مشروح سخنرانی دکتر قالیباف – شب ششم فجر 89
در این سخنرانی به بررسی دهه چهارم انقلاب و نامگذاری آن به دهه پیشرفت و عدالت پرداخته شده است. اين نوشتار که حاصل سخنرانی محمد باقر قالیباف است، پيرامون تحجر و طرح موضوع انحرافی مکتب ایرانی است.
به اعتقاد قالیباف یکی از ثمرات بارز انقلاب اسلامی این است که پس از سی سال موجب احیای مجدد اسلام شده است. شهردار تهران سپس از تلاش پوشالی مخالفان جمهوری اسلامی در هشت سال دفاع مقدس و جریان فتنه، از تداوم نظام اسلامی به برکت خون شهدای انقلاب سخن میگوید. قالیباف از قول تحلیلگران آمریکایی پیروزی انقلاب اسلامی را موجب تحقیر دولتمردان آمریکا معرفی میکند و میگوید این تحقیر پس از سی سال همچنان ادامه دارد.
وی در ادامه با ورود به بحث آسیبشناسی انقلاب اسلامی، تحجر و انفعال را دو لبه تیز قیچی نابودی ارزشهای انقلاب معرفی و از سنت نبوی به عنوان جوهره اصلی انقلاب اسلامی و راهکار همیشگی مبارزه با تحجر و انفعال نام میبرد. از نظر قالیباف کسانی که بحث جمهوری ایرانی و مکتب ایرانی را مطرح میکنند در این دو لبه قیچی قرار دارند؛ هر چند در ادامه ایرانی بودن را موجب افتخار و مباهات هر ایرانی محسوب میکند.
شهردار تهران در بخش اصلی سخنان خود، یعنی بررسی دهه چهارم انقلاب، از تحول اقتصادی و اجتماعی به عنوان لازمه پیشرفت و عدالت نام میبرد و میگوید حفظ سرمایههای اجتماعی و تقویت آنها در جامعه یک اصل است.
کلیدواژهها: انقلاب اسلامی، منشأ انقلاب، اسلامخواهی، تحجر، انفعال، مکتب ایرانی، پیشرفت، عدالت.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. خداوند بزرگ را شاکرم که توفیق پیدا کردم در این دههی مبارک فجر طبق سنت دو سه سال گذشته در جمع شما عزیزان و محبین اهل بیت و مردم متدین و ولایتمدار و شهید پرور قم حضور داشته باشم. همچنین توفیق بزرگی است که هم به زیارت حضرت معصومه نایل بشویم، هم در جمع شما مردم متدین و مؤمن دقایقی در این ایام الله مزاحم بشویم. همچنین از همه عزیزان و دستاندرکارانی که چنین فرصتی را فراهم کردند، به سهم خودم تقدیر و تشکر میکنم.
در این ایام جا دارد که درود بفرستیم و یاد کنیم از معمار بزرگ انقلاب اسلامی حضرت امام و همهی شهدای انقلاب اسلامی، شهدای دوران دفاع مقدس. مخصوصاً عرض تسلیتی داشته باشم به خانوادهی شهید زین الدین و یادی کنیم از پدر این دو شهید. من با آقا مجید ارتباط خیلی نزدیکی نداشتم؛ ولی توفیق داشتیم با شهید مهدی زینالدین سالیانی را همسنگر باشیم. انصافاً جوانی متدین، شجاع، انقلابی، ولایتمدار و مدیر بود. به هر حال رحلت پدر این شهید عزیز را به یکایک شما مردم ولایتمدار قم و خانواده شهدا، ایثارگران و همهی رزمندگان و مخصوصاً به مادر بزرگوار این شهدا و همسر این مرحوم عرض تسلیت دارم.
انقلاب اسلامی و احیای مجدد اسلام
انقلاب ما به همان تعبیر بسیار زیبا و رسای حضرت امّام انفجار نور بود و واقعاً این نور بود که توانست ما را از ظلمات و طاغوت در مسیر الهی قرار بدهد. آن فجر ایمان انقلاب اسلامی بود که چنان صبح صادقی دمید و ما را از زیر صدها سال استعمار و استبداد نجات داد. ما هیچ
شکی در این نداریم که انقلاب اسلامی ما در راستای حرکت انبیاست. هیچ شکی در این نداریم که آرمانها و اهدافی را که در انقلاب اسلامی شعارش را دادیم و با آن به پیروزی رسیدیم و امروز در راه تحقق آن تلاش میکنیم، همان مسیر و حرکتی است که جزء اهداف حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ است. همهی کسانی که در راه این انقلاب مجاهدت کردند و به شهادت رسیدند، بدون شک منتظران واقعی بودند.
امروز بیش از هر زمان دیگری شاهد عزت مسلمین در دنیا هستیم. بدون شک انقلاب اسلامی باعث احیای مجدد اسلام شد. دنیا هر طور میخواهد تحلیل کند؛ ولی واقعیت این است که امروز همهی بیداریای که در جامعهی اسلامی و در کشورهای اسلامی است، ریشه در انقلاب اسلامی و حرکت عظیمی دارد که حضرت امام ـ رضوان الله تعالی علیه ـ و مجاهدت شهدا رقم زد.
امشب از دو عزیزی که در قبل از انقلاب مجاهدت کردند و زندان رفتند، قدردانی شد. حتماً در جمع ما عدهای از خانوادههای معظم شهدا حضور دارند. حتماً عزیزانی که برای این انقلاب تلاش کردند و دغدغه این انقلاب را دارند، در جمع ما هستند. فلسفهی آمدن به اینجا برای دغدغههای انقلاب و نظام است که ثمرات، آثار و برکات زیادی دارد.
دیروز در جمعی از خانوادههای شهدا صحبت میکردم. گفتم: در عملیات والفجر هشت، در عملیات کربلای پنج و یا در عملیات بدر و خیبر فشار سخت بود. واقعاً وقتی کسی قصه جنگ خندق و احزاب را میشنود و فشارها را میشناسد، تردیدها را آن موقع میبیند. واقعاً لحظاتی در جنگ و پشت خاکریزها پیش میآمد که انسان میگفت: پس نصرت الهی کجاست؛ پیروزی کجاست؛ خدا کی بناست ما را از شر این
صدام نجات بدهد و این کشور اسلامی و رزمندگان اسلام به پیروزی برسند.
عملیات کربلای پنج بود؛ ما با شهید کاظمی، سردار اسدی و یکی دو نفر از دوستان هر چقدر پشت بیسیم تلاش میکردیم، هیچ کدام از فرمانده گروهانها و فرمانده گردانها جواب نمیدادند. فاصلهی ما با آنها کمتر از چهارصد، پانصد متر بود. مجبور شدیم خودمان را پشت خاکریز برسانیم تا ببینیم چرا بچهها جواب نمیدهند؟ چه اتفاقی افتاده است. وقتی پشت خاکریز رسیدیم، دیدیم این قدر حجم آتش و درگیری سنگین بود که جز بوی خون و آتش و مجروح و شهید، چیزی دیگری نبود.
آدم در آن لحظه با خودش میگفت: پیروزی و نصرت کجاست. کی بناست فرجی حاصل شود. آن روز با خود فکر میکردیم چطور ممکن است روزی بتوانیم این رژیم تا بن دندان مسلح حزب بعث صدام ملعون را، که همهی دنیا پشت او هستند، شکست بدهیم؛ ولی بعد دیدیم صبر ما کم است، ما عجله میکردیم.
گذشت زمان قاضی حوادث پیش رو
شما امروز نگاه کنید همهی آنهایی که با انقلاب اسلامی درگیر شدند، همهی آنهایی که توطئه کردند، همهی آنهایی که ترور را در این کشور رسم کردند، ناامنیهای داخلی و جنگ درست کردند؛ از میان رفتند. نتیجهی همهی آنها چه بود؟ امروز ما در سی و دومین سالگرد انقلاب هستیم که به برکت خون شهدا و مجاهدتهای امام ـ رضوان الله تعالی علیه ـ این مرد الهی به دست آمد؛ کسی که جز برای خدا نه کلامی گفت و نه گامی برداشت.
امروز نگاه کنید عراق کجاست؟ صدام کجاست؟ شیعیان کجایند؟ قدرت اسلام کجاست؟ در همهی حوادث اخیر سیاسی عراق، هم
آمریکا و هم وهابیت تلاش کردند که به هر قیمتی شده، حکومت در اختیار شیعیان عراق نباشد. از هیچ چیزی دریغ نکردند؛ ولی نتیجه چه شد؟ اینها به برکت مظلومیت شهدایی بود که پشت خاکریزها مظلومانه و بینام و نشان قطعه قطعه شدند.
خدا به یاران خودش نصرت و پیروزی میدهد. دشمنان ما در افغانستان چقدر علیه حکومت اهل بیت در ایران توطئه کردند؟ از چه گروههای منحرف و متحجری در آن جا حمایت کردند؟ نتیجه چه شده است؟ آتشی است که به دامّان خودشان افتاده است. امروز همهی کشورهای اسلامی حرکاتشان ریشه در انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی دارد. بارها و بارها امام ـ رضوان الله تعالی علیه ـ و مقام معظم رهبری به این موضوع تأکید کردهاند و امروز هم تأکید دارند که اینها از برکات و ثمرات انقلاب اسلامی است.
استقلال و عزت ما حتی در بعد مادی و در عرصههای اقتصادی هم تأثیرگذار بوده است. ممکن است کمی گلهمند باشیم، ولی بیانصافی نباید بکنیم، به هر حال باید شرایط و واقعیت را ببینیم. انصاف این است که تلاشها و اتفاقاتی که افتاده، قابل قبول و قابل دفاعاند؛ هر چند که ما وظیفه بیش از این داریم و توقع و انتظار نیز بیش از این است و حق هم هست، ولی سادهاندیشی نکنیم و بدانیم که دشمنان ما در کمین نشستهاند.
نمیخواهم اسم ببرم؛ ولی بعضی از شخصیتهای بنام آمریکا که در دنیا شناخته شده و صاحب نظرند، وقتی درباره انقلاب اسلامی حرف میزنند، حرفشان این است که پیروزی انقلاب اسلامی، آمریکا و دولتمردان آمریکا را تحقیر کرد و این حقارت همچنان ادامه دارد. این باعث شده که تصمیمگیری و رفتار مسئولین آمریکا حالت روانی و عقدهای داشته باشد. آمریکا در دنیا برای خودش کسی بوده و قدرتی
داشته است، امروز میبیند که آثار انقلاب اسلامی در کشورهای اسلامی یکی پس از دیگری دست آنها را قطع میکند؛ منافع و منابع آنها را قطع میکند. اینها به برکات انقلاب و نظام ماست.
سنت نبوی جوهره اصلی انقلاب اسلامی
امشب میخواستم در کنار این موفقیتهایی که هست، یک آسیبشناسی هم از شرایط امروز انقلاب داشته باشیم. شاید آسیبشناسی زمان بیشتر و فرصت بیشتری بخواهد، ولی بسیار مختصر و فشرده و تا حدی که امکان دارد به این موضوع اشارهای میکنم.
امروز باید بتوانیم انقلاب، تداوم انقلاب و انقلابی ماندن را در خط اصیل آن پیش ببریم تا دشمنان قسم خورده این انقلاب در داخل و خارج فرصت پیدا نکنند که انقلاب را از مسیر اصلی و اساسی خودش منحرف کنند. برای این کار به نظر میرسد ما اوّل باید مبانی اصلی انقلاب را بشناسیم؛ اهداف انقلاب را خوب بدانیم. اگر اینها را خوب نشناسیم ممکن است در تشخیص مصادیقی که بعدها برای ما پیش میآید دچار اشکال بشویم. در شرایطی که فضا کدر میشود و صاف و شفاف نیست، شاید در تشخیص دچار مشکل شویم.
برای این کار اوّل باید بدانیم جوهرهی این انقلاب چیست؟ روح حاکم بر انقلاب چه چیزی بوده است؟ ما برای چه چیزی انقلاب کردیم؟ ما خاطرمان است در دوران انقلاب حرف همه این بود که ما برای نان انقلاب نمیکنیم؛ ما برای آب انقلاب نکردیم. باید مقداری دقیقتر و عمیقتر به زمینۀ به وجود آمدن انقلاب نگاه کنیم.
ما بر این باوریم که جوهرهی این انقلاب ریشه در سنت نبوی دارد. انقلاب اسلامی ما ریشه در حکومت علوی دارد. سر منشأ انقلاب ریشه در فرهنگ عاشورا و نهضت امام حسین دارد. ما امروز با اتکا بر فقه سنتی و پویای جعفری در حال حرکتیم. ما با باورهای انتظار و مهدویت در حرکتیم. ما در انقلاب افراد جامعهمان را صالح و مصلح میشناسیم و آنها را منتظر واقعی میدانیم. انقلاب را در آن مسیر میدانیم. ما در واقع در قدم اوّل با انقلابمان میخواستیم تحول در اعتقاداتمان به وجود بیاوریم. ما با انقلاب اسلامی میخواستیم تحول در فرهنگ به وجود بیاوریم.
همیشه گفتیم و بر این موضوع تأکید داریم که انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است؛ ما برای اخلاق و اخلاقمداری انقلاب کردیم. اینها اساس انقلاب ما بودهاند. اینها جوهرهی اصلی و اساسی انقلاب بودهاند. البته طبیعی است که ما در سایهی این مبانی حتماً دنبال تحول در عرصهی اجتماعی و اقتصادی هم هستیم. باید مشکل اقتصاد جامعه را هم حل کنیم، اشتغال و بیکاری را هم حل کنیم، توسعه و پیشرفت را هم پیش ببریم.
ما حتماً به دنبال تحول در عرصهی سیاسی مردمسالاری دینی و توسعهی سیاسی نیز هستیم. حتماً به دنبال نقش دادن مردم در همهی شئونات زندگیشان هستیم؛ ولی باید حواسمان باشد که تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی باید بر بستر و مبنای جوهرهی اسلام اصیل و اسلام نابی باشد که حضرت امام ـ رضوان الله تعالی علیه ـ گفتند. این تحولات باید بر مدار اعتقادات، فرهنگ اسلامی، اخلاق و اسلام باشد. اگر اینها در آن مدار نبود، ما در مسیر انقلاب حرکت نکردهایم. ما باید دقت کنیم که به این نظام اسلامی و نظام ولایی که ستون خیمهاش ولایت فقیه و ولی امر مسلمین است، چه چیزی ممکن است آسیب برساند.
تحجر و انفعال عامل نابودی ارزشها
من فکر میکنم دو چیز ممکن است به اساس این نظام اسلامی آسیب برساند: یکی تحجر و دیگری انفعال. تحجر و انفعال دو لبهی یک قیچی هستند که اگر به حرکت در آمدند، ارزشهای جامعه، رابطه حکومت دینی و دین و پیوند حاکمیت و مردم را از هم قطع خواهند کرد. این بزرگترین خطری است که متوجه ماست. اگر تحجر و انفعال بر جامعهی غلبه پیدا کند، حتماً موجب توقف پیشرفت و توسعهی عقلانیت دینی و به حاشیه رفتن ارزشها خواهد شد. به هر حال در جامعه اسلامی یک سری موضوعات ارزش و اساس است و بعضی چیزها مثل دروغ و افراط و تفریط در جامعه منکر است و مثلاً اعتدال و کارآمدی معروف است؛ پس باید به اینها دقت کنیم.
امروز ما بعضی اوقات از همین منظر تحجر و انفعال، صداهایی را میشنویم. البته این حرفها و صداها تازگی ندارد. اگر یک مقدار دقت کنیم و به گذشته برگردیم، همهی این حرفها را از حلقوم دیگران و با ادبیات دیگری قبل از انقلاب هم میشنیدیم. قبل از انقلاب چقدر امام درباره تحجر و انفعال سخن گفتند. چقدر امام در قبال روشهای غرب و غربزدگی و از دست دادن خودباوری، ارشاد کرد و چقدر کسانی بودند که از ترس قدرت امام جرأت نمیکردند اینها را بیان کنند.
ما قبل از انقلاب، بعد از انقلاب، دههی اوّل، دوم و سوم، اینها را با ادبیاتهای مختلف شنیدیم. امروز فقط لازم است ما یک مقدار به این مسئله توجه کنیم. شما نامهی شهید مطهری ـ رضوان الله تعالی علیه ـ را که قبل از پیروزی انقلاب در نجف به حضرت امام نوشته بودند، با دقت مطالعه کنید؛ ببینید در آن دوره هم چه خطرهایی از تحجر بوده است؛ قبل از پیروزی انقلاب هم به دنبال این بودند که نگذارند مردم در مسیری که جوهرهی اسلام اصیل است قرار گیرند و امروز هم همین را میبینیم.
تحجر و طرح موضوع جمهوری ایرانی
من سال گذشته، همین جا، به موضوع مکتب ایرانی از یک منظر دیگر اشاره کردم. آنهایی که میگویند ما جمهوری ایرانی میخواهیم، اینها
بخشی از همین دو لبهی قیچی هستند؛ یا در موضع انفعالاند یا در موضع تحجر. آنهایی که میگویند مکتب ایرانی، آیا انقلاب اسلامی مکتب ایرانی نیست؟
ما ایرانی هستیم و به ایرانی بودنمان هم افتخار میکنیم. افتخار ما در ایران این است که در طول تاریخ و تا به امروز، در قبل از اسلام و بعد از آن همیشه در این کشور وحدانیت و توحید بوده است و این از افتخارات ایران است. ما یقیناً کشورمان را دوست داریم که برای حفظ آن جنگیدیم. خیلیها گفتند: ما وطنمان را دوست داریم؛ امّا روزی که وطنشان در خطر قرار گرفت، فرار را بر قرار ترجیح دادند. ما در سایهی اسلام ایستادیم و از سرزمین اسلامی و کشورمان دفاع کردیم. با افتخار هم این کار را کردیم.
ما به ایرانی بودنمان افتخار میکنیم؛ ولی توجه داشته باشیم که مسیر انقلاب در حوزهی مکتب ایرانی و فرهنگ ایرانی نیست. جوهرهی انقلاب و مسیر انقلاب ریشه در سنت نبوی و حکومت علوی دارد؛ ریشه در نهضت امام حسین دارد. این باوری است که ما نسبت به انقلابمان داریم. چه فرقی میکند که بگویند جمهوری ایرانی یا شعار بدهند مکتب ایرانی یا بگویند فهم ایرانی از اسلام؟ اینها دو لبهی قیچی تحجر و انفعال هستند؛ ادبیاتشان فرق دارد.
ما متعلق به مکتب اهل بیت و مکتب اسلام هستیم؛ ما متعلق به فرهنگ اسلام هستیم. باید به اینها دقت کنیم و توجه داشته باشیم که همه باید در این مدار و مسیر حرکت کنند و اگر ما در این مسیر حرکت نمیکردیم، آمریکا کاری با ما نداشت.
اگر این انقلاب در 22 بهمن سال 57 در پاکستان با جمعیت هفتاد، هشتاد میلیونی مسلمان، نه ایران سی و شش میلیونی اتفاق میافتاد، آمریکا به هیچ وجه احساس خطر نمیکرد. چرا که میدانست اسلامی
که بر مدار تحجر و انفعال است، هیچ خطری برای آمریکا ندارد، حتی ممکن است آن حکومتها را کمک و حمایت هم بکند. آمریکا از اسلام اصیل، از اسلام و انقلابی که علمش در اختیار روحانیت و ولایت باشد، نگران است. از اسلامی که ریشه در فقه جعفری دارد، نگران است. از انقلابی که ریشه در فرهنگ عاشورا دارد، نگران است. این خطری است که باید به آن توجه داشته باشیم.
جامعهی کنونی و شرایط سیاسی امروز ما در خطر فرآیند تحجر و انفعال است. راه مقابله با آن این است که ما با صداقت و آگاهی و بصیرت اجتماعی به جنگ این توطئه برویم؛ انقلابی بودن یعنی این. برخی به اشتباه حرفهای تند زدن و افراط و تفریط کردن را نشانه انقلابیگری میدانند، در حالی که در مکتب مولا علی اعتدال ارزش دارد.
دهه چهارم انقلاب، دهه پیشرفت و عدالت
امروز ما در دههی چهارم انقلاب اسلامی هستیم که مقام معظم رهبری آن را دههی «پیشرفت و عدالت» نامگذاری کرده است. ما در دههی پیشرفت و عدالت باید به دنبال تحول اقتصادی و تحول اجتماعی باشیم. باید در حوزه تحول سیاسی گام برداریم و این را جزء وظایف دینی خودمان بدانیم که سیاست ما عین دیانت و دیانت ما عین سیاست ماست، ولی حواسمان باشد که باید در حوزهی اعتقادات، فرهنگ و اخلاقی که در مسیر اسلام ناب است، حرکت کنیم. اگر این پیشرفت در آن مسیر قرار نگیرد، از انقلاب فاصله گرفتهایم. این نکتهای است که باید به طور جد به آن توجه کنیم؛ یعنی ما در جامعه باید به سمت رفاه برویم؛ ولی رفاهی که در آن عدالت اجتماعی اصل قرار گرفته باشد.
یکی از مهمترین موضوعاتی که همیشه دغدغهی اسلام و فرهنگ اسلامی بوده و هست و امروز هم حتماً مورد توجه نظام مقدس
جمهوری اسلامی است، عدالت است. ولی باید بدانیم که اهمیت معنویت، کمتر از اهمیت عدالت نیست. عدالت بر بستر معنویت موضوعیت پیدا میکند.
دو لبهی قیچی انفعال و تحجر میخواهند نگذارند عدالت و معنویت با هم حرکت کنند. میخواهند بگویند اگر تحول اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را میخواهید، باید دست از اعتقاداتتان بردارید.
اگر میخواستیم دست از اعتقادات و جوهرهی اصلی انقلاب برداریم، دیگر چرا انقلاب کردیم؟ ما میتوانستیم این پیشرفت را با یک دولت غیر اسلامی پیش ببریم؟ ما همهی حرفمان این است که در سایهی اسلام رشد و تعالی انسانها در بعد مادی و معنوی تضمین شده است. آنهایی که دغدغهی انقلاب و نظام دارند و معتقد به امام و شهدا هستند و دغدغهی سربازی ولایت را دارند، باید با دقت در این مسیر حرکت کنند؛ این مسیر سختی است.
اگر این گونه حرکت کنیم؛ نصرت الهی شامل حال ماست. خدا وعده داده و این حق ماست و باید آن گونه حرکت کنیم؛ یعنی انقلابی و انقلابی ماندن. مهمترین نکتهای هم که ما را میتواند در این موضوع کنار هم جمع کند و ید واحدهمان کند و دشمن را در داخل و خارج ناامید کند، بدون تعارف التزام عملی و شعورگرا نسبت به ولایت است. این موضوع هم از موضوعات گفتنی نیست، بلکه باید در موضع عمل اتفاق بیفتد. این تنها راه نجات ماست.
دشمن هم این عمود خیمه را خوب تشخیص داده است؛ با هر بهانهای و با هر حرکتی به دنبال تضعیف این موضع است. به همین دلیل است که حضرت امام ـ رضوان الله تعالی علیه ـ میفرماید: «اگر میخواهید آسیبی به مملکتمان نرسد، پشتیبان ولایت فقیه باشید». این اساس کار ماست.
در دههی فجر باید به اینها توجه کنیم و مرتب به هم متذکر بشویم. ما که معصوم نیستیم، همه در زندگی روزمره و در تصمیمگیریهایمان ممکن است دچار اشتباهاتی بشویم. وظیفه داریم به جای این که پردهدری و آبروریزی کنیم، در همان مسیر اخلاق اسلامی حرکت کنیم. یک وقتهایی آبروی هم را در جامعه میبریم؛ ولی وقتی جلوی روی آن شخص که میرسیم، میگوییم بهتر از تو کسی نیست. متأسفانه در جلوی رو میگوییم بهتر از تو کسی نیست؛ ولی در پشت سر حاضریم هر پردهدری را انجام بدهیم. اینها پسندیده نیست.
حفظ سرمایههای اجتماعی و تقویت آنها در جامعه یک اصل است و وقتی اتفاق میافتد که ما بر مدار اخلاق اسلامی حرکت کنیم. اگر بر مدار سیاستبازی حرکت کردیم، هرگز بر مدار اسلام راه نمیرویم. سیاستبازی یعنی پردهدری، سیاستبازی یعنی دروغ، دغل و ریاکاری.
چرا در جبهه، خیر و برکت بود؟ چرا آدم وقتی فضای جبهه را نگاه میکرد، احساس میکرد قطعهای از بهشت است؟ چون که در آن جا وقتی دو برادر رزمنده با هم حرف میزدند، در ذهن هیچ کدامشان این موضوع خطور نمیکرد که یک در هزار احساس کند این کسی که با او حرف میزند، دروغ میگوید. اصلاً جز اعتماد چیزی نبود. شما این فضا را با الان که در اوج بیاعتمادی با همدیگر حرف میزنند قیاس کنید. صداقت لازمهی فضای اسلامی، اخلاقی، ارزشمداری و پیشرفت ماست. اینها آسیبهایی است که ما باید به آن توجه بکنیم.
فرهنگ عاشورا ضامن بقای انقلاب اسلامی
خودمان را ملزم کنیم صحیفهی امام، مخصوصاً وصیتنامه ایشان را، به مناسبتهای مختلف مثل دههی فجر یا فرصتهایی که پیش میآید، با دقت بیشتری بخوانیم. حضرت امام در یکی دو سال آخر عمرشان چندین پیام مهم داشتند، آن پیامها را با دقت بخوانیم، بعد میفهمیم که امروز در این شرایط چگونه باید انتخاب مسیر کنیم و چگونه باید حرکت کنیم و در چه مداری باید پیش برویم.
به هر حال همین طور که میدانید خطر تحریف همیشه و در هر زمان بوده است. این خطر برای عاشورا هم بوده است؛ میخواستند بدعتهایی در این کار بگذارند، ولی عاشورا تا به امروز باقی و زنده مانده است. مطمئن باشید این دو لبهی قیچی، تحجر و انفعال حتماً به دنبال این است که انقلاب را از مسیر خودش خارج کند؛ ولی این انقلاب ریشه در نهضت امام حسین، فرهنگ عاشورا، فقه جعفری، حکومت علوی و سنت نبوی دارد.
دشمنان انقلاب بدانند که به فضل الهی و به لطف حضرت ولی عصر ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ این انقلاب از بین رفتنی نیست. خدا بر ما منت گذاشت و عمر ما را در این مقطع از زمان قرار داد که در سایهی یک نظام اسلامی و ولایی زندگی کنیم. شکر این نعمت این است که در این ایام با امام و شهدا بیعت مجدد بکنیم و متعهد شویم که آرمانهای امام و شهدا را تحت رهبری مقام معظم رهبری پیش ببریم. برای همهی شما عزیزان آرزوی سلامتی، توفیق و عاقبت به خیری دارم.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
لینک کوتاه