مشروح سخنرانی حجت الاسلام پورمحمدی – شب چهارم فجر 89
چکیده:
حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی با بیان ویژگیهای غیر قابل انکار انقلاب، انقلاب اسلامی در ایران را یکی از باشکوهترین حوادث تاریخ بشر مینامد. پورمحمدی هدف اصلی امام از تشکیل حکومت اسلامی را تغییر در افکار امت میداند و معتقد است ملت ایران با تحمل مرارتها و اعتماد به امام و انقلاب به آرمانهای این پیر فرزانه لبیک گفت.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور، جریان فتنه سال 1388 را کاملاً سازماندهی شده معرفی و با قبیح خواندن جبهه دادن به دشمن، این عمل را بزرگترین خیانت ممکن محسوب میکند. به اعتقاد او اختلاف نظر نه تنها مضر نیست، بلکه لازمه پیشرفت و ترقی است.
تبعیت از قرآن و عترت در امور جاری کشور بحث بعدی است که با تبعیت از رهبری همسنگ نامیده میشود. پورمحمدی در ادامه اهمیت آراء مردم در انتخابات را مورد توجه قرار میدهد و از هراس غرب و شرق در این رابطه سخن میگوید. وی در پایان با اشاره به عدم اتخاذ تصمیم روشن و منطقی آمریکا در قبال حکومت مصر، آن را نشانه استیصال غرب میداند.
کلیدواژهها: انقلاب اسلامی، جریان فتنه، اندیشههای امام، انتخابات، تحولات مصر، قرآن و عترت، حوزه، مردم.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
ایام خجستهی دههی مبارک فجر را خدمت شما، پیشتازان انقلاب شکوهمند اسلامی تبریک و تهنیت عرض میکنم. خداوند منان را سپاسگذاریم که زندگی و عمر ما را در دوران اسلامی قرار داد. شرافت
و کرامت انسانی در دوران حیات ما شکل واقعی خودش را به دست آورد. توفیق حرکت در مسیر تحقق وعدهی الهی و اعتلای کلمهی الله نصیب مردم ما شد و ملت شریف ایران و قم تاریخسازان معاصر شدند. نقطهی عطف تاریخ امروز بشر، به نام ملت ایران رقم خورد و سکهی عزت و شرافت، به نام نامی پیروان اهل بیت به ثبت رسید.
وقتی که حضرت امام حسین در دعای عرفه از نعمتهای بزرگ خدا چنین یاد میکند: «خدایا! من سپاسگذار و شاکرم که من را در دولت حق به وجود آوردی و به عرصهی حیات آوردی»؛ وقتی قطب عالم امکان، دردانهی خلقت، حضرت اباعبد الله الحسین چنین بفرمایند، زهی سعادت و افتخار برای پیروان آن امام همام، که این توفیق نصیب ما و ملت ما شد.
انقلاب اسلامی، حادثهی باشکوه تاریخ
یکی از ویژگیهای انقلاب ما این است که انقلاب ما حیات خودش را در همان فضایی که آغاز کرده، تاکنون تداوم بخشیده است. فراز و فرود در انقلابها، مقولهای بسیار آشنا و تکراری است.
علمای تاریخ، سیاست و فلسفهی تاریخ، معمولاً وقتی که به انقلابی برخورد میکنند، به میزان فراز و فرود آن حساس هستند؛ چون معمولاً انقلابها همراه با هیجانهایی شروع میشود، در شروع انقلاب التهابات و انگیزههای زیادی هست.
آن شرایط اوّلیه یک اقتضائاتی دارد؛ آن اقتضائات که تمام شد، شرایط عوض میشود. عناصر، نیازها و خواستهها جا به جا میشود و تحولات زیادی اتفاق میافتد و خیلی وقتها اسمی بر جای میماند؛ چنان که امام حسین در همین ایام نهضت و انقلابشان فرمود: «اسلام به جایی رسیده که فقط اسمی و رسمی از آن باقی مانده است و چیزی
از انقلاب اسلامیای که جد من آن را پایه گذاشت، باقی نمانده و من باید خون بدهم و برای این حرکت همهی عزیزانم را بدهم تا این آب رفته از جوی دوباره به مسیر خودش برگردد».
حتی در زمان بروز و ظهور اسلام ـ که بزرگترین حادثهی تاریخ بشری است ـ نهضت اسلامی با این بحران و فراز و فرود روبهرو شد و این چنین دستخوش تحولات شد. از این جهت، یکی از مقولههایی که ذهن صاحبان نظران، در حوزهی مسائل سیاسی و اجتماعی را به خود مشغول کرده، این است که سرنوشت انقلابها چگونه است؟ میزان فراز و فرودشان چیست؟ هدفشان تا کجا استمرار و بقا پیدا میکند؟ شعارها تا کجا از خود پایداری نشان میدهد؟ اهرمها، اصالتها و پایههای انقلابی تا کجا میتواند از خودش دفاع کند؟
این ویژگی از زمینهها و علائم اصالت، استواری، حقانیت و صلابت حرکت و انقلاب است. بهحق باید گفت که انقلاب اسلامی یکی از پر فروغترین و با شکوهترین حوادث تاریخ بشر است، نه تاریخ معاصر؛ زیرا که یک جریان سالم پرفروغ و قدرتمند را در چند دهه به قوت ادامه داد و اداره کرد تا به امروز رسیده و امروز شاهد جبههگشایی و حوزههای جدید نفوذ آن هستیم.
امروز دغدغه همهی سردمداران استکبار این است که اتفاقاتی که در دنیا میافتد، کپی انقلاب اسلامی نباشد. شعارهایی که مطرح میشود، شعارهای انقلاب اسلامی نباشد. این انقلاب کامشان را بسیار تلخ و هدفهایشان را بسیار کور کرده است. منافع آنان را به شدت تحت تأثیر قرار داده و پایههای توسعه و قدرتطلبی آنها را به شدت تهدید کرده است. هنوز هم با وجود این همه دسیسه و طراحی، نتوانستهاند آسیبی به این نظام وارد کنند.
مثلاً اگر در دنیا میخواست یک انقلاب کمونیستی ـ سوسیالیستی اتفاق بیافتد، جمهوری شوروی میشود یک رقیب. بحث رقابت است؛ بحث گرفتن این کشور و آن کشور و جهانگشایی است. با هم رقابت و مبارزه میکنند. اما انقلاب، با یک فکر موجب تحول این چنینی میشود؛ بدون اینکه در حوزهی رقابت کشورگشایی و جهانگشایی باشد. ما داعیهی جهانگشایی و کشورگشایی نداریم، ما فتح سرزمین نمیخواهیم. فتح سرزمین برای خودشان؛ ما فتح اندیشه و تفکرات را میخواهیم. انقلاب ما هنرش این است. انقلاب ما صاحب اندیشه است. انقلاب ما آمده است تحول حیاتآفرین ایجاد کند.
تغییر اندیشهها هدف اصلی امام راحل
امام روز اوّل که آمد، گفت: من آمدم تا احکام نورانی اسلام را که همهی حیات زندگی انسانها به آن وابسته است، در جامعه محقق کنم. هدف امام تحقق اسلام، آزادی مطرح در اسلام، رفاه مطرح در اسلام و حرمت و حقوق انسانی بود که به آن دست یافت. امام گفت: آمدم آن گمشدهی انسانی را به انسانها برگردانم. گمشدهشان اسلام، حقیقت و خداست؛ آمدم خدا را به جامعه برگردانم.
امام فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود. نگفت ما آمدیم حکومت برپا کنیم و کشور بگیریم و یا دولتی با مختصاتی که میپسندیم، راه بیاندازیم. تشکیل دولت پایینتر از اهداف امام است. حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی پایینتر از آن هدف والاست. هدف اصلی انفجار نور بود برای اینکه قلبها نورانی شود، (الله نور السموات والارض). زندگی خدایی میشود، انقلاب خدایی میشود، انقلاب نور میشود. این آن چیزی بود که امام برای همهی ما هدیه آورد و ما این توفیق بزرگ نصیبمان شد که سرباز انقلاب نور شویم.
بسیاری مناسبات را انقلاب ما به صورت عمیق دگرگون کرد. مبدأ این تغییر و تحول، تغییر در نگاه و اندیشهی ما بود. انقلاب اسلامی شجرهی طیبه است؛ ولی مبدأ این شجرهی طیبه، کلمهی طیبه است. تفکر طیبه، نگاه طیبه، اعتقاد و باور کلمهی طیب چیزی بود که منشأ تحول شد. حالا در عرصههای مختلف جلوههایش را میبینیم.
در انقلاب الهی، حق برای مردم و عامهی جامعه است. شخص اوّل مملکت برای این حق مردم تعابیر خاصی دارد، از جمله میگوید: من نوکر مردم هستم. من خادم مردم هستم. تا امام این را نگفته بود، در هیچ ادبیات سیاسی این واژگان نیامده بود. شخص اوّل جامعه در ادبیاتش این را میگوید، ولی ما زورمان میآید این حرفها را بزنیم و این تعبیر را برای خودمان به کار ببریم؛ امّا امام به عنوان شخص اوّل مملکت و شخصی که دنیا را تکان داد، این جملات را فرمود.
رهبر انقلاب در نماز جمعه فرمودند: امام به مردم اعتماد کرد و آنها را باور داشت؛ مردم را قبول داشت. چون مردم را با تفکر دینی رشد و ارتقا داده بود. هویت مردم را باز گردانده بود، گمشدهی مردم را به آنها باز گردانده بود. وقتی مردم دلشان برای خدا و حق تپید، رهبرشان باید قربانشان برود و فدایشان شود.
اعتقاد عمیق مردم به امام
جوانان بدانند ما انقلاب کردیم در حالی که با شورش، بحران و تمام مشکلاتی که یک کشور بزرگ دارد، روبهرو بودیم. تمام مدیران ناسالم گذشته کنار رفتند، مدیران جدید آمدند که هیچ کدام سابقهی مدیریتی نداشتند. حالا میخواهیم این کشور را بر اساس اراده به انتخاب مردم مدیریت و هدایت کنیم. میخواهیم به مردم اعتماد کنیم.
سال 58، پنج انتخابات در جمهوری اسلامی برگزار شده است. اگر امروز سی و سه انتخابات در سی و دو سال داریم، در سال اوّل پنج بار انتخابات داشتیم. این را دنیا نمیتواند بفهمد و تحمل کند. اگر همین الآن به وزیر کشور بگوییم میخواهیم یک انتخابات برگزار کنیم، میگوید یک سال به من وقت بدهید تا ابزارش را آماده کنم. در حالی که کشور مستقر است، سی و دو سال گذشته، تشکیلات وزارت کشور بسیار منظم شده و همهی دستورالعملها، بخشنامهها و تشریفات، آماده و مهیاست.
بنده خدمتگزار وزارت کشور بودم و با جناب استاندار حاج آقای موسیپور، در وزارت کشور درگیر انتخابات بودیم و میخواستیم انتخابات برگزار کنیم، هفت الی هشت ماه دویدیم؛ همهی ابزارها را به خدمت گرفتیم تا انتخابات برگزار کنیم، امّا سال اوّل انقلاب در کشور نوپا و تازه تشکیل شده که ارکان آن شکل نگرفته بود، پنج انتخابات برگزار شد: دوازده فروردین انتخابات جمهوری اسلامی، پس از آن انتخابات خبرگان قانون اساسی، پس از آن انتخابات قانون اساسی، پس از آن انتخابات مجلس و پس از آن انتخابات ریاست جمهوری؛ همه اینها سال اوّل اتفاق افتاده است.
آیا در شرایط مستقر عادی میشود آن قدر کار کرد؟ آن قدر به مردم اعتماد کرد؟ چرا امام آن قدر به مردم اعتماد میکند؟ اگر این قدر به مردم اعتماد نمیشد، مگر کسی به امام حرفی میزد؟ اگر امام پنج سال دولت موقت تشکیل میداد و دولت موقت هم اگر خوب کار نمیکرد، عوضش میکرد؛ کسی به امام میگفت چرا این کار را میکنی؟ امّا امام میگفت شما من را قبول دارید، من هم باید نشان دهم که شما را قبول دارم.
وقتی دشمن حمله کرد، ملت سر از پا نشناخته، از مرزها دفاع کردند. امام در آن ضمیر روشنش تصویری بزرگ را میدید. باید این مردم جانفشان در صحنه بیایند، اگر آمدند انقلاب میماند. امام گفت من به
مردم اعتماد میکنم تا مردم بدانند کشور مال خودشان است و با جان و دل در صحنه بیایند؛ و دیدیم که مردم در صحنه آمدند و سی و چند سال جانانه از این انقلاب دفاع کردند.
ناکامی دشمن و خائنین در جریان فتنه
دشمن فکر میکرد که با ابزار و امکاناتی که در اختیار دارد، میتواند با عملیات نرم وضع کشور را به هم بریزد. با این توطئه و دسیسه، سالیان سال، مدلهای مختلف را تجربه کرد و ابزارهایش را تکمیل کرد، امّا به هدفش نرسید. بعد از آن به دنبال فرصت میگشت تا سال گذشته یک فرصت خوب پیدا کرد. خیانتکارانهترین کاری که میشود عدهای بکنند، این بود که یک جبهه برای دشمن باز کنند. ستون پنجم بودن، خیانت است؛ ولی خیانت جبهه باز کردن برای دشمن، بزرگتر است. هیچ کس هم با هیچ بهانهای نمیتواند آن را توجیه کند. متأسفانه بعضی به دلیل خواستههایی، فکر میکنند حق با آنهاست و حاضرند به هستیشان، آتش بزنند.
به هر حال عدهای آمدند جبهه را به دشمن دادند. دشمن فکر کرد فضای خوبی است و با همهی ابزارهایش تلاش کرد. امروز که آمار گرفتند، میگویند هجده هزار شبکه تلویزیونی در دنیا فعال است که به وسیله ماهوارهها پخش میشود. شش هزار شبکهی آن در ایران قابل دریافت است. فقط 105 الی 106 شبکه فارسیزبان داریم و هزاران سایت خبری، دهها هزار و میلیونها سایتهای مختلف با همه چیز؛ با این همه ابزار به جنگ انقلاب اسلامی آمدهاند.
امّا آن قدر این هاضمهی ملت تربیت شدهی امام قوی بود که این هیاهوها و هجومها و این جنگ روانی را در یک دورهی کوتاهی مثل یک ماشین غربال و آسیای قوی در هاضمهی خودش ریخت و هضم
کرد. این ملتی است که امام ساخت. این ملتی است که امام تربیت کرد و به ما یاد داد چگونه زندگی کنیم.
امام یک معیار به ما یاد داد؛ گفت: ببینید دشمن دربارهی شما چه تصمیمی دارد، اگر دیدید دشمن به شما خوشبین است، نگران باشید. اگر دیدید دشمن ناراحت است، بفهمید راهتان را خوب میروید. امام این ملاک را جلوی ما گذاشت. ای ملت مسلمان ایران! اگر دیدید دشمن از حرکت شما شادی میکند، بدانید عیبی دارید. عیب را پیدا و جبران کنید. ملت با هوشمندی اینها را تجزیه و تحلیل کردند.
امام روز اوّل گفت: ما ملاک داریم، پیامبر هم مشمول حکم الهی بود، باید از قانون حق و قانون الهی تبعیت کند. همهی ما مکلفیم؛ کسی حق ندارد بگوید من ملاک خاص خودم را میخواهم انتخاب کنم. ملاک اسلام است. قانون میگذاریم تا همه به آن عمل کنند. یک شورای نگهبان هم از فقهای جلیل القدر تشکیل میدهیم تا تشخیص دهند چیزهایی که تصویب شده، طبق اسلام است یا نیست. اگر تصویب کردند، دیگر کسی حق ندارد بگوید من قبول دارم یا ندارم. این شاخص امام بود. امام فرمود: من هم تسلیم قانون هستم و حق ندارم غیر از این عمل کنم. مقام معظم رهبری هم سال گذشته، پس از آشوبها فرمودند: من هم زیر بار بدعتهای غیر قانونی نمیروم. این ملاکِ محوریت قانون است که ما را تا امروز نگه داشته است.
ضرورت وجود اختلاف در جوامع
وجود اختلاف در یک جامعه اشکالی ندارد. نگوییم چرا اختلاف نظر هست، طبیعی است که در جامعهی بزرگ اختلاف باشد. ما در خانه هم بحث میکنیم. هرکس برای خود نظری دارد. همه نمیتوانند مثل هم فکر کنند، لزومی هم ندارد مثل هم فکر کنند. وجود این اختلافهاست
که ما را رشد میدهد. اینکه در دولت پنج وزیر یک طور فکر میکنند و پنج وزیر دیگر، طور دیگر، چه اشکالی دارد؟ در حوزه هم برخی علما یک نظر میدهند و برخی نظر دیگری دارند؛ نباید بگوییم آنها چرا این نظر را دادند.
مهم این است که اختلاف نباید موجب دعوا شود. این برخوردها در کلاس جمهوری اسلامی نیست. در کلاس تربیتشدگان امام نیست. امام ما را تربیت کرد تا راحت و منطقی حرف بزنیم و اظهار نظر کنیم. امام به ما یاد داد دعوا نکنیم و هدف برایمان فراموش نشود، دنیاپرستی و هواپرستی بر ما غلبه نکند، سلیقهی خودمان را به هر قیمتی تحمیل نکنیم؛ وگرنه جامعهی ما جامعهی بستهای نیست، ما اصلاً دنبال جامعهی بسته نیستیم.
خدا هم برای دعوت به سوی خود، حرکت آگاهانه میخواهد، حرکت کورکورانه نمیخواهد، تسلیم و تعبد محض و کورکورانه نمیخواهد؛ آگاهی میخواهد. مقام معظم رهبری هم در ادبیات سیاسی ما، یک واژه جدید ایجاد کردند، به نام «بصیرت»؛ این همان بود که امام هم پیوسته برآن تأکید میفرمود. جامعهی ما اگر تا امروز به اینجا رسیده، به دلیل بصیرت است. چون میتواند حرفش را بزند و انتقاد کند. اگر کسی بخواهد بگوید آقای رئیس سازمان بازرسی! تو داری بد عمل میکنی، باید فضا برای گفتن این انتقاد فراهم شود تا جامعه به سمت کمال برود، البته نباید پرخاش کند و نسبت ناروا بدهد؛ چون حق را ضایع میکند. حق ندارد تهمت بزند، ولی انتقاد حق اوست.
مثلاً من به عنوان یک مدیر آمدهام از حقوق شما دفاع کنم؛ آمدهام منافع شما را تأمین کنم. من مسئولم و بر اساس قانون تکلیفی دارم. تکلیف من این است که از حقوق مردم و شهروندان در حوزه کاریم دفاع کنم. شما میخواهید بگویید که تو خوب دفاع نکردی، بلد نیستی
دفاع کنی، وظیفهات را خوب انجام نمیدهی؛ چه اشکالی دارد که بگوید؟ امام این ادبیات را به ما یاد داد تا امروز بتوانیم راحت و بدون ترس و دغدغه حرفهایمان را بزنیم. البته باید اخلاق رعایت شود و کسی حق ندارد به کسی اهانت کند و تهمت بزند. جایز نیست حق کسی را ضایع کنیم، امّا جامعهی ما جامعه باز است که میتوانیم حرفهایمان را در آن بزنیم.
ما انقلابمان را از زبان گویای مبلغان اسلامی دریافت کردیم. آنها بالای این منبرها رفتند؛ با همان محدودیتها و فشارهایی که به آنها تحمیل شده بود، حرف حق را تا هر جا که توانستند زدند و ثمرهاش انقلاب شد. مگر غیر از این است؟ اگر قرار است باقی هم بمانیم، راه همین است. اگر امروز در دنیا هم سرپا ماندهایم، به دلیل آن است که حرف حق را با صدای بلند، علیه صهیونیستها و استکبار زدیم. میخواهند صدایمان را در گلو خفه کنند. دعوای دنیا با ما همین است.
اگر ما میخواهیم در دنیا صدایمان با قوت شنیده شود، در داخل باید با قوت حرفهایمان را بزنیم. مردم ما آنچه تشخیص میدهند، درست است. ما اینطور یاد گرفتیم و امام اینطور به ما یاد داد. البته احتمال دارد از مرز تجاوز کنیم و عدهای خطا کنند. کشور امروز دارای چنین نظام سازمانیافتهای است که برگرفته از مبانی دینی ماست.
قرآن و عترت یادگاران ارزشمند پیامبر اسلام
پیامبر فرمودند: برای باقی ماندن اسلام، دو چیز را برای شما میگذارم. هرکس میخواهد حیات اسلامیاش باقی باشد، این دو شاخص را به او میدهم. اگر به این دو شاخص توجه کردید، نجات پیدا میکنید. یکی کتاب الله است؛ یعنی دستور، مقررات و قانون. نمیشود بیمبنا حرف زد و به هدف رسید. باید مبنا روشن باشد. قرآن، دستور
خداست. ما هم امروز میگوییم مبنای رشد و کمال در جامعهی ما دستور خداست که به ترجمهی امروز تبدیل به قانون شده است. ما قانون را متخذ از خدا و کتاب خدا میدانیم. اینکه امام روی قانون تأکید فرمود، به خاطر این است که قانون متخذ از کتاب خدا و فرامین خداست.
دومین یادگار پیامبر خدا، عترت است. کتاب، ضامن اجرا میخواهد. امروز ضامن اجرای قانون، تداوم عترت، یعنی ولایت فقیه است. پیامبر که این فرمایش را برای یک دورهی محدود و خاص نفرمود، بلکه تا زمان ظهور حضرت و تا حیات انسانی این مبنا برقرار است. اگر امکان رسیدن به محضر عترت برای ما فراهم شود، زهی سعادت! اگر نبود، راهی برای جایگزینی فراهم کردند؛ فقها. اینها افراد شایسته و با صلابتی برای تداوم عترت هستند.
شاخص حیات طیب در زندگی ما، اوّل قانون و دوم رهبری است. خوشبختانه این دو موضوع، در بهترین شکل تا به امروز برقرار مانده است. رهبری، با صلابت تمام با جایگاه والا، با نفوذ تمام، با پذیرهی گستردهی اجتماعی و با مقبولیت بالا در جامعهی ما حضور دارد؛ یعنی عترت در جامعهی ما با قوت دارد پس از سی و دو سال نقشآفرینی میکند. بر شما درود که عترت را با این قدرت تا امروز حفظ کردهاید، درود بر ملت ایران که مبانی نظم و قانون را تا امروز محترم نگه داشته است، نگذاشته پایههای قانونی سست شود.
البته در حاشیه حکومت فراز و فرود بسیار است، ما حرفی نداریم کسی بگوید این جایش خراب است. اینها را که میدانیم؛ حتماً هم باید جبران کنیم و توجیه هم نمیکنیم. ضعفهای خودمان را هم نمیخواهیم پنهان کنیم. قرار نیست کسی ضعفهایش را سرپوش
بگذارد. باید با هم تعامل کنیم و به سوی پیشرفت حرکت کنیم. ولی اساس کار ما قانونی است.
شاید اکنون میان مسئولان اختلاف هم وجود داشته باشد؛ شورای نگهبان و مجلس اختلاف میکند، مجلس با دولت اختلاف میکند، اشکالی ندارد؛ چون مبنا روشن است. همه باید از این مبنا که قانون است، تمکین کنیم؛ ضامنش هم عترت و رهبری است. این وضعیتی است که در جامعهی ما حفظ شده است. مردم ما وقتی میبینند که جامعه از ثبات منطقی و عقلانی برخوردار است، قانون بر رفتار اجتماعی حاکم است، یک ضامن قوی چون عترت داریم؛ این چنین جانفشان تا امروز ایستادهاند و حضور قوی دارند.
نقش آرای مردم در انتخابات
عدهای القا میکنند که دیگر رأی مردم نقشی ندارد. بعضیها میگویند آزادی نیست و کسی نمیتواند راحت حرف بزند. این طور نیست، این همه گفتگو، شما روزنامهها را باز کنید، بیشتر از این میشود به مسئولین امر انتقاد کرد؟ از مجلس و شورای نگهبان انتقاد میکنند، بعد میگویند فضا برای انتقاد نیست. چطور هنوز یک سال و نیم دیگر به انتخابات مانده، از چند ماه پیش فعالیتها را شروع کردید؟ اگر رأی مردم تأثیر ندارد و تعیینکننده نیست، چرا اینقدر حرص میزنید؟ چرا فعالیتهای انتخاباتی را از چند ماه پیش شروع کردید؟
نظام و جامعه رأی مردم و انتخاب مردم را قبول دارد و به آنها نقش میدهد. قرار نیست نظام سنتهای صحیح خود را زیر پا بگذارد. نظام دنبال عدالت است. آیا امروز شعار عدالت، در کشور ضعیفتر از سی سال پیش است؟ یک موقع میگویند در این جای خاص عدالت برقرار نشده، ما هم از آن انتقاد میکنیم. ولی آیا امروز فضای عدالتخواهی که شعار انقلاب ما بود، ضعیفتر ازسی سال پیش است؟ مگر کسی میتواند بگوید با وجود ضابطه، هر چه من میخواهم، باید بشود، حتی اگر خلاف عدالت باشد؟ مگر کسی جرأت دارد این حرف را بزند؟
عدالت اکنون شاخص رفتار اجتماعی است. سلامت اداری امروز شاخص رفتار اداری ماست. ما میگوییم ادارهی سالم و بدون فساد میخواهیم. این حرف که از اوّل انقلاب بوده، اکنون جدی است. میشود امروز کسی بگوید این شعار ضعیفتر از اوّل انقلاب است. مردم میگویند اگر مسئولی مشکل دارد با او برخورد کنید، ما هم همین کار را میکنیم.
شعار سلامت در نظام اداری، یک شعار زنده است؛ رهبری میفرماید، مجلس میگوید، رئیس جمهور میگوید، دولت میخواهد، مسئولین مختلف میگویند. این آرمانها و اهداف انقلاب با قوت باقی است. سی سال پیش گفتیم ما زیر بار استکبار نمیرویم، سه دهه ایستادیم. گفتیم ظلم بین المللی را تحمل نمیکنیم، آیا امروز شعار ضد اسرائیل، ضعیفتر از سی سال پیش است؟ آیا شعار ضد آمریکا ضعیفتر از سی سال پیش است؟ گفتیم انقلاب دنبال توسعه و رفاه است، امروز کسی میتواند بگوید سی سال پیش بیشتر از امروز دنبال توسعه و رفاه اجتماعی بودیم؟ نه، آن حرکت با جدیت ادامه دارد.
در بعضی از دورهها یک مدیر موفق و مدیری ناموفقتر است. این در تناوب مسئولیتها کم و زیاد میشود؛ ولی جریان توجه به توسعه و پیشرفت کشور، جریان رفاه مردم، توجه به زندگی مردم و جامعه در حیات سیاسی ما یک بحث جدی و اساسی است.
حرف استکبار این است که در تحولات منطقه هرچه میخواهد بشود، امّا انقلاب اسلامی نشود؛ این را نمیتوانیم تحمل کنیم. سال گذشته دشمن با عملیات نرم، به کمک فتنهگران آمد، اما بخشی از این
ابزار نرم امروز در اختیار جریان حق در دنیاست. ما چند شاکی ماهوارهای داریم که چرا اخبار مصر و تونس را پخش میکنید. چند شبکهی دیگر هم دارند خبرهای مصر و تونس را پخش میکنند. استکبار خسته شده است. فکر کردند عملیات نرم فقط علیه ماست، نه این ابزاری است که هرکس قدرت تولید پیام داشته باشد، میتواند از آن استفاده کند.
آشفتگی سران آمریکا در قبال انقلاب مصر
امروز پیامی جذابیت دارد که پاسخ واقعی نیاز انسانها و مردم را بدهد. امروز ملت مصر آرمانهای خود را در شعارهای انقلاب اسلامی میبیند؛ این مهم است. دیروز در میدان التحریر، به چند شبکه تلویزیونی اجازه داده بودند با زاویه بسته فیلمبرداری کنند. بسیاری از شعارها را اجازه پخش نمیدادند. این قدرت انقلاب اسلامی است که وقتی تمام بوقها علیه ما بود، مردم ما به راحتی از این سد عبور کردند.
جریان حق با ابزار کم، این چنین تولید قدرت کرده است. رئیس جمهور آمریکا و دستگاه حاکم آن به هم ریختهاند و نمیتوانند بگویند طرفدار ملت مصرهستیم؛ مبارک باید برود یا بماند. در نهان چیزی میگویند، در آشکار چیز دیگر. وقتی هم موضع آشکارشان خراب شد، یکی تکذیب میکند، یک مقام از آن طرف حرف میزند، یک مقام چیز دیگر میگوید.
رئیس جمهور اسرائیل فهمید قضیه جدی است و آمریکاییها در امن و امّان نشستند و در آخر فقط منافع آنها به خطر میافتد، ولی اسرائیل موجودیتش به خطر میافتد؛ دیگر تعارف را کنار گذاشته و گفت: جهان به اصطلاح پیشرفته و دموکرات امروز، ما نباید گول دموکراسی را بخوریم. دموکراسی امروز مساوی است با حاکمیت اسلامخواهانی که موجودیت ما را به خطر میاندازند. به صراحت میگوید که ما مخالف دموکراسی و آزادی مردم و حقوق مردم هستیم؛ این جا اصلاً جای تعارف کردن نیست. از قبل هم این را اعتقاد داشتند، تزویر میکردند و لباس رنگی پوشیده بودند. امروز دیگر باید لباس تزویر را بیرون بیاورند.
این است ظرفیت انقلاب اسلامی، این است پیامهای جهانی انقلاب اسلامی که جای خودش را در جهان پیدا کرده است. شما ملت تولیدکننده این پیام ناب هستید. شما ملتِ میانهرو، استوار و با رفتاری صحیح هستید و هم در دنیا و هم در آخرت نمونه هستید. به برکت شما، علما، حوزهها، مرجعیت و به برکت ولایت و رهبریمان، خوشبختانه این وضعیت تا کنون استمرار پیدا کرده است. امیدواریم که این خط به لطف خدا ادامه پیدا کند.
ارزش حوزههای علمیه
خوشبختانه حوزهی علمیهی قم امروز کانون تحولات عمیق و منشأ تولید پیامهای بزرگ در جهان شده است. خدا این نعمت بزرگ را برای ما حفظ کند! همان طور که پیامبر فرمود: دو گروهاند که اگر این دو گروه سالم و صالح شدند، امت من صالح است و اگر فاسد شدند، امت من رو به فساد است. سؤال شد: یا رسول الله چه کسانی هستند؟ فرمودند: دانشوران و حاکمان.
به لطف خدا امروز از نعمت عالمان صالح در جمهوری اسلامی برخورداریم. از نعمت حوزههای صالح برخورداریم. در رأس آن از نعمت رهبری فرهیخته و عادل برخورداریم. گروه دوم امرا هستند و امروز جمهوری اسلامی از مدیرانی برخوردار است که در خدمت مردم هستند و در دایرهی اهداف ملت تلاش میکنند. انگیزهشان خدمت است. تلاش میکنند و جدیت دارند که، نظام و انقلاب را به اوج برسانند و ساز و کارهای مناسب هم برای تضمین این درستی، در نظام ما تعبیه شده است. همان طور که رهبر معظم فرمودند: امسال دههی فجر ما دههی ویژه و خاصی است. دههی فجری است که خدا میخواهد پاداش صبر ملت ما را بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
حجت الاسلام والمسلمین مصطفی پورمحمدی با بیان ویژگیهای غیر قابل انکار انقلاب، انقلاب اسلامی در ایران را یکی از باشکوهترین حوادث تاریخ بشر مینامد. پورمحمدی هدف اصلی امام از تشکیل حکومت اسلامی را تغییر در افکار امت میداند و معتقد است ملت ایران با تحمل مرارتها و اعتماد به امام و انقلاب به آرمانهای این پیر فرزانه لبیک گفت.
رئیس سازمان بازرسی کل کشور، جریان فتنه سال 1388 را کاملاً سازماندهی شده معرفی و با قبیح خواندن جبهه دادن به دشمن، این عمل را بزرگترین خیانت ممکن محسوب میکند. به اعتقاد او اختلاف نظر نه تنها مضر نیست، بلکه لازمه پیشرفت و ترقی است.
تبعیت از قرآن و عترت در امور جاری کشور بحث بعدی است که با تبعیت از رهبری همسنگ نامیده میشود. پورمحمدی در ادامه اهمیت آراء مردم در انتخابات را مورد توجه قرار میدهد و از هراس غرب و شرق در این رابطه سخن میگوید. وی در پایان با اشاره به عدم اتخاذ تصمیم روشن و منطقی آمریکا در قبال حکومت مصر، آن را نشانه استیصال غرب میداند.
کلیدواژهها: انقلاب اسلامی، جریان فتنه، اندیشههای امام، انتخابات، تحولات مصر، قرآن و عترت، حوزه، مردم.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
ایام خجستهی دههی مبارک فجر را خدمت شما، پیشتازان انقلاب شکوهمند اسلامی تبریک و تهنیت عرض میکنم. خداوند منان را سپاسگذاریم که زندگی و عمر ما را در دوران اسلامی قرار داد. شرافت
و کرامت انسانی در دوران حیات ما شکل واقعی خودش را به دست آورد. توفیق حرکت در مسیر تحقق وعدهی الهی و اعتلای کلمهی الله نصیب مردم ما شد و ملت شریف ایران و قم تاریخسازان معاصر شدند. نقطهی عطف تاریخ امروز بشر، به نام ملت ایران رقم خورد و سکهی عزت و شرافت، به نام نامی پیروان اهل بیت به ثبت رسید.
وقتی که حضرت امام حسین در دعای عرفه از نعمتهای بزرگ خدا چنین یاد میکند: «خدایا! من سپاسگذار و شاکرم که من را در دولت حق به وجود آوردی و به عرصهی حیات آوردی»؛ وقتی قطب عالم امکان، دردانهی خلقت، حضرت اباعبد الله الحسین چنین بفرمایند، زهی سعادت و افتخار برای پیروان آن امام همام، که این توفیق نصیب ما و ملت ما شد.
انقلاب اسلامی، حادثهی باشکوه تاریخ
یکی از ویژگیهای انقلاب ما این است که انقلاب ما حیات خودش را در همان فضایی که آغاز کرده، تاکنون تداوم بخشیده است. فراز و فرود در انقلابها، مقولهای بسیار آشنا و تکراری است.
علمای تاریخ، سیاست و فلسفهی تاریخ، معمولاً وقتی که به انقلابی برخورد میکنند، به میزان فراز و فرود آن حساس هستند؛ چون معمولاً انقلابها همراه با هیجانهایی شروع میشود، در شروع انقلاب التهابات و انگیزههای زیادی هست.
آن شرایط اوّلیه یک اقتضائاتی دارد؛ آن اقتضائات که تمام شد، شرایط عوض میشود. عناصر، نیازها و خواستهها جا به جا میشود و تحولات زیادی اتفاق میافتد و خیلی وقتها اسمی بر جای میماند؛ چنان که امام حسین در همین ایام نهضت و انقلابشان فرمود: «اسلام به جایی رسیده که فقط اسمی و رسمی از آن باقی مانده است و چیزی
از انقلاب اسلامیای که جد من آن را پایه گذاشت، باقی نمانده و من باید خون بدهم و برای این حرکت همهی عزیزانم را بدهم تا این آب رفته از جوی دوباره به مسیر خودش برگردد».
حتی در زمان بروز و ظهور اسلام ـ که بزرگترین حادثهی تاریخ بشری است ـ نهضت اسلامی با این بحران و فراز و فرود روبهرو شد و این چنین دستخوش تحولات شد. از این جهت، یکی از مقولههایی که ذهن صاحبان نظران، در حوزهی مسائل سیاسی و اجتماعی را به خود مشغول کرده، این است که سرنوشت انقلابها چگونه است؟ میزان فراز و فرودشان چیست؟ هدفشان تا کجا استمرار و بقا پیدا میکند؟ شعارها تا کجا از خود پایداری نشان میدهد؟ اهرمها، اصالتها و پایههای انقلابی تا کجا میتواند از خودش دفاع کند؟
این ویژگی از زمینهها و علائم اصالت، استواری، حقانیت و صلابت حرکت و انقلاب است. بهحق باید گفت که انقلاب اسلامی یکی از پر فروغترین و با شکوهترین حوادث تاریخ بشر است، نه تاریخ معاصر؛ زیرا که یک جریان سالم پرفروغ و قدرتمند را در چند دهه به قوت ادامه داد و اداره کرد تا به امروز رسیده و امروز شاهد جبههگشایی و حوزههای جدید نفوذ آن هستیم.
امروز دغدغه همهی سردمداران استکبار این است که اتفاقاتی که در دنیا میافتد، کپی انقلاب اسلامی نباشد. شعارهایی که مطرح میشود، شعارهای انقلاب اسلامی نباشد. این انقلاب کامشان را بسیار تلخ و هدفهایشان را بسیار کور کرده است. منافع آنان را به شدت تحت تأثیر قرار داده و پایههای توسعه و قدرتطلبی آنها را به شدت تهدید کرده است. هنوز هم با وجود این همه دسیسه و طراحی، نتوانستهاند آسیبی به این نظام وارد کنند.
مثلاً اگر در دنیا میخواست یک انقلاب کمونیستی ـ سوسیالیستی اتفاق بیافتد، جمهوری شوروی میشود یک رقیب. بحث رقابت است؛ بحث گرفتن این کشور و آن کشور و جهانگشایی است. با هم رقابت و مبارزه میکنند. اما انقلاب، با یک فکر موجب تحول این چنینی میشود؛ بدون اینکه در حوزهی رقابت کشورگشایی و جهانگشایی باشد. ما داعیهی جهانگشایی و کشورگشایی نداریم، ما فتح سرزمین نمیخواهیم. فتح سرزمین برای خودشان؛ ما فتح اندیشه و تفکرات را میخواهیم. انقلاب ما هنرش این است. انقلاب ما صاحب اندیشه است. انقلاب ما آمده است تحول حیاتآفرین ایجاد کند.
تغییر اندیشهها هدف اصلی امام راحل
امام روز اوّل که آمد، گفت: من آمدم تا احکام نورانی اسلام را که همهی حیات زندگی انسانها به آن وابسته است، در جامعه محقق کنم. هدف امام تحقق اسلام، آزادی مطرح در اسلام، رفاه مطرح در اسلام و حرمت و حقوق انسانی بود که به آن دست یافت. امام گفت: آمدم آن گمشدهی انسانی را به انسانها برگردانم. گمشدهشان اسلام، حقیقت و خداست؛ آمدم خدا را به جامعه برگردانم.
امام فرمود: انقلاب ما انفجار نور بود. نگفت ما آمدیم حکومت برپا کنیم و کشور بگیریم و یا دولتی با مختصاتی که میپسندیم، راه بیاندازیم. تشکیل دولت پایینتر از اهداف امام است. حوزههای مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی پایینتر از آن هدف والاست. هدف اصلی انفجار نور بود برای اینکه قلبها نورانی شود، (الله نور السموات والارض). زندگی خدایی میشود، انقلاب خدایی میشود، انقلاب نور میشود. این آن چیزی بود که امام برای همهی ما هدیه آورد و ما این توفیق بزرگ نصیبمان شد که سرباز انقلاب نور شویم.
بسیاری مناسبات را انقلاب ما به صورت عمیق دگرگون کرد. مبدأ این تغییر و تحول، تغییر در نگاه و اندیشهی ما بود. انقلاب اسلامی شجرهی طیبه است؛ ولی مبدأ این شجرهی طیبه، کلمهی طیبه است. تفکر طیبه، نگاه طیبه، اعتقاد و باور کلمهی طیب چیزی بود که منشأ تحول شد. حالا در عرصههای مختلف جلوههایش را میبینیم.
در انقلاب الهی، حق برای مردم و عامهی جامعه است. شخص اوّل مملکت برای این حق مردم تعابیر خاصی دارد، از جمله میگوید: من نوکر مردم هستم. من خادم مردم هستم. تا امام این را نگفته بود، در هیچ ادبیات سیاسی این واژگان نیامده بود. شخص اوّل جامعه در ادبیاتش این را میگوید، ولی ما زورمان میآید این حرفها را بزنیم و این تعبیر را برای خودمان به کار ببریم؛ امّا امام به عنوان شخص اوّل مملکت و شخصی که دنیا را تکان داد، این جملات را فرمود.
رهبر انقلاب در نماز جمعه فرمودند: امام به مردم اعتماد کرد و آنها را باور داشت؛ مردم را قبول داشت. چون مردم را با تفکر دینی رشد و ارتقا داده بود. هویت مردم را باز گردانده بود، گمشدهی مردم را به آنها باز گردانده بود. وقتی مردم دلشان برای خدا و حق تپید، رهبرشان باید قربانشان برود و فدایشان شود.
اعتقاد عمیق مردم به امام
جوانان بدانند ما انقلاب کردیم در حالی که با شورش، بحران و تمام مشکلاتی که یک کشور بزرگ دارد، روبهرو بودیم. تمام مدیران ناسالم گذشته کنار رفتند، مدیران جدید آمدند که هیچ کدام سابقهی مدیریتی نداشتند. حالا میخواهیم این کشور را بر اساس اراده به انتخاب مردم مدیریت و هدایت کنیم. میخواهیم به مردم اعتماد کنیم.
سال 58، پنج انتخابات در جمهوری اسلامی برگزار شده است. اگر امروز سی و سه انتخابات در سی و دو سال داریم، در سال اوّل پنج بار انتخابات داشتیم. این را دنیا نمیتواند بفهمد و تحمل کند. اگر همین الآن به وزیر کشور بگوییم میخواهیم یک انتخابات برگزار کنیم، میگوید یک سال به من وقت بدهید تا ابزارش را آماده کنم. در حالی که کشور مستقر است، سی و دو سال گذشته، تشکیلات وزارت کشور بسیار منظم شده و همهی دستورالعملها، بخشنامهها و تشریفات، آماده و مهیاست.
بنده خدمتگزار وزارت کشور بودم و با جناب استاندار حاج آقای موسیپور، در وزارت کشور درگیر انتخابات بودیم و میخواستیم انتخابات برگزار کنیم، هفت الی هشت ماه دویدیم؛ همهی ابزارها را به خدمت گرفتیم تا انتخابات برگزار کنیم، امّا سال اوّل انقلاب در کشور نوپا و تازه تشکیل شده که ارکان آن شکل نگرفته بود، پنج انتخابات برگزار شد: دوازده فروردین انتخابات جمهوری اسلامی، پس از آن انتخابات خبرگان قانون اساسی، پس از آن انتخابات قانون اساسی، پس از آن انتخابات مجلس و پس از آن انتخابات ریاست جمهوری؛ همه اینها سال اوّل اتفاق افتاده است.
آیا در شرایط مستقر عادی میشود آن قدر کار کرد؟ آن قدر به مردم اعتماد کرد؟ چرا امام آن قدر به مردم اعتماد میکند؟ اگر این قدر به مردم اعتماد نمیشد، مگر کسی به امام حرفی میزد؟ اگر امام پنج سال دولت موقت تشکیل میداد و دولت موقت هم اگر خوب کار نمیکرد، عوضش میکرد؛ کسی به امام میگفت چرا این کار را میکنی؟ امّا امام میگفت شما من را قبول دارید، من هم باید نشان دهم که شما را قبول دارم.
وقتی دشمن حمله کرد، ملت سر از پا نشناخته، از مرزها دفاع کردند. امام در آن ضمیر روشنش تصویری بزرگ را میدید. باید این مردم جانفشان در صحنه بیایند، اگر آمدند انقلاب میماند. امام گفت من به
مردم اعتماد میکنم تا مردم بدانند کشور مال خودشان است و با جان و دل در صحنه بیایند؛ و دیدیم که مردم در صحنه آمدند و سی و چند سال جانانه از این انقلاب دفاع کردند.
ناکامی دشمن و خائنین در جریان فتنه
دشمن فکر میکرد که با ابزار و امکاناتی که در اختیار دارد، میتواند با عملیات نرم وضع کشور را به هم بریزد. با این توطئه و دسیسه، سالیان سال، مدلهای مختلف را تجربه کرد و ابزارهایش را تکمیل کرد، امّا به هدفش نرسید. بعد از آن به دنبال فرصت میگشت تا سال گذشته یک فرصت خوب پیدا کرد. خیانتکارانهترین کاری که میشود عدهای بکنند، این بود که یک جبهه برای دشمن باز کنند. ستون پنجم بودن، خیانت است؛ ولی خیانت جبهه باز کردن برای دشمن، بزرگتر است. هیچ کس هم با هیچ بهانهای نمیتواند آن را توجیه کند. متأسفانه بعضی به دلیل خواستههایی، فکر میکنند حق با آنهاست و حاضرند به هستیشان، آتش بزنند.
به هر حال عدهای آمدند جبهه را به دشمن دادند. دشمن فکر کرد فضای خوبی است و با همهی ابزارهایش تلاش کرد. امروز که آمار گرفتند، میگویند هجده هزار شبکه تلویزیونی در دنیا فعال است که به وسیله ماهوارهها پخش میشود. شش هزار شبکهی آن در ایران قابل دریافت است. فقط 105 الی 106 شبکه فارسیزبان داریم و هزاران سایت خبری، دهها هزار و میلیونها سایتهای مختلف با همه چیز؛ با این همه ابزار به جنگ انقلاب اسلامی آمدهاند.
امّا آن قدر این هاضمهی ملت تربیت شدهی امام قوی بود که این هیاهوها و هجومها و این جنگ روانی را در یک دورهی کوتاهی مثل یک ماشین غربال و آسیای قوی در هاضمهی خودش ریخت و هضم
کرد. این ملتی است که امام ساخت. این ملتی است که امام تربیت کرد و به ما یاد داد چگونه زندگی کنیم.
امام یک معیار به ما یاد داد؛ گفت: ببینید دشمن دربارهی شما چه تصمیمی دارد، اگر دیدید دشمن به شما خوشبین است، نگران باشید. اگر دیدید دشمن ناراحت است، بفهمید راهتان را خوب میروید. امام این ملاک را جلوی ما گذاشت. ای ملت مسلمان ایران! اگر دیدید دشمن از حرکت شما شادی میکند، بدانید عیبی دارید. عیب را پیدا و جبران کنید. ملت با هوشمندی اینها را تجزیه و تحلیل کردند.
امام روز اوّل گفت: ما ملاک داریم، پیامبر هم مشمول حکم الهی بود، باید از قانون حق و قانون الهی تبعیت کند. همهی ما مکلفیم؛ کسی حق ندارد بگوید من ملاک خاص خودم را میخواهم انتخاب کنم. ملاک اسلام است. قانون میگذاریم تا همه به آن عمل کنند. یک شورای نگهبان هم از فقهای جلیل القدر تشکیل میدهیم تا تشخیص دهند چیزهایی که تصویب شده، طبق اسلام است یا نیست. اگر تصویب کردند، دیگر کسی حق ندارد بگوید من قبول دارم یا ندارم. این شاخص امام بود. امام فرمود: من هم تسلیم قانون هستم و حق ندارم غیر از این عمل کنم. مقام معظم رهبری هم سال گذشته، پس از آشوبها فرمودند: من هم زیر بار بدعتهای غیر قانونی نمیروم. این ملاکِ محوریت قانون است که ما را تا امروز نگه داشته است.
ضرورت وجود اختلاف در جوامع
وجود اختلاف در یک جامعه اشکالی ندارد. نگوییم چرا اختلاف نظر هست، طبیعی است که در جامعهی بزرگ اختلاف باشد. ما در خانه هم بحث میکنیم. هرکس برای خود نظری دارد. همه نمیتوانند مثل هم فکر کنند، لزومی هم ندارد مثل هم فکر کنند. وجود این اختلافهاست
که ما را رشد میدهد. اینکه در دولت پنج وزیر یک طور فکر میکنند و پنج وزیر دیگر، طور دیگر، چه اشکالی دارد؟ در حوزه هم برخی علما یک نظر میدهند و برخی نظر دیگری دارند؛ نباید بگوییم آنها چرا این نظر را دادند.
مهم این است که اختلاف نباید موجب دعوا شود. این برخوردها در کلاس جمهوری اسلامی نیست. در کلاس تربیتشدگان امام نیست. امام ما را تربیت کرد تا راحت و منطقی حرف بزنیم و اظهار نظر کنیم. امام به ما یاد داد دعوا نکنیم و هدف برایمان فراموش نشود، دنیاپرستی و هواپرستی بر ما غلبه نکند، سلیقهی خودمان را به هر قیمتی تحمیل نکنیم؛ وگرنه جامعهی ما جامعهی بستهای نیست، ما اصلاً دنبال جامعهی بسته نیستیم.
خدا هم برای دعوت به سوی خود، حرکت آگاهانه میخواهد، حرکت کورکورانه نمیخواهد، تسلیم و تعبد محض و کورکورانه نمیخواهد؛ آگاهی میخواهد. مقام معظم رهبری هم در ادبیات سیاسی ما، یک واژه جدید ایجاد کردند، به نام «بصیرت»؛ این همان بود که امام هم پیوسته برآن تأکید میفرمود. جامعهی ما اگر تا امروز به اینجا رسیده، به دلیل بصیرت است. چون میتواند حرفش را بزند و انتقاد کند. اگر کسی بخواهد بگوید آقای رئیس سازمان بازرسی! تو داری بد عمل میکنی، باید فضا برای گفتن این انتقاد فراهم شود تا جامعه به سمت کمال برود، البته نباید پرخاش کند و نسبت ناروا بدهد؛ چون حق را ضایع میکند. حق ندارد تهمت بزند، ولی انتقاد حق اوست.
مثلاً من به عنوان یک مدیر آمدهام از حقوق شما دفاع کنم؛ آمدهام منافع شما را تأمین کنم. من مسئولم و بر اساس قانون تکلیفی دارم. تکلیف من این است که از حقوق مردم و شهروندان در حوزه کاریم دفاع کنم. شما میخواهید بگویید که تو خوب دفاع نکردی، بلد نیستی
دفاع کنی، وظیفهات را خوب انجام نمیدهی؛ چه اشکالی دارد که بگوید؟ امام این ادبیات را به ما یاد داد تا امروز بتوانیم راحت و بدون ترس و دغدغه حرفهایمان را بزنیم. البته باید اخلاق رعایت شود و کسی حق ندارد به کسی اهانت کند و تهمت بزند. جایز نیست حق کسی را ضایع کنیم، امّا جامعهی ما جامعه باز است که میتوانیم حرفهایمان را در آن بزنیم.
ما انقلابمان را از زبان گویای مبلغان اسلامی دریافت کردیم. آنها بالای این منبرها رفتند؛ با همان محدودیتها و فشارهایی که به آنها تحمیل شده بود، حرف حق را تا هر جا که توانستند زدند و ثمرهاش انقلاب شد. مگر غیر از این است؟ اگر قرار است باقی هم بمانیم، راه همین است. اگر امروز در دنیا هم سرپا ماندهایم، به دلیل آن است که حرف حق را با صدای بلند، علیه صهیونیستها و استکبار زدیم. میخواهند صدایمان را در گلو خفه کنند. دعوای دنیا با ما همین است.
اگر ما میخواهیم در دنیا صدایمان با قوت شنیده شود، در داخل باید با قوت حرفهایمان را بزنیم. مردم ما آنچه تشخیص میدهند، درست است. ما اینطور یاد گرفتیم و امام اینطور به ما یاد داد. البته احتمال دارد از مرز تجاوز کنیم و عدهای خطا کنند. کشور امروز دارای چنین نظام سازمانیافتهای است که برگرفته از مبانی دینی ماست.
قرآن و عترت یادگاران ارزشمند پیامبر اسلام
پیامبر فرمودند: برای باقی ماندن اسلام، دو چیز را برای شما میگذارم. هرکس میخواهد حیات اسلامیاش باقی باشد، این دو شاخص را به او میدهم. اگر به این دو شاخص توجه کردید، نجات پیدا میکنید. یکی کتاب الله است؛ یعنی دستور، مقررات و قانون. نمیشود بیمبنا حرف زد و به هدف رسید. باید مبنا روشن باشد. قرآن، دستور
خداست. ما هم امروز میگوییم مبنای رشد و کمال در جامعهی ما دستور خداست که به ترجمهی امروز تبدیل به قانون شده است. ما قانون را متخذ از خدا و کتاب خدا میدانیم. اینکه امام روی قانون تأکید فرمود، به خاطر این است که قانون متخذ از کتاب خدا و فرامین خداست.
دومین یادگار پیامبر خدا، عترت است. کتاب، ضامن اجرا میخواهد. امروز ضامن اجرای قانون، تداوم عترت، یعنی ولایت فقیه است. پیامبر که این فرمایش را برای یک دورهی محدود و خاص نفرمود، بلکه تا زمان ظهور حضرت و تا حیات انسانی این مبنا برقرار است. اگر امکان رسیدن به محضر عترت برای ما فراهم شود، زهی سعادت! اگر نبود، راهی برای جایگزینی فراهم کردند؛ فقها. اینها افراد شایسته و با صلابتی برای تداوم عترت هستند.
شاخص حیات طیب در زندگی ما، اوّل قانون و دوم رهبری است. خوشبختانه این دو موضوع، در بهترین شکل تا به امروز برقرار مانده است. رهبری، با صلابت تمام با جایگاه والا، با نفوذ تمام، با پذیرهی گستردهی اجتماعی و با مقبولیت بالا در جامعهی ما حضور دارد؛ یعنی عترت در جامعهی ما با قوت دارد پس از سی و دو سال نقشآفرینی میکند. بر شما درود که عترت را با این قدرت تا امروز حفظ کردهاید، درود بر ملت ایران که مبانی نظم و قانون را تا امروز محترم نگه داشته است، نگذاشته پایههای قانونی سست شود.
البته در حاشیه حکومت فراز و فرود بسیار است، ما حرفی نداریم کسی بگوید این جایش خراب است. اینها را که میدانیم؛ حتماً هم باید جبران کنیم و توجیه هم نمیکنیم. ضعفهای خودمان را هم نمیخواهیم پنهان کنیم. قرار نیست کسی ضعفهایش را سرپوش
بگذارد. باید با هم تعامل کنیم و به سوی پیشرفت حرکت کنیم. ولی اساس کار ما قانونی است.
شاید اکنون میان مسئولان اختلاف هم وجود داشته باشد؛ شورای نگهبان و مجلس اختلاف میکند، مجلس با دولت اختلاف میکند، اشکالی ندارد؛ چون مبنا روشن است. همه باید از این مبنا که قانون است، تمکین کنیم؛ ضامنش هم عترت و رهبری است. این وضعیتی است که در جامعهی ما حفظ شده است. مردم ما وقتی میبینند که جامعه از ثبات منطقی و عقلانی برخوردار است، قانون بر رفتار اجتماعی حاکم است، یک ضامن قوی چون عترت داریم؛ این چنین جانفشان تا امروز ایستادهاند و حضور قوی دارند.
نقش آرای مردم در انتخابات
عدهای القا میکنند که دیگر رأی مردم نقشی ندارد. بعضیها میگویند آزادی نیست و کسی نمیتواند راحت حرف بزند. این طور نیست، این همه گفتگو، شما روزنامهها را باز کنید، بیشتر از این میشود به مسئولین امر انتقاد کرد؟ از مجلس و شورای نگهبان انتقاد میکنند، بعد میگویند فضا برای انتقاد نیست. چطور هنوز یک سال و نیم دیگر به انتخابات مانده، از چند ماه پیش فعالیتها را شروع کردید؟ اگر رأی مردم تأثیر ندارد و تعیینکننده نیست، چرا اینقدر حرص میزنید؟ چرا فعالیتهای انتخاباتی را از چند ماه پیش شروع کردید؟
نظام و جامعه رأی مردم و انتخاب مردم را قبول دارد و به آنها نقش میدهد. قرار نیست نظام سنتهای صحیح خود را زیر پا بگذارد. نظام دنبال عدالت است. آیا امروز شعار عدالت، در کشور ضعیفتر از سی سال پیش است؟ یک موقع میگویند در این جای خاص عدالت برقرار نشده، ما هم از آن انتقاد میکنیم. ولی آیا امروز فضای عدالتخواهی که شعار انقلاب ما بود، ضعیفتر ازسی سال پیش است؟ مگر کسی میتواند بگوید با وجود ضابطه، هر چه من میخواهم، باید بشود، حتی اگر خلاف عدالت باشد؟ مگر کسی جرأت دارد این حرف را بزند؟
عدالت اکنون شاخص رفتار اجتماعی است. سلامت اداری امروز شاخص رفتار اداری ماست. ما میگوییم ادارهی سالم و بدون فساد میخواهیم. این حرف که از اوّل انقلاب بوده، اکنون جدی است. میشود امروز کسی بگوید این شعار ضعیفتر از اوّل انقلاب است. مردم میگویند اگر مسئولی مشکل دارد با او برخورد کنید، ما هم همین کار را میکنیم.
شعار سلامت در نظام اداری، یک شعار زنده است؛ رهبری میفرماید، مجلس میگوید، رئیس جمهور میگوید، دولت میخواهد، مسئولین مختلف میگویند. این آرمانها و اهداف انقلاب با قوت باقی است. سی سال پیش گفتیم ما زیر بار استکبار نمیرویم، سه دهه ایستادیم. گفتیم ظلم بین المللی را تحمل نمیکنیم، آیا امروز شعار ضد اسرائیل، ضعیفتر از سی سال پیش است؟ آیا شعار ضد آمریکا ضعیفتر از سی سال پیش است؟ گفتیم انقلاب دنبال توسعه و رفاه است، امروز کسی میتواند بگوید سی سال پیش بیشتر از امروز دنبال توسعه و رفاه اجتماعی بودیم؟ نه، آن حرکت با جدیت ادامه دارد.
در بعضی از دورهها یک مدیر موفق و مدیری ناموفقتر است. این در تناوب مسئولیتها کم و زیاد میشود؛ ولی جریان توجه به توسعه و پیشرفت کشور، جریان رفاه مردم، توجه به زندگی مردم و جامعه در حیات سیاسی ما یک بحث جدی و اساسی است.
حرف استکبار این است که در تحولات منطقه هرچه میخواهد بشود، امّا انقلاب اسلامی نشود؛ این را نمیتوانیم تحمل کنیم. سال گذشته دشمن با عملیات نرم، به کمک فتنهگران آمد، اما بخشی از این
ابزار نرم امروز در اختیار جریان حق در دنیاست. ما چند شاکی ماهوارهای داریم که چرا اخبار مصر و تونس را پخش میکنید. چند شبکهی دیگر هم دارند خبرهای مصر و تونس را پخش میکنند. استکبار خسته شده است. فکر کردند عملیات نرم فقط علیه ماست، نه این ابزاری است که هرکس قدرت تولید پیام داشته باشد، میتواند از آن استفاده کند.
آشفتگی سران آمریکا در قبال انقلاب مصر
امروز پیامی جذابیت دارد که پاسخ واقعی نیاز انسانها و مردم را بدهد. امروز ملت مصر آرمانهای خود را در شعارهای انقلاب اسلامی میبیند؛ این مهم است. دیروز در میدان التحریر، به چند شبکه تلویزیونی اجازه داده بودند با زاویه بسته فیلمبرداری کنند. بسیاری از شعارها را اجازه پخش نمیدادند. این قدرت انقلاب اسلامی است که وقتی تمام بوقها علیه ما بود، مردم ما به راحتی از این سد عبور کردند.
جریان حق با ابزار کم، این چنین تولید قدرت کرده است. رئیس جمهور آمریکا و دستگاه حاکم آن به هم ریختهاند و نمیتوانند بگویند طرفدار ملت مصرهستیم؛ مبارک باید برود یا بماند. در نهان چیزی میگویند، در آشکار چیز دیگر. وقتی هم موضع آشکارشان خراب شد، یکی تکذیب میکند، یک مقام از آن طرف حرف میزند، یک مقام چیز دیگر میگوید.
رئیس جمهور اسرائیل فهمید قضیه جدی است و آمریکاییها در امن و امّان نشستند و در آخر فقط منافع آنها به خطر میافتد، ولی اسرائیل موجودیتش به خطر میافتد؛ دیگر تعارف را کنار گذاشته و گفت: جهان به اصطلاح پیشرفته و دموکرات امروز، ما نباید گول دموکراسی را بخوریم. دموکراسی امروز مساوی است با حاکمیت اسلامخواهانی که موجودیت ما را به خطر میاندازند. به صراحت میگوید که ما مخالف دموکراسی و آزادی مردم و حقوق مردم هستیم؛ این جا اصلاً جای تعارف کردن نیست. از قبل هم این را اعتقاد داشتند، تزویر میکردند و لباس رنگی پوشیده بودند. امروز دیگر باید لباس تزویر را بیرون بیاورند.
این است ظرفیت انقلاب اسلامی، این است پیامهای جهانی انقلاب اسلامی که جای خودش را در جهان پیدا کرده است. شما ملت تولیدکننده این پیام ناب هستید. شما ملتِ میانهرو، استوار و با رفتاری صحیح هستید و هم در دنیا و هم در آخرت نمونه هستید. به برکت شما، علما، حوزهها، مرجعیت و به برکت ولایت و رهبریمان، خوشبختانه این وضعیت تا کنون استمرار پیدا کرده است. امیدواریم که این خط به لطف خدا ادامه پیدا کند.
ارزش حوزههای علمیه
خوشبختانه حوزهی علمیهی قم امروز کانون تحولات عمیق و منشأ تولید پیامهای بزرگ در جهان شده است. خدا این نعمت بزرگ را برای ما حفظ کند! همان طور که پیامبر فرمود: دو گروهاند که اگر این دو گروه سالم و صالح شدند، امت من صالح است و اگر فاسد شدند، امت من رو به فساد است. سؤال شد: یا رسول الله چه کسانی هستند؟ فرمودند: دانشوران و حاکمان.
به لطف خدا امروز از نعمت عالمان صالح در جمهوری اسلامی برخورداریم. از نعمت حوزههای صالح برخورداریم. در رأس آن از نعمت رهبری فرهیخته و عادل برخورداریم. گروه دوم امرا هستند و امروز جمهوری اسلامی از مدیرانی برخوردار است که در خدمت مردم هستند و در دایرهی اهداف ملت تلاش میکنند. انگیزهشان خدمت است. تلاش میکنند و جدیت دارند که، نظام و انقلاب را به اوج برسانند و ساز و کارهای مناسب هم برای تضمین این درستی، در نظام ما تعبیه شده است. همان طور که رهبر معظم فرمودند: امسال دههی فجر ما دههی ویژه و خاصی است. دههی فجری است که خدا میخواهد پاداش صبر ملت ما را بدهد.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
لینک کوتاه