مشروح سخنرانی دکتر علی لاریجانی – شب هفتم فجر 89
دکتر علی لاریجانی در این سخنرانی به تبیین ارزش حکومت صالحان در زمین پرداخته است و از لسان قرآن کریم نوید میدهد که در نهایت صالحان بر زمین حاکم خواهند شد. او معتقد است جهان کفر چون غایتشان ارزشی ندارد اهل جهاد و شهادت نیستند و تنها موحدین، مشتاق ایثار و جانبازیاند. رئیس مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از بیانات خود جریانات جاری کشور را مورد ارزیابی قرار میدهد و ضمن انتقاد از کسانی که با غبارآلود کردن شرایط، از رهبری تبعیت نکردند، از موضع گیری صریح مجلس در این زمینه خبر میدهد. وی با قبیح خواندن دورویی و عدم صراحت، این دو منکر را عامل وجود انحراف معرفی و همگان را به تبعیت از قانون دعوت میکند.
لاریجانی در ادامه با تکذیب این مطلب که بین مجلس و دولت فتنه است از اختلاف نظر اصولی به عنوان زمینهساز رستگاری جامعه اسلامی نام میبرد و میگوید هدف تمامی مسئولین نظام، عزت و اقتدار ایران اسلامی است.
ریاست مجلس شورای اسلامی در بخش دیگری از سخنان خود با قرائت متن نامهای از امام راحل به بررسی لزوم حفظ وحدت و صیانت از مبانی اسلام میپردازد و از لسان رهبر کبیر انقلاب، تفکر عدم نیاز به انتقاد سازنده را مخرب میشمرد.
تبیین بیداری اسلامی در کشورهای منطقه بخش پایانی سخنان لاریجانی است که در آن از نقش اندیشه امام و تبعیت جهان اسلام از آرمانهای انقلاب اسلامی سخن به میان میآید.
کلیدواژهها: حکومت صالحان، مجمع تشخیص مصلحت، مجلس، دولت، حفظ وحدت، بیداری اسلامی، ولایت فقیه.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین الصلاة و السلام علی سیّدنا و نبیّنا و حبیب قلوبنا و طبیب نفوسنا أبی القاسم محمّد و آله الطاهرین.
خداوند تبارک و تعالی میفرماید: (وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ) .
خدمت شما سروران عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم. شما عزیزان به احترام شهدای شهر قم و برای سالگرد فرخنده و نیکوی انقلاب اسلامی این جا جمع شدهاید. ما باید تلاش کنیم که برای عزتمندی اسلام و شناخت نسبتمان با انقلاب، یک ارزیابی از وضع خود داشته باشیم.
لازم میدانم از همت جناب آقای بنایی، دوست و همکار گرامی، و سایر عزیزانی که این محفل را هر سال بر پا میکنند، تشکر کنم. این گونه محافل که قصد تشکیل آن برای بزرگداشت انقلاب است ـ کـه پدیدهی عظیم در تاریخ بشریت بود ـ یک قصد الهی است و ان شاء الله خداوند هم برکاتش را در این نشستها نازل خواهد کرد.
حکومت صالحان در زمین
در آیهای که قرائت کردم، خداوند نوید میدهد که صالحان بر زمین حاکم خواهند شد؛ ارادهی صالحان حاکم خواهد شد. در روایات هست که این آیه در شأن ولی الله الاعظم امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ نازل شده است که ما در آستانهی سالگرد ولایت آن ولی خدا هستیم. این آیه دو نکته را برای همهی مؤمنان نشان میدهد: نکتهی اوّل هدف و غایتی است که همه ما باید دنبال آن باشیم؛ گمشدهی همهی مؤمنان در این آیه روشن است.
نکتهی دوم این است که وظیفهی ما برای رسیدن به این غایت چیست؟ غایات مادی ارادهها را برای جانبازی معطوف نمیکند، غایات مادی ارادهها را معطوف نمیکند که از هستیشان بگذرند. مکاتب مادی هم غایت دارند؛ میگویند: زندگی بهتر و امنیت داشته باشیم. یا ابرقدرتها میگویند: ما باید بر سایر ملل قدرت فائقه باشیم، امّا کسی برای این چیزها جان خودش را نمیدهد.
ممکن است نیروهایشان را به سرزمینهای مختلف بفرستند و آنجا را اشغال کنند، ولی به خاطر منافع مادی است. اهل جهاد و شهادت نیستند؛ چون غایتشان ارزشی ندارد. آرمانشان این ارزش را ندارد که انسان حاضر باشد هستی خودش را بدهد. انسانها هم محاسبه میکنند؛ میگویند: ما باید برای چه هدفی بجنگیم؟ به همین دلیل وقتی که آمریکاییها خواستند عراق را اشغال کنند، مزدوران را به میدان آوردند که با پول و دلار و غیره بجنگند و این همه جنایت خلق کردند. در افغانستان هم همین طور است.
من چند سفری که به عراق رفتم، به رفتار نیروهای آمریکایی که ستونی حرکت میکردند، خیلی دقت کردم. آنها از سایهی خودشان هم میترسند. به همین دلیل تا صدایی میآید، از ترس جانشان رگبار میبندند. این که شما میبینید در زمان اشغال بر حسب آمار رسمی وزارت حقوق بشر عراق، بیش از یک میلیون نفر کشته و مجروح شدند؛ به خاطر این است که یک مشت مزدور را با پول آوردند آن جا را اشغال کنند.
مردم آمریکا حاضر نیستند برای اهداف دولت آمریکا بجنگند، آرمانشان این کیفیت را ندارد، آرمانشان جهاد خیز نیست. امّا در آیات الهی وقتی شما از یک مهدی موعود سخن میگویید که واسطهی فیض است، فیض الهی هر دم از وجود او به بشریت نازل میشود و همهی
عالم در گرو وجود اوست و روزی کل عالم در اختیار صالحان قرار میگیرد، این ارزش مجاهدت دارد. وقتی که پیامبر گرامی اسلام میفرماید: آن چه در عالم ارزش دارد در زیر بار جهاد است، زیر بار سیف است، با سیف شما میتوانید به سعادت برسید و این همه روایات و احادیث که در مقام شهید است، به سبب این است که هدفی که خداوند برای هستی قرار داده، ارزش این را دارد که انسان هستی خودش را بدهد.
نکتهی دوم وظیفهی ما برای این هدف متعالی است. خداوند برای مسلمانان یک هدف بزرگ را در نظر گرفته که میتوانند به آن دست پیدا کنند و آن ارادهی این است که صالحان حاکم بشوند. امّا چه وظیفهای بر دوش ماست؟ آیا ما باید بنشینیم که روزی تحولی رخ دهد و این دریچه باز شود و آن خورشید تابان تمام عالم را منور کند؛ چنین است؟ یا سنت الهی این است که در مبارزهی حق و باطل، ما هر میزان از خودمان اراده نشان دهیم، به آن هدف نزدیک میشویم؟ این دو مسلک است. امّا مسلک واقعی در تفکر اسلامی این است که همهی مسلمانان موظفاند برای این که صالحان در زمین حکومت کنند؛ صف خودشان را از کافران و منافقان جدا کنند و یکسره با باطل مبارزه داشته باشند. این روش و مسلک اسلامی است.
عدم صراحت و دورویی عامل وجود انحراف
کسانی که در مسیر انتخابات با غبارآلود کردن شرایط، از رهبری تبعیت نکردند، اینها در جادهی کج حرکت کردند. ما راه آنها را قبول نداریم. زمانی که تنشهای دوم خرداد وجود داشت، بعضیها انحرافاتی ایجاد میکردند؛ ما صریحاً مقابل آنها موضع میگرفتیم. امروز هم همین طور است. در مقابل کسانی که بخواهند نسبت به ولایت فقیه و حرکتی که
امام و شهدا به وجود آوردند، کژی ایجاد کنند، موضع میگیریم. این مرام ماست، پیچیده هم نیست و به وضوح صحبت میکنیم.
متأسفانه در کشور کسانی که حرفهای لیبرالی میزنند و با پوشش حرف میزنند، خودشان را طور دیگری در اذهان راه میدهند. آنها را هم باید شناخت. نباید به دنبال فریبکاری بود. ما از روز اوّلی که انتخابات برگزار شد، اطلاعیه دادیم و همه را به رعایت قانون دعوت کردیم و پای حرفمان هم ایستادیم.
نکتهی دیگر این که در مورد مسائل مجمع تشخیص در کشور، بعضی حرفهای کذب زده میشود و به نظرم میرسد که عدهای راه را اشتباه میروند و فکر میکنند که این اختلافافکنیها به نفع انقلاب است. مجمع تشخیص برای این تأسیس شده که بنبستی در کشور وجود نداشته باشد. اگر اختلاف نظری به وجود آمد، مثلاً مجلس روی یک مصوبهای به عنوان مصلحت اصرار داشت و شورای نگهبان آن را نپذیرفت، به مجمع تشخیص میرود؛ این یکی از اصول قانون اساسی است. در قانون اساسی مشخص شده که در آن جا بررسی شود. اگر مصلحت را در این دیدند که این موضوع با نظر مجلس تصویب شود، آن را تصویب میکنند.
خدا گواه است که در مجمع تشخیص مصلحت نظرات رهبری را، هم آقای محسن رضایی، هم آقای ولایتی و هم من گزارش کردیم و گفتیم که مقام معظم رهبری در چه موضوعاتی چه نظری دارد و خدا شاهد است به محض این که این مطلب مطرح شد، همه رأی دادند و تصویب شد. پس چرا مجمع را که علما و دانشمندان در آن هستند، تخریب میکنید؟
من شهادت میدهم نظر رهبری در آن جا مطرح شد و شهادت میدهم وقتی مطرح شد، همه رأی دادند و اصلاً بحث هم نکردند. امّا بعد از این که مصوبه خدمت ایشان داده شد، ایشان فرمودند یک بند را در مورد بانک مرکزی بعداً بررسی کنید. آن هم اجابت شد. این را جدا کردند، ما بقی ابلاغ شد. کجای این خلاف تدبیر رهبری است؟ چرا مسئله را واژگون مطرح میکنند؟
من بنا نداشتم در این مسائل صحبت کنم. شاید بعضی از سئوالاتی که در ذهن آقایان است هم، به همین دلیل است. علت آن هم این است که رهبری منع کردند که سران قوا نسبت به همدیگر حرف بزنند و ما عذر شرعی داریم و حرف نمیزنیم. تا وقتی هم که نظر ایشان باشد، ما سخن نخواهیم گفت؛ ولی واقعیت قضیه در مجمع این بود. این طور اتهام زدن به دیگران واقعاً درست نیست.
مجمع هم یک نهاد است، نباید آن را تخریب کنیم. حالا مجمع یک شخصیت حقوقی است که عدهی زیادی در آن هستند. چه ربطی به مجمع دارد که فلش به سمت آن میبرند؟ عدهای مثل این که اصرار دارند به تخریب افراد بپردازند. من واقعاً این را به مصلحت کشور نمیدانم. ما نظرمان را باید بگوییم و درست نیست که عدهای به هر بهانهای یک گروه را تخریب کنند.
در مورد دانشگاه آزاد سؤال کردید، بحث دانشگاه آزاد در مجلس مطرح شد و به قانون اساسی اخطار دادند. من اخطار وارده را قبول کردم و در مجلس به رأی گذاشتم. آقایان باید بدانند مجلس مثل یک وزارتخانه نیست که رئیس آن هر تصمیمی که گرفت، اجرا شود، بلکه آن را باید به رأی بگذاریم. من اخطار را وارد دیدم؛ به دلیل این که در مورد دانشگاه آزاد و وقف آن یک ملاحظهای وجود داشت. امّا به هر حال تصویب شد و بعد هم خود مجلس آن را اصلاح کرد. معنایش این نیست که علیه مجلس صحبت شود؛ این مجلسی است که مربوط به امام است، مجلسی است که مربوط به ولایت فقیه است، چرا نمایندگان
مجلس تخریب بشوند؟ کدام نهاد است که همهی امورش بدون سؤال باشد؟
تا جایی که من از نمایندگان مجلس میدانم، افراد ولایت مداری هستند و نباید مجلس را تخریب کنیم. مجلس نهادی است که مردم به آن رأی دادند. نباید نهادهایی که با رأی مردم درست شده، تخریب شود. سؤال میکنند که آیا بین مجلس و دولت فتنه است. این حرف درست نیست. مجلس هم نهادی برای پیشبرد کارهای مملکت است که حق دارد تخصصی حرف بزند. نباید به دلیل این که برای مصلحت کشور نظری داشت، آن را تخریب کرد.
نظر امام دربارهی اختلاف نظر اصولی
در این جا نکتهای را از امام عرض میکنم. برگردیم ببینیم امّاممان که راهنما و پیشوای همه در انقلاب بود، چگونه صحبت میکرد؟ در سال67 فردی نامهای خدمت امام نوشت و مسائلی را مطرح کرد. آن زمان بود که بحث روحانیت و روحانیون و اینها مطرح بود. قسمتهایی از فرمایش امام این است:
در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا میکند که نظرات اجتهادی و فقهی در زمینههای مختلف، ولو مخالف با یکدیگر آزادانه مطرح شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد.
مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که بر اساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامهریزی کند که وحدت رویه و عمل ضروری است. امّا شما باید توجه داشته باشید تا زمانی که اختلاف و موضعگیریها در حریم مسائل مذکور است، تهدیدی متوجه انقلاب نیست.
اختلاف اگر زیربنایی و اصولی شد، موجب دوام نظام میشود و این مسئله روشن است که بین افراد و جناحهای موجود وابسته به انقلاب اگر اختلاف هم باشد، صرفاً سیاسی است، ولو این که شکل عقیدتی به آن داده شود؛ چرا که همه در اصول با هم مشترک هستند و به همین دلیل است که من آنها را تأیید مینمایم. آنها نسبت به اسلام و قرآن و انقلاب وفادارند و دلشان برای کشور و مردم میسوزد و هرکدام برای رشد اسلام و خدمت مسلمین طرح و نظری دارند که به عقیدهی خود موجب رستگاری است.
امام در ادامه میفرماید: اکثریت قاطع هر دو جریان میخواهند کشورشان مستقل باشد. هر دو میخواهند سیطره و شر زالوصفتان وابسته به دولت و بازار و خیابانها را از سر مردم کوتاه کنند. هر دو میخواهند کارمندان شریف و کارگران و کشاورزان متدین و کسبهی صادق بازار، زندگی پاک و سالمی داشته باشند. هر دو میخواهند دزدی و ارتشا در دستگاههای دولتی و خصوصی نباشد. هر دو میخواهند ایران اسلامی از نظر اقتصادی به صورتی رشد نماید که بازارهای جهان را از آن خود کند. هر دو میخواهند اوضاع فرهنگی و علمی ایران به گونهای باشد که دانشجویان و محققان از تمام جهان به سوی مراکز تربیتی علمی و هنری ایران هجوم آورند. هر دو میخواهند اسلام قدرت بزرگ جهان گردد.
اختلافنظر بین قوا طبیعی است
تا به این جا امام میفرماید که اگر اختلاف نظر مثل اختلافی که علما با هم دارند، بحث تخصصی باشد، این مثبت است؛ این را نباید حرکت نفاقآلود بگویند. اگر این طور بگویید، دیگر کار کشور به سمت درستی حرکت نمیکند.
ممکن است نمایندههای مجلس در یک زمینهای نظر دیگری داشته باشند. فرض کنید همین طرح هدفمند کردن یارانهها، نمایندگان مجلس بررسی کردند ملاحظاتی داشتند، میشود بگویید نمایندگان مجلس حرف نزنند؟ شما از آنها خواستید که نمایندهی شما باشند و مصالح کشور را رعایت کنند. ممکن است در یک جای تخصصی در بین خود نمایندگان مجلس هم اختلاف نظر باشد که در اکثر موارد هم هست. این بحث تخصصی است.
مسائل تخصصی را سیاسی کردن و مهر باطل به آن زدن، خط امام نیست. خط امام سخنی است که من نص کلام را برای شما قرائت کردم. اختلافها در رشد و مصالح کشور، اگر بر پایهی اصول باشد، محترم است. باب اجتهاد که امام فرمود بسته نیست؛ در همهی وجوه است.
نمایندگان مجلس هم ممکن است در مسائل مختلف، اختلافنظر داشته باشند، ولی بحث میکنند ببینند کدام نظر به مصلحت کشور است. مهم این است که برآیند فکر نمایندگان باید به مصلحت کشور باشد. در این زمینه ممکن است بین مجلس و دولت هم اختلاف نظر باشد؛ این را نمیشود با هو کردن و سر و صدا کردن حل کرد. مجلس نهادی است که نمایندگان قسم خوردند مصالح کشور را رعایت کنند؛ نمیتواند غیر از این رأی بدهد و اگر غیر از این شد، از قسمش عدول کرده است.
از دیدگاه امام اگر طوایف مختلف بر اصول وحدت داشته باشند، نباید جلوی سخن آنها را گرفت. اصول چیست؟ فرمود: اسلام است؛ یعنی مکتب اسلام، راه روحانیت و ولایت فقیه را قبول داشته باشند. آن راهی که رهبر مشخص میکند را قبول کرده باشند. ایشان اینها را محور وحدت میدانند؛ امّا خارج از این ممکن است در مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی اختلاف نظر داشته باشند و جلو آن را نباید بست.
اگر مسائل تخصصی را به دعواهای کوچه و بازار بکشید، حتماً جامعه ضرر میکند. متن نامهی امام را برای شما خواندم. امام میفرماید: نباید جلوی باب اجتهاد را گرفت؛ چون همهی این طوایف اگر دغدغهی دین، انقلاب و مسائل کشور را داشته باشند، باید حرف بزنند و این اختلاف اشکال ندارد.
دیدگاه امام دربارهی پایبندی به اصول و انتقاد سازنده
امام میفرماید: اختلاف بر سر این است که هر دو عقیدهشان این است که راه خود باعث رسیدن به این همه است. هر کدام از این دستهها فکر میکنند با این مبانی فکری میتوانند کشور را آباد کنند، میتوانند عدالت را محقق کنند، میتوانند عزت کشور را برآورده کنند؛ ولی هر دو باید کاملاً متوجه باشند که موضعگیریها باید به گونهای باشد که در عین حفظ اصول اسلام، برای همیشهی تاریخ حافظ خشم و کینهی انقلابی خود و مردم علیه سرمایهداری غرب و در رأس آن آمریکای جهانخوار و کمونیست و سوسیالیسم بین الملل و در رأس آن شوروی متجاوز باشند.
ایشان میفرماید: پس اختلاف کجاست؟ اختلاف این است که این دستههای مختلفی که فکر سیاسی دارند و کشور را میخواهند اداره کنند و اختلاف نظر دارند، فکر میکنند که راه آنها سعادت را به وجود میآورد؛ لذا اختلاف به وجود میآید.
سپس میفرماید: هر دو جریان باید با تمام وجود تلاش کنند که ذرهای از سیاست «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» عدول نشود. اینها مبانی وحدت است. امام راه را به ما نشان میدهد و میفرماید: اختلاف نظر در مسائل مختلف دارید، داشته باشید؛ امّا نسبت به این اصول یک ذره نباید عدول کنید. از «نه شرقی و نه غربی، جمهوری
اسلامی» نباید عدول کنید. اگر ذرهای از آن عدول شد، آن را با شمشیر عدالت اسلامی راست کنید.
دستههای مختلف سیاسی و هر دو گروه توجه کنند که دشمنان بزرگ مشترک به هیچ یک از آن دو جریان رحم نمیکنند. دو جریان با کمال دوستی مراقب آمریکای جهانخوار و شوروی خائن به امت اسلامی باشند. هر دو جریان باید مردم را هوشیار کنند که درست است که آمریکای حیلهگر دشمن شمارهی یک آنهاست؛ امّا فرزندان عزیز آنها زیر بمب و موشکهای شوروی شهید میشوند. هر دو جریان از حیلهگریهای این دو دیو استعمارگر خارج نشوند و بدانند که آمریکا و شوروی به خون اسلام تشنهاند.
امام در این فرمایششان تا این جا میفرماید: آن چه مهم است در کشور ما باید آزادی باشد؛ افکار مختلف حضور داشته باشد؛ باب اجتهاد باید باز باشد. به هم دیگر ستم نکنیم. بگذارید نظرات متفاوت بدهند؛ امّا در اصول به اسلام، انقلاب، ولایت فقیه و راه روحانیت پایدار باشید. اصل «نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی» حفظ شود، اینها مبنایی است که باید وحدت داشته باشیم و اگر کسی در اینها خدشه کند، باید به تعبیر امام با همان شمشیر عدالت با او برخورد کرد. امّا در باقی مطالب باید اجازه بدهید دیگران حرف بزنند، این راه امام است.
ایشان ادامه میدهد: با این دید گفتهام که انتقاد سازنده معنایش مخالفت نبوده و تشکل جدید مفهومش اختلاف نیست. انتقاد بهجا و سازنده باعث رشد جامعه میشود. انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان میشود.
چرا نباید به اینها توجه کرد؟ چرا باید هم دیگر را تخریب کرد؟ اگر کسی میگوید: «أشهد أن لا إله إلّا الله أشهد أنّ محّمداً رسول الله»، ما موظفیم او را مسلمان بدانیم. اگر کسانی میگویند ما راه امام و راه ولایت فقیه را
قبول داریم، ما باید به آنها احترام بگذاریم؛ امّا اگر از اصول تخطی کردند، باید جلویشان را بگیریم. من فکر میکنم ما گاهی راه امام را به عنوان یک طرفدار امامی گم میکنیم؛ راه امام در نوشتههایش وجود دارد.
امام امت میفرماید: هیچ کس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. چقدر امام بزرگوار مطلب را روشن کرده است. نباید جلوی انتقاد را بگیریم. در این جلسات هم نباید جلوی انتقاد را بگیریم. باید بگذاریم حرفشان را بزنند. این عزت اسلام است؛ عزت انقلاب است؛ این راه امام است.
اگر کسانی در اصول وحدت داشته باشند، در بقیهی امور باید مجال داده شود حرفشان را بزنند. امّا اگر کسی از اصول تخطی یا فریبکاری کرد، آن وقت باید در مقابل او موضعگیری کرد؛ نه این که جلوی حرفها گرفته شود.
تخریب مجلس راه امام نیست
به محض این که مجلس یک نظری دارد، یک عدهای به عنوان این که ما مثلاً طرفدار دولت هستیم، مجلس را تخریب میکنند. این راه امام نیست. این همان مجلسی است که امام فرمود در رأس امور است. اگر این طور باشد که نمایندگان نباید حرف بزنند، پس دولت هر لایحهای داد، همان را تصویب کنند. مجلس باید حرف بزند؛ نظر بدهد. شما باید از آنها بخواهید چرا نمایندهای به یک قسمی که خورده، در موردی که باید اصلاح میشده و دولت آن لایحه را اصلاح نکرده، نتواند حرف بزند. نباید فضایی ساخته شود که نمایندگان هم نتوانند حرف بزنند.
امام میفرماید: اگر در این نظام کسی یا گروهی خدایی ناکرده بی جهت در فکر حذف یا تخریب دیگران برآید و مصلحت جناح و خط
خود را بر مصلحت انقلاب مقدم بدارد، حتماً پیش از آن که به رقیب یا رقبای خود ضربه زند، به اسلام و انقلاب لطمه خواهد زد.
متأسفانه این روزها در برخی از سایتها به عنوان افشاگری، به دیگران تهمت میزنند، افراد را تخریب میکنند. ما در شب 22 بهمن این جا نشستیم که ببینیم آن پیشوای بزرگ انقلاب چه راهی را به ما پیشنهاد کرد؟ من متن نامهی امام را برای شما خواندم، از خودم نگفتم. در هر حال یکی از کارهایی که یقیناً رضایت خداوند متعال در آن است، تألیف قلوب و تلاش در جهت زدودن کدورتها و نزدیک ساختن مواضع خدمت به یکدیگر است. باید از واسطههایی که فقط کارشان القای بدبینی نسبت به جناح مقابل است، پرهیز نمود.
شما آن قدر دشمن مشترک دارید که باید با همهی توان در برابر آنها بایستید و اگر دیدید کسی از اصول تخطی میکند، در برابرش قاطعانه بایستید. این قسمتهایی از یک نامهی امام در یک برههی تاریخی است. حالا بین خودتان و خدای خودتان بررسی کنید ببینیم که در وجوه مختلف، ما چقدر به این فکر نزدیک هستیم و کجاها دور شدیم.
بعضی وقتها میبینیم به اندک اختلافی که با کسی دارند، سیر تهمت را به سرمان سرازیر میکنند. این راه امام نیست. خیلی از افرادی که میگویند ما پایبند به اصول هستیم، انقلاب را قبول داریم طردشان میکنند. این راه امام نیست. امّا اگر در اصول اختلاف داشته باشند، باید با آنها برخورد کرد؛ کما اینکه بعد از انتخابات بعضیها رفتاری از خودشان نشان دادند که جامعه آنها را طرد کرد. آن جا مشکل سر اصول بود؛ امّا آیا همان روش را نسبت به هرکسی باید انجام بدهند؟
نمایندگان مجلس در بررسیهای خودشان در موضوعات مختلف تا آن جایی که میتوانند محاسبهی صلاح کشور را میکنند. نباید به مجرد
این که آنها نظر دیگری دارند، توپخانهی سیاسی روی سر آنها سوار شود. این به ضرر کشور است. اگر این طور باشد، دیگر چه نیازی به مجلس است؟ مجلس برای چه چیزی درست شده است؟ مجلس برای این درست شده که نمایندگان مردم مصالح کشور را در همهی امور بررسی کنند.
قانون اساسی میگوید: مجلس میتواند در همهی امور قانون بنویسد. مجلس را نباید تضعیف کرد. من فکر میکنم یک جریانی در کشور است که دارند اشتباه میکنند. نهادهای مهمی که در کشور به وجود آمده، یکی یکی آنها را تخریب میکنند. این نهادها از دستاوردهای انقلاب است.
امام کار بزرگی که کرد جمهوری اسلامی را به وجود آورد و نهادهای آن را شکل داد. این نهادها مهماند. یک نظام با نهادهایش کار میکند، نباید نهادهایش را تخریب کرد، نباید دولت را تخریب کرد، نباید مجلس را تخریب کرد، نباید شورای نگهبان را تخریب کرد، نباید نهاد مجمع تشخیص را تخریب کرد. اگر کسی با افراد اختلاف دارد، به فرد میتوانند حرف بزنند. نهادها را نباید تخریب کنند. این نهادها دستاورد انقلاب است.
مقایسهی گذشته و حال ایران
البته از بحث دور شدیم؛ چون من میخواستم موضوع دیگری را برای شما عرض کنم. حالا شاید مقدّر هم همین بود که این سؤال مطرح شد و جواب آن داده شد.
ما بعد از 32 سال کشورمان را از کجا به کجا رساندیم. ایران از نظر اقتصادی وابسته بود و تنها رژیمی بود که به رژیم صهیونیستی کمک میکرد. در زمانی که همهی اعراب علیه رژیم صهیونیستی مبارزه میکردند، نوکر آمریکا بود، همهی تصمیماتش را آمریکاییها میگرفتند؛ امروز به این رشد و بالندگی از نظر اقتصادی، فرهنگی و سیاسی رسیده است.
این که شما میبینید در همه جای کشور برای آبادانی تلاش میشود، این یک حقیقت مهم است. این همان گرایشی است که امام به وجود آورد و خط عدالتخواهی را مبنای کار قرار داد. عدالت این بود که در قسمتهای مختلف کشور برای بهبود اقتصادی مردم سرمایهگذاری شود. خیلی کارها هم انجام شد؛ نمونههایش در مورد قم مشخص است. قم یک عقب افتادگی تاریخی داشت که خوشبختانه پیشرفتهای خوبی در آن شکل گرفته است.
حرکت استقلال اقتصادی را که امام وصیت کردند، در حال دنبال شدن است. این تحوّل با ارزشی است که خدمات به روستاها و نقاط محروم میرود، این فکر عدالتخواهی است. از نظر سیاسی کشوری که آن قدر ذلت داشت، به جایی رسید که امروز پیشرو است و دیگران از آن تأسی میکنند.
بیداری اسلامی در کشورهای منطقه
ببینید امروز در منطقهی خاورمیانه چه وضعی وجود دارد. درست است که یک عدهای بعد از صحبتهای ارزشمند رهبر معظم انقلاب در خطبههای هفتهی پیش، حرفهایی در این سایتهای بیبیسی و غیره زدند؛ ولی آنها دشمنان انقلاب هستند. امّا متن جامعهی مصر و تونس و کشورهای دیگر نیازمند این هدایت بودند و یک کشور انقلابی با آرمان امام باید در صيانت از حقوق مردم موضع داشته باشد.
ایران الگویی برای آنها شد. این دستاورد بزرگی است؛ به دلیل استقامت در راه امام، به دلیل استقامت روی مبانی و اصول، به دلیل این که در رأس کشور ما ولایت فقیه است که همیشه به کسانی که میخواستند اعوجاج پیدا کنند، به سمت آمریکا بروند، به سمت دیگران
غش کنند؛ نهیب زده و جلوی این حرکتها را گرفت. این استقامت و پایداری نتیجهاش عزتمندی ملت ایران شد.
شما امروز رشحات این فکر را در منطقه میبینید. این سرمایهی خوبی است. نتیجهی راه امام است. اگر ما همهی راه امام را درست بفهمیم، سرعت پیشرفتمان بیشتر میشود و یکی از آنها وحدت کلمه است. امام در جایی فرمود: ملتهای مختلف وقتی که میخواهند پیروز شوند، یک رمز دارند، که وحدت کلمه است. این وحدت کلمه را به همهی جامعه میگویند. به کسانی میگویند که دل در گرو انقلاب دارند. ممکن است سلایق مختلف داشته باشند، ولی نباید تبدیل به کینه شود. دشمن اصلیشان را بشناسند که امام فرمود دشمن اصلی آمریکا و صهیونیستها هستند. اگر این دشمن را بشناسید، باید از خیلی از مسائل دیگر گذشت. برای این وحدت هم باید سرمایهگذاری کرد.
ارزش دارد که ما برای رسیدن به یک هدف بزرگتر از بعضی از اشکالات و اشتباهات بگذریم. نباید قلوب مؤمنین و کسانی که دغدغهی انقلاب دارند، بیجهت از هم مکدر باشد و به خاطر اختلاف رأی در مسائل سیاسی یا فرهنگی یا اموری که جنبهی اجتهادی دارند، نسبت به هم مکدر باشند. حرفشان را باید بزنند مباحثه کنند؛ امّا باید آن هدفگیری که امام مشخص کرد را مبنای خودشان قرار بدهند.
تبعیت از ولایت فقیه و مراجع تقلید
نکاتی که امام به عنوان مبنای وحدت و سعادت کشور بیان کردند، یعنی اصل اسلام ـ همان اسلامی که روحانیت آن را صیانت کرده، همان اسلام جواهری که امام میفرماید ـ مبنا قرار بگیرد؛ نه این حرفهای بدلی که زده میشود ما این حرفها را قبول نداریم. بارها هم گفتیم که این گرایشهای صوفیمآبانهای که مبنایش معلوم نیست را قبول نداریم؛ آن راهی که مراجع تقلید و روحانیت میگویند، آن اسلام واقعی است. چرا امام فرمود: اسلام جواهری؟ برای این که حرفهای دیگری که گاهی اعوجاجاتی دارد را با این محک بسنجند. یکی از این محکها، راه درست اسلام است، نه فقط لفظ اسلام.
نکتهی دوم دشمنان هستند. ما باید دشمنان را بشناسیم. امام میفرماید اختلاف نظر داشته باشید؛ امّا سر آن مبانی و اصول اصلی نباید اختلاف کنید. شما اشتراکات زیادی دارید که یکی از مهمترین آنها بحث ولایت فقیه است.
من متأسفم که بعضی وقتها افرادی از ولایت فقیه صحبت میکنند که ما تاریخچهی گذشتهشان را داریم و میدانیم که چه کردهاند. حرفهایی را که در دوم خرداد میزدند، شنیده بودیم، میشناسیم. در بیرون یک چیز میگویند در خلوتشان چیز دیگری میگویند. با ولایت فقیه رو راست باید بود. اگر ولی فقیه در مواضع خودش مطلبی را میگوید، حرام است مسئولین راه دیگری بروند. اگر این درست فهم شود و پای این بایستند، تردید نداشته باشید که سرعت انقلاب بیشتر خواهد شد و شرایط دنیا محتاج این است.
ما باید افتخار کنیم که در کشورمان اصل مترقی ولایت فقیه داریم، رهبر فقیه، عادل و پرهیزکار، در رأس کشور است. ببینید مسئولین کشورهای دیگر چه وضعی دارند. قدر نعمت را باید دانست. اصل اینهاست. در سایر امور ممکن است اختلاف نظر باشد. در حوزهی قم هم بین علما اختلاف نظر است. در حوزهی اقتصاد، سیاست و فرهنگ هم هست، نباید اینها را به کدورت تبدیل کرد که برای کشور مضر است. مخصوصاً امروز که واقعاً دنیای اسلام به ایران چشم دوخته است. نباید کاری کرد که دیگران از آن سوء استفاده کنند و احساس کنند که رخنهای در کشور به وجود آمده است.
به افرادی که متأسفانه صفشان را از ملت ما جدا کردند، کاری نداریم، آنها مطرود شدند؛ امّا برادران مسلمان انقلابی و ولایتمدار باید به درستی راه امام را بشناسند. امروز ما بیش از هر زمان احتیاج به این نگاه وحدتآمیز داریم که امام فرمودند و رهبری تأکید میکنند. چون چشمها به سمت شما دوخته شده است.
امروز مصر نگاهش به این است که ایران اسلامی که یک دموکراسی دینی در آن به وجود آمده، چگونه به جلو میرود. حالا عدهای میگویند آن جا شرایطش متفاوت است؛ ولی من خدمت شما عرض کنم مردم مصر مردم فرهیختهای هستند و راهشان را درست فهمیدند. آنها نمیخواهند زیر بار دیکتاتوری بروند. از این که سالها به وسیله آمریکا و صهیونیستها تحقیر شدند، خستهاند. این همان راهی است که امام باز کرد.
من الان خبری بدهم که مبارک رئیس جمهور منفور مصر اعلام کنارهگیری کرد. این یک عیدی است که خداوند به ملت ایران در شب 22 بهمن داده است. این حادثهی کوچکی نیست.
آمریکاییها هم بدانند که نمیتوانند با حضور ارتش و نفوذیهای خود فریبکاری کنند. ملت مصر بیدار شدند و نمیگذارند دوباره یک ارادهی بدلی برای آنها حکومت کند. ملت ایران هم فردا دفاع و حمایتشان را از این خواست بهحق مردم مصر و بسیاری از کشورهایی که این سالها به وسیلهی صهیونیستها و آمریکاییها تحقیر شدند، نشان خواهند داد.
امیدواریم که خداوند دریچههای رحمتش را به روی همهی مسلمانان باز کند! از خداوند متعال میخواهیم که دلهایمان را به نور ایمان منور گرداند! از خداوند متعال میخواهیم که همهی ما را جزء اصحاب صادق امام زمان ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ محسوب گرداند! از خداوند عزت و سربلندی رهبر معظم انقلاب و طول عمر ایشان را خواستاریم!
والسلام علیکم ورحمة الله
لینک کوتاه