در این کشور خوب حسّ میکنیم، خوب میبینیم. خوب این مقدّمه بود امام را تبعید کردند و بعد از اینکه امام به ترکیه تبعید شدند رژیم ستمشاهی به پیشنهاد بعضی از دشمنان امام تصمیم گرفتند که امام را از ترکیه به نجف تبعید کنند علّت آن هم بسیار مفصّلی دارد که چه شد که امام را از ترکیه به نجف تبعید کردند ولی علّت اصلی آن این بود که گفتند او زمانیکه به نجف رود در حوزهی نجف گم میشود و حوزهی نجف بزرگانی مانند مرحوم حکیم دارد، مانند مرحوم خوئی دارد و اصلاً در حوزهی نجف ایشان دیگر مذمحل خواهد شد که واقعاً این نپختگی و این فکر غلط که شاید خداوند عدو شود سبب خیر اگر خواهد. ایشان را از تبعیدگاه خود ایشان از ترکیه به نجف تبعید کردند و در آنجا امام آغاز یک حرکت جدید را پایهگذاری کردند و آن اگر به درس فقه امام برگردیم میبینیم امام در بحث مکاسب خود در بحث بیع مکاسب به بحث ولایت میرسد. در همانجا بحث ولایت را که میخواهند شروع کنند ایشان میفرمایند خوب است که ما بحث ولایت فقیه را هم مطرح کنیم و در واقع در بحث بیع ایشان در آنجایی که بیع فضولی واقع میشود چه کسی میتواند این بیع را اجازه دهد این مناسبت بحث ولایت فقیه را جدا مطرح میکنند که همان زمان جزوهای به نام حکومت اسلامی یا ولایت فقیه چاپ شد. و بعد امام این فکری را که تئوریزی میکنند و بیان میکنند شروع به توسعه و ترویج و گسترش میکنند. و بعد هم اهداف خود را توسّط روحانیّون بزرگی چون علّامهی بزرگوار شهید مطهّری که نمونهی بارز این نوع از طرز تفکّر است آنها دنبال میکنند تا اینکه به هر حال این رهنمودهای امام، رهنمودهای ایشان به حوزه، رهنمودهای ایشان به دانشگاه، رهنمودهای ایشان به دنشجویان خارج از کشور، آرام آرام این فکر در همه شکل میگیرد. اوّلاً امام همه را دعوت به مبارزه کردند و علاوه بر دعوت به مبارزه اینکه با صراحت بیان کردند میشود نظام را تغییر داد و علاوه بر تغییر نظام میشود یک حکومت اسلامی در همین زمان بنیانگذاری کرد. حالا من از اینها خیلی گذرا عبور میکنم تا به این روزهای خود برسیم که امروز ما چه کنیم؟ امام عظیمالشّان راحل ما با همهی مقدّماتی که آماده میکنند دولت عراق تصمیم میگیرد ایشان را از عراق اخراج کند به هر حال ایشان از فرانسه میروند. خود شما میدانید باور کنید دهها جلد کتاب است که تند تند داریم از آن عبور میکنیم. امام فرانسه تشریف میبرند در فرانسه امام دو هدف را تعقیب میکنند یک ورود به ایران، دو تشکیل حکومت اسلامی، مصاحبههای آن روز امام در پاریس زمانیکه انسان نگاه میکند در کمال ناباوری است. یکی از مستشرقین میگوید این مرد کأنّ دو بار به دنیا آمده است، دو بار زندگی کرده است و واقعاً هم همینطور است. شما ببینید سال 57 که تقریباً از 56 از همین ایّام نوزده دی، هفده دی مبارزه شروع شد که یک سال بیشتر طول نکشید در 22 بهمن مانند هفت، هشت روز دیگر انقلاب به پیروزی رسید. ولی امام عظیمالشّان آماده بودند. تمام برنامههای خود را مدوّن، روشن با برنامهی تغییر حکومت از همان پاریس اعلام کردند که حکومت ایران باید عوض شود ما نظام شاهنشاهی را به هیچوجه نمیپذیریم، ما زیر ظلم ستمشاهی نمیرویم. ما ملّت حسینی هستیم، ما امّت حسینی هستیم. و هیهات من الذّله و با این شعار وارد فرودگاه مهرآباد شدند و در حالیکه دشمنان ایشان ارتشیان زمان شاه، نظامیان زمان شاه خوب آن سالها بودیم ما نمیدانستیم آنها به استقبال کنند یا آمدند ایشان را دستگیر کنند و بروند. واقعاً نمیدانستیم چه اتّفاقی در لحظهی ورود میخواهد افتد. این پشتوانهی ملّت ایران و این عظم ملّت ایران جلوی هر توطئهای را خنثی کرد. دشمن به یکمرتبه صد در صد غافلگیر شد. همان کسانی که تا لحظهی ورود اعلام میکردند ما فرودگاه را میبندیم ما نمیگذاریم ما فلان میکنیم. خلبانهای نیروی هوایی پرواز میکردند میرفتند نمیدانستیم هواپیما را منفجر میکنند، نمیکنند. به عنوان دوست از آن خلبان فرانسوی که با آن ارادت و عشق دست امام را میگیرد و او را از هواپیما بیرون میآورد تا آن افراد نیروهوایی که دور هواپیما بودند تا آن ماشینهای آن زمان شهربانی و ژاندارمری که همه احاطه کرده بودند همه دستبوس و تعظیم آمدند و امام راحل را با آن عزّت و عظمت وارد ایران کردند. کار سخت امام از آن لحظه آغاز شد. کاری که واقعاً طاقتفرسا بود امام در همان لحظه وارد بهشت زهرا شدند و اعلام کردند من به پشتوانه این ملّت دولت تشکیل میدهم. کار یکسره شد امام به محض اینکه این اعلام را کردند و دولت را تشکیل دادند اهداف خود را هم در رابطه با حکومت بیان کردند. امام فرمودند من مسائل اسلام را در کشور احیاء میکنم، من آزادی را در کشور خواهم آورد. من استقلال کشور را تضمین میکنم، من این مردم را به اوج میرسانم، من این مردم را استعلا میبخشم، این مردم شرافتمند ایران بیش از آن حقّ آنها است که امروز گرفتار ظلم و ستم رژیم ظلم پهلوی قرار گرفتند و واقعاً هم امام عزیز ما تا آن لحظهای که زنده بودند دیدید به قول خود عمل کردند. امام به محض اینکه دولت تشکیل دادند و بعد فرمودند این کشور باید به آراء مردم اداره شود. و واقعاً بزرگترین، بهترین و زیباترین کاری که امام در آن حاق ذهن و فکر ایشان بود تشکیل نظام جمهوری اسلامی به معنای واقعی کلمه بود. فرمودند حکومت ایران، حکومت جمهوری اسلامی ایران بدون یک کلمه کم و بدون یک کلمه زیاد و تا آن لحظهای که از دنیا رفتند به این جملهی خود پایبند بودند و دیدید امام به محض اینکه مجلس خبرگان تشکیل شد، قانون اساسی نوشته شد، براساس قانون اساسی آمدند انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات مجلس شورای اسلامی را انجام دادند و نظام جمهوری اسلامی با سه قوّهی مستقل به رهبری ولی فقیه شکل گرفت. یک مقام معظّم رهبری یا خود امام راحل عظیمالشّان ما و بعد قوّهی مجریه به عنوان مسئولیّت مسائل اجرائی کشور قوّهی قضائیّه به عنوان قضاوت در بین مردم و قوّهی مقنّنه به عنوان قانونگذاری و توزیع مناسب بودجه و اجراء عدالت اجتماعی در کشور، واقعاً هم شما عزیزان میبینید امروز کشور ما که اینطور به توفیق پروردگار و به فضل پروردگار ثبات دارد هم به خاطر رهنمودهای دقیق مقام معظّم رهبری است و هم اجرای فرامین امام راحل ما است و هم آن چیزی را که این کشور بر اساس مبنای قانون و قانونگذاری دارد پیش میرود. و واقعاً هم مقام معظّم رهبری با درایت خود به بهترین وجه بر سه قوّه نظارت میکنند و مخصوصاً اجرای قانون و سه قوّه هم در حیطهی وظایف قانونی خود به خوبی انجام وظیفه میکنند. در زمان رژیم پهلوی من فقط یک مورد را بگویم و عبور کنم و کلام خود را خلاصه کنم. یکی از بزرگترین ظلمی که در ملّت ایران میرفت حالا علاوه بر هزاران ظلم دیگر، این بود که اصلاً مسئلهای به نام عدالت اجتماعی وجود نداشت. دربار هر نوعی که دوست داشت و دل او میخواست به بیتالمال مسلمین و بیتالمال ملّت ایران و به خزانه دستیازی میکرد و هر چه میخواستند واقعاً از منافع میبردند. زمانیکه اسناد را شما نگاه میکنید واقعاً شیرین است. رضاشاه یک زمانی به مرحوم دادگر فشار میآورند رئیس دادگستری وزیر عدلیهی زمان خود او که یک بخشی از زمینهای شمال مازنداران و آلاشت را به اسم رضاشاه کند. در یک نامهای دادگر به او مینویسد ابرقدرت، قوی شوکر، آقای رضاشاه عزیز من از طریق قوّهی عدلیه وارد نشدید کار را انجام دهید و من به شما قول میدهم اینکه زمینهای آلاشت دست مازنداران من همهی ایران را به ثبت خانوادهی پهلوی برسانم ولی بگذارید از طریق دادگستری این کار انجام نشود و بعد از راه دیگر حالا بعد از آن تشرهایی که به این دادگر بدبخت میدهند و او را زندان میکند بماند و بعد میرود عمدهی زمینهای مازندران را به ثبت خانوادهی پهلوی میرساند. این در رابطه با زمینهای کشور، در رابطه با خزانهی کشور هر طوری که خواستند عمل کردند. در رابطه با امتیازاتی که به آمریکا و اسرائیل از خزانهی ما و نفت این کشور و از منابع این کشور به آنها دادند. ایران را به ارزانی به سمن بخس تازه آنهایی که یک چیزی هم از ما میگرفتند و در اختیار آمریکا و انگلیس قرار دادند آنها آمدند در عمدهی اطراف ایران برای مسائل روز، برای مسائل خلیج فارس سایتهای شنود گذاشتند، سایتهای جاسوسی گذاشتند. و تازه پول هم از ما میگرفتند. و پنجاه هزار مستشار ارشی آمریکا را با حقوقهای گزافی به آنها میدادند و علاوه بر اینها حقّ توحّش هم که معذرت میخواهم ببخشید این ملّت، ملّت وحشی هستند چون آمریکایی در ایران دارند کار میکند باید حقّ توحّش هم به آنها داده شود. این وضع ما بود، این وضع ملّت بود. آن وقت امروز کار به جائی کشیده است که همهی شما میدانید این کشور دست مجلس شورای اسلامی است. مجلس شورای اسلامی حدود 270 نماینده دارند الآن برادر عزیز ما جناب حجة الاسلام و المسلمین برادر بنائی که به هر حال مؤسّس این مجلس هم هستند و از خوبان ما در این جا تشریف دارند واقعاً یک نفر نمیتواند اعمال نفوذ کند. الان فصل بودجه است همه در این کمیسیون تلفیق گیر هستند. استانداران میروند، فرمانداران میروند، رئیس مجلس تلفن میزند، رئیس جمهوری پیگیری میکند. همه پیگیری میکنند ولی یکباره یک نماینده میآید میگوید نمیشود و خط بطلان بر روی همهی این تلفنها و تماسها و پیگیریها و اینها میکشد. میگوید آقا این کشور حقّ همه است، بودجه، بودجهی عمومی است و عدالت اجتماعی باید اجراء شود. شما ببینید اگر امام، اگر این نظام جمهوری اسلامی، حالا آن هزاران کار بزرگی که در جهت استقلال آزادی، رفاه اجتماعی، فرهنگ آن ایثار و شهادت، در مقابل دنیا ایستادن را انجام داد همین یک کار را کرده باشد. ما یک زمانی سال 59 یا 60 تهران برای کار رفتیم خانهی ما جمران رفت. واقعاً برای ما یک چیز عجیبی بود از جمارارن همین که پائین میآمدیم فقر و گرفتاری را میدیدیم زمانیکه سیستان و بلوچستان میرفتیم دیگر الحمدلله دیگر هیچی نبود، یعنی واقعاً نبود. حالا شما ببینید هنوز هم چه وضعی دارد با این همه کارهای بزرگی که شده است. حالا شما فکر کنید آن طرف کشور فقر و بدبختی و تباهی اصلاً کسی به آنه محل نمیگذاشت. اینکه شما میبینید ایران امروز یک صدا میزند، اینکه شما میبینید امروز اگر راهپمایی در ایران پخش میشود قم را پخش میکنند، ارومیّه را پخش میکنند. آذربایجان را پخش میکنند، همهی مردم در این مسیر دارند میروند اگر انتخابات برگزار میشود همه یک صدا در ایران در انتخابات شرکت میکنند به علّت این است که علاقهی مردم به نظام جمهوری اسلام است. مردم میدانند امروز این نظام با همهی اشکالات و مسائل و مصائب و مشکلاتی که ما داریم امّا دلسوزی داریم. میخواهیم عدالت اجتماعی را پیاده کنیم، میخواهیم به نفع مردم کار کنیم، میخواهیم مردم در عزّت و اقتدار باشند. من بیش از این مصدّع نشوم فقط یک جمله در رابطه با اتّحاد بگویم امروز ایران با توجّه به وضعیّتی که در جهان و منطقه دارد وضعیّت بسیار خوب، شما میدانید هر زمانیکه یک ملّتی، یک رهبری، یک دولتی، در اوج قرار گیرد دشمنان او متمسّک میشوند که هر جور شده است آخرین ضربههای خود را و مهمترین ضربههای خود را وارد کنند. امروز ایران در مقابل دشمن، دشمنیهای آمریکا و استکبار و به خصوص اسرایئل قرار گرفته است. اگر در ایران یک صدا شنیده شود، اگر در ایران یک فریاد برآورده شود، بدانید دشمن مأیوس میشود. امّا اگر در ملّت ما، در نظام ما ضعفی مشاهده کنند. دشمن پر رو میشود. شما ببینید حدود یک سال و نیم پیش همین رئیس جمهور آمریکا مرتّب میگفت این گزینهی نظامی ما روی میز است. امّا بعد از انتخابات یک آبی روی آتش جنگ بود. کسی کاری نکرد. مگر چه اتّفاق بنا بیافتد که قبل از آن نیافتاده بود. همان موقع هم داشت مذاکره انجام میشد خوب در خاطر شما است همان موقع مذاکرات بود. امّا همیشه رئیس جمهور آمریکا میگفت این گزینهی نظامی روی میز من است و مردم را میترساند. امّا بعد از انتخابات واقعاً یکبار هم آنها دیگر این جمله را بر زبان نیاوردند. نه اینکه وضعیّت خاصّی شده باشد دیدند نه حالا گزینهی نظامی هم روی میز باشد بنا نیست تأثیر عمدهای روی این ملّت گذارد. ملّت یک صدا، یک پارچه با عظمی جدّی از مرکز تهران تا اقسان نقاط ایران در یک انتخابات شرکت کردند و به دولت تدبیر و امید رأی دادند. یک رئیس جمهوری محبوب، پرتوان، فرزانه، اندیشمند، هوشیار را انتخاب کردند و بعد دیدند امروز کشور بحمدلله مقام معظّم رهبری در رأس قوای مجریه و قضائیه و مقنّنه وجود دارد. سه قوّه با هم دوست، صمیمی، مهربان، برادر به معنای واقعی و همه دارند با یکدیگر همکاری میکنند. دولت ایران حربه را از دشمن گرفت. اسرائیلی که هر روز به آمریکا فشار میآورد امروز مورد تهاجم ما قرار گرفته است. اگر او سرداران ما را و سربازان ما را در لبنان و سوریه به شهادت میرساند الحمدلله دیدید حزبالله لبنان ساعت نشد که جواب دندان شکنی به اسرائیلیها داد. سردار شجاع ما سلیمانی وارد لبنان شد. با نصرالله دیدار کرد و اینها عظمت است، اینها عزّت است، قدر اینها را بدانید. عزیزان هر صدایی که صدای مخالف باشد ما باید با آن صحبت کنیم او را قانع کنیم، آرام کنیم، نگذاریم در جامعه تشدّد پیدا داد. آن روزی که بنده در خدمت مردم خوب قم به عنوان یک خادم شما قرار گرفتم، خدمت مقام معظّم رهبری رفتم. مقام معظّم رهبری به من فرمودند مردم قم باید با هم متّحد باشند، علماء قم، مراجع بزگوار شیعه همه باید یک صدا باشیم در خطّ انقلاب در خطّ امام عزیز حرکت کنیم. که واقعاً هم همین است امروز شما ببینید این دولتمردان هفتهای نیست که به قم نیایند و دیداری با مراجع نداشته باشند. این مراجع معظّم تقلید همه از وحدت صحبت میکنند، همه از یگانگی صحبت میکنند، همه از همدلی صحبت میکنند. همه از تأیید دولت صحبت میکنند، همه از تأیید نظام جمهوری صحبت میکنند. این برای قم افتخار است، این افتخار برای این شهر است. ما واقعاً نمیدانیم من باید خاک کف پای شما مردم عزیز قم باشم. ما یک حساب در این قم اعلام برای زائرین کربلا اعلام کردیم دو هفته این حساب باز این فرق، این بدبختی، این گرفتاری، این بیچارگی حدود چهارصد میلیون این مردم به حساب ما پول ریختند. یک نفر از ما نپرسید آقا این پول چه شد؟ کجا رفت؟ چه کسی خورد؟ چه کسی برد؟ این مردمی که اینقدر اعتماد دارند، این مردمی که اینقدر لیاقت، شجاعت، سرافرازی و مردانگی دارند. واقعاً خود شما میدانید الآن پول دادن خیلی کار سختی است. آن وقت این مردم میآیند حدود چهارصد میلیون میدهند. واقعاً ما را از یک نگرانی بزرگ بیرون آوردند. ما اینها را قرض گرفتیم و به دوستان خود دادیم و عراق بردند. به محض اینکه اربعین تمام شد این حساب آمد شمارش شد و آن هزینههایی که آنها در کربلاء انجام داده بودند الحمدلله سی هزار، یا چهل هزار، مبلغ خیلی کمی، خوب این مردم چقدر خوب هستند. چقدر شما خوب هستید، چقدر شما عزیز هستید، شما چقدر دلسوز هستید، دشمن اینها را میبینید شما فکر نکنید دشمن ما را رصد نمیکند. شما زمانیکه سایتها را میبینید، زمانیکه اخبار را میشنوید، میبینید که به هر حال قم خیلی حسّاسیّت دارد، قم خیلی ویژه نگاه میشود. عزیزان من اتّحاد را حفظ کنیم، برادری را حفظ کنیم، همه با هم دوست باشیم، مهربان باشیم، متّحد باشیم، اگر قلبهای ما به یکدیگر نزدیک باشد خداوند هم به ما عنایت میکند، خداوند هم ما را دوست دارد. ملّتی که با یکدیگر نزدیک باشند، برادر باشند، برابر باشند، باران رحمت هم بر آنها نازل میشود. اگر طبیعت، طبیعت خوبی باشد خود این طبیعت رحمت الهی را و نعمت باران را جذب میکند. اگر خوب نباشد خداوند قهر میکند و آن نعمتی هم که بنا است بیاید نمیآید. لذا پیام بنده به این جمع بزرگ دوستداشتنی، به دوستان مجمع هماهنگی پیروان امام و رهبری استان قم که موسّسین این مجمع همهی آنها از بزرگان این شهر هستند، از اعازم این شهر هستند، از مبارزین و انقلابیّون این شهر هستند تشکّر میکنم، قدردانی میکنم، صمیمانه سپاسگذار هستم. به خصوص از برادر و دوست دیرینهی خود حضرت حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای بنائی (حفظه الله).
لینک کوتاه