امام علی علیه السلام

اِصبِر عَلى مَرارَةِ الحَقِّ وَ ایاک اَن تَنخَدِعَ لِحَلاوَةِ الباطِلِ

تلخى حق را تحمل کن، و مبادا که فریب شیرینى باطل را بخورى.

مشروح سخنرانی دکتر منوچهر متکی – شب دوم فجر 89

چکیده:
نوشته حاضر برگرفته از سخنرانی منوچهر متکی در حضور جمعی از مردم قم است که به تبیین حوادث جاری در جهان اسلام و نقش مخرب دول استعماری می‌پردازد. متکی با نگاهی به انقلاب مصر، از انقلاب اسلامی ایران به عنوان معجزه قرن یاد می‌کند و از نقش بی‌بدیل امام راحل در این معجزه الهی سخن می‌گوید. وی خط بطلان انقلاب اسلامی بر تفکرات غرب در سی سال گذشته و انحطاط استکبار در دوران کنونی را بارز می‌داند، همان‌گونه که سقوط رژیم منحوس صهیونیست را قریب بر می‌شمرد. او لازمه برچیده شدن خیمه سیاه اسرائیل از منطقه را قطع روابط اقتصادی دولت‌ها با این رژیم اشغالی عنوان و از عدم استقبال برخی کشورها از این تصمیم انتقاد می‌کند.

متکی در ادامه از خیانت دولت حسنی مبارک به مردم مصر می‌گوید و با بیان مستنداتی از وابستگی این دیکتاتور منفور به غرب، خیانت دولت مصر به ملت فلسطین و لبنان را به اثبات می‌رساند. از دیدگاه وزیر سابق امور خارجه خودکامگی دول دیکتاتور نتیجه عدم توجه به ملت و استثمار ابرقدرت‌های استعمارگر است.
کلیدواژه‌ها: انقلاب اسلامی، امام خمینی، تحولات مصر، استثمار آمریکا، اسرائیل، فلسطین.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
خداوند بزرگ را برای حضور دوباره در این سری جلسات، شاکرم. این جلسات بر اساس سنتی حسنه، در طی چندین سال پی در پی، از سوی عاشقان ولایت و پیروان امام و رهبری برگزار می‌شود، تا خط و مسیر درست انقلاب را به پا ‌دارند. از برادر عزیزم، جناب آقای بنایی، نماینده‌ی پرشور و پرتلاش قم در مجلس شورای اسلامی و دیگر عزیزان این مجمع، که این توفیق را نصیب من کردند که برای عرض تبریک این ایام خدمت شما برسم، نیز سپاس‌گذارم.
حلول ماه ربیع الاول را که موجب شادمانی دل نبی می‌شد و به بشارت‌دهنده‌ی آن نوید بهشت می‌داد را نیز تبریک می‌گویم. این نشان از سختی مصیبتی است که محرم و صفر بر اهل بیت و پیروان‌شان، نه تنها در آن زمان، بلکه در طول تاریخ گذاشته است.
پیروزی انقلاب اسلامی، عظیم‌ترین رخداد قرن
سی و دومین سالگرد دهه‌ی فجر انقلاب اسلامی و تبلور شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی که شعار پر مغز و پر مفهوم انقلاب اسلامی است را به برادران گرامی و اساتید محترم تبریک می‌گویم. خدا را شاکرم که در طول سال‌های پس از انقلاب اسلامی، ملت بزرگ ایران، هر سال با نشاط‌تر از سال قبل، درستی این کلام امام راحل را اثبات کردند که مردم ایران، از مردم عهد رسول الله و دوران علی باوفاتر و دارای جایگاه بالاتری هستند. روز گذشته نیز چه ترسیم زیبا و جامعی را از زبان ولی امر مسلمین، در بزرگ‌‌داشت انقلاب شنیدم.
آن چه که سمت و سوی محتوای اسلامیت نظام را تعیین می‌کند و در قرائت‌ و برداشت‌های مختلف، برای انبوه پیروان انقلاب، جای شک و تردید نمی‌گذارد، ادامه‌ی راه اهل بیت و رهبری فقیه جامع الشرایطی است که سکان‌ کشتی نظام اسلامی را هدایت می‌کند. مردم ما در سی و دو سال گذشته، به خصوص در ابهام‌ها، کج‌راهه‌ها و برداشت‌های نادرست، همواره بر رهبری تکیه کردند؛ این نقش رهبری، امامت و ولایت است که در کلام امام صادق، امام را مثل چراغی بر بلندی، که انبوه رهگذران را راه می‌نماید، تشبیه می‌کند. در روشنی مشکلی وجود ندارد، در قرائت واحد، مشکلی وجود ندارد؛ مشکل در شرایط دشوار و مبهم به وجود می‌آید. برای مثال وقتی تاریخ آغاز اسلام را بررسی می‌کنیم در ابهام‌ها و شرایط خاص است که انحراف‌ها شکل می‌گیرد.
بزرگی کار ملت ایران فقط در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی نیست،  که البته این بزرگ‌ترین کار قرن گذشته است. اگر به 32 سال قبل برگردیم و شرایط منطقه و جهان را بررسی کنیم، می‌بینیم که در اوج موفقیت حساب‌شده‌ی نظام جهانی، انقلاب اسلامی یک راه جدید، یک پیام جدید و یک تحول بنیادین را، نه تنها در محدوده‌ی مرز ملی یک کشور و برای یک ملت، بلکه در عرصه‌ی جهانی نوید داد.
انقلاب اسلامی و خط بطلان بر تفکرات غربی
یکی از تئوریسین‌های غربی در تحلیل پیامدهای انقلاب اسلامی، تصریح می‌کند که ما از امام ایرانی‌ها از این جهت ناراحت نیستیم که انقلابی را به ثمر رساند و در کشورش نظام دیگری را علی‌رغم خواست ما شکل داد. این رویدادی است که در بسیاری از کشور‌ها اتفاق می‌افتد. از این که یک حکومت خاصی را برای خودشان تعریف کرده‌اند، ناراحت نیستیم. ناراحتی ما از آن‌جاست که ما در یک دوره‌ی طولانی از آغاز رنسانس با تحولات علمی، فکری و اجتماعی در اروپا، تلاش کردیم تا نوعی نظم فکری را برای حکمرانی در جهان راه بیاندازیم.
ما گفتمانی را بر اساس لیبرال ـ دموکراسی تعریف کردیم که به عنوان کامل‌ترین و عالی‌ترین الگوی حکومتی مطرح شد. در دو دهه‌ی پایانی قرن گذشته، با خاتمه‌ی نهضت‌های ضد استعماری در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین، در سایه‌ی تفاهماتی که قدرت‌های بزرگ و مشخصاً دو ابرقدرت با همدیگر انجام دادند، این الگو تقویت شد. ما در این الگو مشخص کردیم که قدرت‌های بزرگ چگونه در موضوعات جهانی حدود همدیگر را رعایت کنند.
غرب بر پایه‌ی لیبرال ـ دموکـراسی گمان می‌کرد که چارچوب حکومتی معرفی شده، امروز در همه‌ی دنیا اساس ملک، مملکت‌داری،  فرهنگ و روابط ‌بین‌الملل را تعریف می‌کند. تک فرهنگی، سیستم اقتصادی لیبرالی و نظامی که آن‌ها تعریف می‌کنند، حتی با مخالفان به ظاهر جدیدشان در بلوک کمونیست هم به تفاهم و توافق رسیده بود.
برای مثال در بخش‌های امنیتی و حوزه‌ی جغرافیایی توافق‌نامه‌ای نوشتند، که اگر کشوری علیه کشور دیگری حرکتی را انجام داد، حتماً کشور ثالثی مواظب او باشد.
در چنین تقسیم کاری گمان می‌رفت که مناسبات جهانی تحت اراده‌ی آن‌ها تعریف و به پیش ‌رود، اما انقلاب اسلامی در چنین فضا و موقعیت تعبیه‌شده‌ای، یک‌باره انفجار ایجاد کرد.
آن تحلیل‌گر می‌گوید ما از این جهت از امام ایرانی‌ها ناراحتیم که او خط بطلان به تفکری کشید ‌که حاصل چند قرن تلاش ما بود و داشت جا می‌افتاد. ضمناً انقلاب ایران فقط در محدوده‌ی مرزی ایران نماد حرکت و نهضت ناسیونالیستی نبود، بلکه پیام‌هایش خیلی سریع به جا‌های مختلف منتقل شد.
تحولات منطقه آتشی در زیر خاکستر
شما هم‌خوانی حرکت‌ها را ببینید؛ در همین روز‌های دهه‌ی فجر، تلویزیون پخش می‌کند که شاه می‌گفت: من پیام شما را شنیدم؛ ضمانت می‌کنم که بر اساس عدالت اجتماعی و اراده‌ی ملی، به حکمرانی ادامه دهم و از فساد و تباهی جلوگیری کنم. عین همین کلمات؛ یعنی عدالت، ظلم، فساد را شما در همین تحولات اخیر می‌شنوید.‌‌
در صحنه‌ی ملی شما مردم قم در 19 دی 1356 گوی سبقت را ربودید و اوّلین سنگ بنای حرکت عمومی نهضت اسلامی بعد از سال 42 را به نام مردم عزیز قم ثبت کردید. ده ماه طول کشید تا در آبان ماه 57 شاه در تلویزیون بگوید که من پیام شما را شنیدم؛ قول می‌دهم و تضمین می‌کنم. این دریافت پیام در تونس، به کمتر از یک ماه رسید. یعنی ظرف بیست و دو سه ‌روز، فرصت این ‌را‌‌ پیدا نکرد‌‌‌‌ به طور جدی توضیح دهد. بن‌علی یک سخنرانی‌کرد و رفت.
در مصر یک هفته هم طول نکشید؛ یعنی پنج روز مردم مصر اراده‌ی قطعی‌شان را اعلام کردند، مبارک آمد پشت تریبون و در تلویزیون دولتی مصر گفت من پیام شما را دریافت کردم، من همین امروز دولت را منحل می‌کنم. بعد هم پیغام داد که مجلس شروع نشود؛ مجلسی که تازه انتخاباتش برگزار شده بود. خود این نشان می‌دهدکه حکومت، حکومت دیکتاتوری است.
 تحولاتی که اکنون دارد اتفاق می‌افتد، صرف نظر از این که به چه نتیجه‌ای برسد، یک پیام بسیار روشن دارد وآن این است که دیگر زمام‌داران نمی‌توانند هر گونه که می‌خواهند بر مردم حکومت کنند. این پیام بسیار روشن است. تحولات یکی دو ماه اخیر که در منطقه است، آتش زیر خاکستر بود.
تونس اوّلین کشور در جهان عرب بود که حجاب در آن ممنوع شد. در هیچ کشور عربی دیگر، این گونه نبود. رفتن به مسجد اجازه می‌خواست. این معلوم بود که ستون‌های حکومت را موریانه‌ی این تفکر غلط، این نگاه متکبرانه، طی بیست و سه سال گذشته خورده است. بن علی خودش می‌دانست که چه خبر است.
در ایران با اراده مردم، ضلع سوم نهضت تکمیل شد: مکتب، رهبری و مردم. در طول 32 سال گذشته هم هر جا کار به مردم می‌رسید، مردم
کار را تمام می‌کردند. رهبری هم بر اساس تکلیف، بر اساس شناخت دقیق در جایگاهی‌که همه‌ی خبر‌‌ها و تحلیل‌ها را دریافت می‌کند و با توکل ‌و توسلی‌که دارد، مهم‌ترین رویکرد‌ها را در دو سه سال گذشته انتخاب کرده است. رهبری نظام چه در دوران حضرت امام و چه در دوران مقام معظم رهبری، رسالت خودش را انجام داده است؛ یعنی انطباق تضمین‌کننده مبانی، رویکردها و راهبردهای نظام با مسائل روز. مردم هم رسالت خودشان را انجام دادند و حجت را تمام کردند.
خودکامگی دولت‌ها نتیجه عدم تعهد به مردم
این جمله‌ی ماندگار از شهید بهشتی را حتماً شنیدید که ما در مسیر‌ انقلاب یکه‌شناسیم و این یکه‌شناسی، نگاه به راه انقلاب و رهبری است. این تضمین مسیر انقلاب است و مردم ما هم در موقعیت‌های مختلف  نشان دادند که هم این یکه‌شناسی را دارند و هم به آن معتقدند و هم به آن عمل می‌کنند. وقتی این ظرفیت نظام ما خود‌نمایی بیشتری پیدا می‌کند که به نظام‌های دیگر چشم می‌اندازیم؛ یا در دوران نهضت مشکل دارند، یا بعد از پیروزی نهضت دچار مشکل می‌شوند. دشمنان منافع ملت‌ها هم برنامه‌هایشان را برای این مواقف طراحی می‌کنند.
مقام معظم رهبری از جمال عبد الناصر، به عنوان یکی از شخصیت‌های تاریخی مصر نام بردند. ایشان حرکت‌ها‌ی استقلال‌طلبا‌نه‌ی جمال عبدالناصر درکشور مصر را می‌دیدند. با رفتن عبدالناصر انور سادات که از همراهان او بود، به قدرت می‌رسد. جمال عبد الناصر از ظرفیت‌های مصر، برای ارتقای جایگاه و عزت ملت مصر استفاده می‌کرد، اما انور سادات بر خلاف این عمل ‌کرد. برای نمونه پیمان کمپ دیوید موجب ذلت مردم مصر شد. به تعبیر رهبری اگر کسی‌ از جهان اسلام یا از دولت‌های عربی می‌خواست به سوی یک
سازش و توافقی با رژیم صهیونیستی برود، می‌بایست امکانات بسیار گسترده‌ای بگیرد. می‌بایستی مصر گلستان می‌شد، که نشد.
من در باب خیانت‌هایی که رژیم سادات و رژیم مبارک، در طول سی و چند سال، قریب چهار دهه‌ی گذشته، مرتکب شدند، در سه حوزه‌ی خیانت به مردم مصر، خیانت به فلسطین و خیانت به جهان اسلام، نکاتی را عرض می‌کنم.
 این خود‌کامگی‌ها دو علت اساسی دارد: اوّل این ‌که ‌گمان می‌کنند به هیچ کس پاسخ‌گو نیستند. خودکامگی از آن‌جا آغاز می‌شود که حکومتی احساس کند به مردمش و به افکار عمومی پاسخ‌گو نیست. چرا بلا‌فاصله اوّلین واکنش‌شان این است که ما پیام شما را دریافت کردیم؟ این به طور روشن بیان این نکته است که ما به نظرات شما توجه نمی‌کردیم؛ اصلاً نظرات شما برای ما اهمیتی نداشت.
شما بعضی از همین خاطراتی که درباریان شاه مثل عَلَم و دیگران نوشته‌اند را بخوانید؛ واقعاً پوک بودند، تهی بودند، تعفن وابسته بودن را شما در سیستم‌ها‌ی این‌ها کاملاً حس می‌کنید. در کلام مقام معظم رهبری بود که شاه مملکت می‌بایست به دستور سفیر انگلیس و آمریکا، تصمیم‌ بگیرد و تأیید آن‌ها را برای هر کاری داشته باشد یا به هر امری از اوامر آن‌ها عمل کند.
رضا شاه را آوردند و وقتی که نخواستند بردند. در جایی که لازم بود برود، می‌بایستی برود و بعضی از این‌ها واقعاً خفت‌بار است. اوّلین درس این تحولات که قطعاً انقلاب اسلامی، سهم بالایی در ایجاد این نگاه در منطقه و در جهان دارد، این است که حکمرانان گمان نکنند که یله و رها شدند و هر کاری‌ می‌توانند بکنند.
نکته‌ی دوم این که اگر کسی می‌خواهد در یک کشور نوکری کند، بهترین نوکری، نوکری مردم است؛ نه نوکری بیگانه. این‌ها دل به آمریکا
و فرانسه بسته‌اند. انگلیس و آمریکا که تعزیه‌گردان هستند، اما فرانسه در قصه‌ی تونس و قصه‌ی مصر، خطا‌های استراتژیک جدی در عملکردش دارد. وابستگی باید یک جا به درد بخورد؛ امّا این‌ها وقتی در اوج ذلت قرار می‌گیرند، می‌بینید آن‌هایی که دیروز گفتند که ما ارباب شما هستیم و مواظب شما هستیم، دیگر مواظبشان نیستند. این قصه در ایران، تونس، مصر و بسیاری از کشور‌های دیگر اتفاق افتاد. این هم یک درس دیگری است.
تفکر سیاسی امام
من فکر می‌کنم طرز حکومت کردن، به ویژه در منطقه‌ی ما، یک تفاوت ماهیتی پیدا کرده است که همه حواسشان را جمع می‌کنند. آنچه که در محیط بین الملل به واسطه‌ی انقلاب اسلامی اتفاق افتاد، برآمدی از فقه سیاسی بین المللی امام راحلمان بود. نگاهی که ایشان به جهان اسلام داشتند، ایجاد موج بود. برخی برای انقلاب به دنبال ایجاد ساختار حزبی، تشکیلات مخفی و غیر مخفی بودند، مثل کاری که انقلاب کمونیستی روسیه در کشور‌های مختلف انجام می‌داد، اما امام این مسیر را طی نمی‌کند. امام معتقدند موجی باید به وجود بیاید و جرقه‌های آن موج در فرصت مناسب، کار خودش را می‌کند.
امام به دو حوزه توجه داشتند: یکی جهان اسلام و دیگری جهان مستضعفین. در جهان اسلام معتقدند که بیداری اسلامی، بیان شعار‌ها‌ی اسلامی و بیان نگاه اسلام می‌تواند منشأ تحول باشد؛ مانند نهضت‌های کوچک صد سال اخیر که برخی از رهبران مثل عبدالناصر مطرح کردند و به صورت مجزا و پراکنده سیستم‌ها‌ی اجتماعی ‌ساختند.
امام با حرکت اسلامی خود یک موج کلی را در دنیا ایجاد کرد. زمانی در آسیا، آفریقا، حتی خاورمیانه و در بین مسلمانان، اتصال به اسلام نوعی خجلت، احساس حقارت و ارتجاعی بودن تلقی می‌شد، اما اکنون به برکت حرکت امام آرام آرام مسلمان بودن، موجب افتخار شده است. حرکت امام تحول جدی در فکر و اندیشه‌ی جوان‌ها و نسل جوان امت اسلامی به وجود آورده است.
من در سی سال گذشته، بسیاری از دیپلمات‌ها‌ی مسلمان را می‌دیدم که می‌گفتند ما تا قبل از انقلاب حتی خجالت می‌کشیدیم اسم‌مان را در محافل دیپلماتیک بگوییم. ما فکر می‌کردیم اسم دیپلمات باید جان، جک، فیلیپ یا این جور اسم‌ها باشد تا دیپلمات واقعی باشد، امّا امام یک تحولی ایجاد کرد که ما به اسم مسلمانی خودمان افتخار می‌کنیم. ضمناً می‌بینیم به واسطه‌ی انقلاب ایران، به ما مسلمانان نگاه جدیدی دارند.
این تحول به واسطه‌ی امام در جهان اسلام ایجاد شد. این‌ها بذر‌پاشی‌هایی انقلاب اسلامی بود و امروز در سراسر جهان محصولش را می‌بینیم. آنچه در مصر جاری است را در تحلیل دقیق و هوشمندانه‌ی کلام مقام معظم رهبری شنیدیم.
مصر در سی و چند سال گذشته، از زمان سادات و دوران سی ساله‌ی مبارک، سه خیانت بزرگ کرد. اوّلین خیانت به ملت خودش بود. در سی سال گذشته، حدود پنجاه درصد، یعنی نیمی از جمعیت مصر زیر خط فقر قرار گرفتند. به لحاظ شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، مقام معظم رهبری تعبیر تحقیر شده را برای مردم مصر به کار بردند.
افشای خیانت دولت دیکتاتور مصر به فلسطین و لبنان
من در اوّلین سفری که به مصر رفتم، وزیر خارجه‌ی مصر در ساختمان وزارت خارجه‌ به من گفت: این عکس‌ها‌ی رو‌ی دیوار وزارت خارجه، که حدود پنجاه عکس بود، را ببینید. این وزیر خارجه، موقعی که مطرح
شد به کمپ دیوید برویم، استعفا داد و نیامد. این وزیر بعدی است. این در خود کمپ دیوید وقتی چارچوب قرارداد و تعهدات ننگینی‌که‌ مصر باید به ‌رژیم صهیونیستی و آمریکایی‌ها می‌سپرد، مشخص شد، در همان‌جا استعفا داد. این وزیر سوم به فاصله‌ی کمی بعد از کمپ دیوید استعفا داد. می‌خواست بگوید که کمپ دیوید چیزی نبود که در سال 1979 به راحتی امضا شده باشد.
فرصت نیست که تعهدات و تضمین‌های مصر را در این قرارداد ننگین بیان کنم. این قرارداد به لحاظ نظامی، به لحاظ مرز‌ها و به خاطر داشتن یا نداشتن ارتش در آن منطقه؛ به نوعی استقلال و امنیت مصر را می‌فروشد. قرارداد همین خط لوله‌ی نفت و گازی که امروز آتش گرفته را یک افسر عالی رتبه‌ی موساد ـ که از عناصر اطلاعاتی اسرائیل وابسته به سران این رژیم است ـ و از آن طرف سالم رفیق از نزدیکان شخص مبارک امضا می‌کنند. این‌ها نه تنها منافع قرارداد را در اختیار دارند؛ بلکه 25 درصد شرکت ملی شرکت گاز مصر، برای این‌هاست. دوازده درصد دیگر آن برای یک شرکت آمریکایی ـ صهیونیستی است و قیمت گازی را هم که به اسرائیل می‌دهند به مراتب کمتر از قیمت جهانی است و این خیلی عجیب است.
طبق همین قرارداد کمپ دیوید، دولت مصر مکلف شد در تمام سی و چهار سال گذشته، خط سازش را در منطقه حاکم کنند. مصر در طول سی سال گذشته پای ثابت همه‌ی مذاکرات سازش و خیانت به مردم فلسطین بود؛ البته بدون نتیجه.
در کلام مقام معظم رهبری بود که مصری‌ها، هم از حمله به لبنان و هم از حمله به غزه، اطلاع داشتند. دو روز بعد از حمله به لبنان، در اردن وزرای خارجه بعضی از کشور‌های عربی جمع شدند. من با اکثر این وزرای خارجه برای پیدا کردن یک راه‌کار تماس داشتم. بسیار جالب است که می‌گفتند که حزب‌الله لبنان، ماجرا‌جویی می‌کند؛ چون به آن‌ها گفته بودند یک هفته شما تحمل کنید،  ما کار را در لبنان تمام می‌کنیم.
در اردن که این‌ها جمع شدند، بنا بود که تصمیمی علیه لبنان بگیرند که من در تماس تلفنی به آن‌ها گفتم که من آمادگی ندارم بیایم؛ چون اکنون در یونان هستم. وزیر خارجه‌ی مصر می‌گفت که بعداً یکی دیگر از وزرای خارجه که در آن جلسه بوده، به من منتقل کرد، که ما نمی‌دانیم چرا ایران این‌قدر در مسائل جهان عرب دخالت می‌کند. جهان عربی که تو می‌خواهی رهبری‌اش را بر عهده بگیری، معلوم است به کجا می‌رود.
در اختلافات بین جریان‌های فلسطینی، هرچه توانستند انجام دادند و بعد خودشان داور شدند؛ یعنی در نشست سران اتحادیه عرب در لیبی که حدود هشت ماه پیش برگزار شد، در آن‌جا مطرح شد که یک کشور دیگر عربی که قدری میانه‌رو بود، حل اختلاف بین حماس و فتح را بر عهده بگیرد. این چند کشور شدیداً مخالفت کردند که نه؛ مصر باید این کار را بکند. این بخش دوم خیانت‌ها‌ی مصر به نهضت فلسطین، به وحدت فلسطینی و حمایت از خط سازش در جهان اسلام بود.
لزوم قطع روابط اقتصادی دولت‌ها با رژیم صهیونیستی
سازمان کنفرانس اسلامی برای حمایت از بیت المقدس که آتش زده شد، در سال 1959 تأسیس شد. یکی از مصوبات قوی سازمان کنفرانس اسلامی این بود که کشورهای اسلامی رابطه‌ی اقتصادی با شرکت‌های صهیونیستی نداشته باشند. همین بخشی هم که در ایران گهگاهی برادران مطرح می‌کنند که باید پیگیری کرد، این رابطه نباشد. ما باید در سازمان کنفرانس اسلامی که بسترش هست، قطع رابطه اقتصادی کشورهای اسلامی با اسرائیل را پیگیری کنیم.
خاطرم می‌آید که برای اجلاسی درباره‌ی فلسطین به جده رفته بودیم، در آن‌جا مطرح کردیم که دوباره روی قطع رابطه‌ اقتصادی با رژیم صهیونیستی تأکید کنیم و در بیانیه بنویسیم که کشور‌های اسلامی باید رابطه‌ی خود را با این رژیم قطع کنند. کشوری که به شدت مخالفت‌ کرد و نگذاشت اجماع به وجود بیاید، مصر بود. این هم محور سوم خیانت مصر به مردم فلسطین بود.
شاه یکی از جنایاتش در کشور این بود که مخفیانه انرژی مورد نیاز رژیم صهیونیستی را تأمین می‌کرد. اکنون حدود پنجاه درصد گاز وارداتی اسرائیل، از مصر تأمین می‌شود و لذا در جهان اسلام هم از هر تصمیم جدی که می‌خواست علیه این رژیم گرفته شود، یکی از کسانی که با آن مخالفت می‌کرد، رژیم مبارک بود.
آشفتگی غرب در قبال حوادث منطقه
حوادث این مدت چند نکته جالب دیگر هم دارد که من به اختصار می‌گویم. برخورد غرب با این تحولات خیلی جالب است. من در این مدت به جهت فراغتی که پیدا شد، شخصاً دقیق و ریز حوادث را دنبال می‌کنم. مصاحبه‌های مختلف، تلویزیون‌های مختلف و رسانه‌ها‌ی مختلف را رصد می‌کنم. میزگرد‌هایی را که آمریکایی‌ها می‌گذارند، مصاحبه‌هایی را که عناصر رژیم صهیونیستی می‌کنند، این رنگارنگی که در مواضع آن‌ها وجود دارد، خیلی جالب است.
آمریکایی‌ها در روز‌های نخست گفتند که مبارک متحد ماست و باید بماند. خانم کلینتون مصاحبه کرد و گفت که زایمان سختی در مصر در پیش است؛ ولی باید تلاش کرد که مادر و بچه هر دو سالم بمانند؛ یعنی توسط مبارک اصلاحات شود. این زمانی بود که فکر می‌کردند با عناصری که این‌ها به کار گرفتند، آن تجمع و اتفاق ایجاد نخواهد شد و به تناسب قاهره، شهر‌های دیگر هم رنگ و بویش کم‌تر می‌شود. دیدند افرادی که اجیر کردند، خرابی‌هایی را به وجود آوردند؛ امّا مردم هنوز مصمم هستند.
مردم ایران به خاطر دارند که در چهار پنج ماه آخر، شاه دائم دولت عوض می‌کرد. چهره‌های امنیتی، نظامی و خشن را برای ایجاد رعب و وحشت روی کار می‌آورد. آن‌جا هم تقریباً همین الگو دارد استفاده می‌شود. کسی که به عنوان نخست وزیر جدید انتخاب می‌شود، یک چهره‌ی نظامی است. کسی که بعد از سی سال نبودن پست ریاست جمهوری به عنوان معاون رئیس جمهور انتخاب می‌شود، یک عنصر اطلاعاتی است که اتفاقاً او مسئول همه‌ی مسائل فلسطینی‌ها بوده و عملیات اجرایی به وسیله او انجام می‌شد؛ من یک بار با این آقا یک ساعت و نیم ملاقات داشتم.
در روزهای اخیر خانم کلینتون به صراحت اعلام کرد که اکنون باید در مصر تغییرات انجام شود. بعد از همین کلمه تیم امنیتی وابسته به مبارک وارد میدان می‌شوند تا بلکه بتوانند نزد غربی‌ها معادله را عوض کنند.
میزگرد‌های اسرائیلی‌ها هم خیلی جالب است. مدیر کل سابق وزارت خارجه‌شان و سفیر سابق‌شان در مصر، با وجود این که مصاحبه را ممنوع کرده بودند، مصاحبه می‌کنند و می‌گویند که ما البته باید صبر کنیم و ببینیم اگر رژیم مبارک دچار مشکل شد، بلا‌فاصله ارتش را کنار مرز بیاوریم و ببینیم آن‌ها چه می‌خواهند بکنند. آیا قطع رابطه با اسرائیل می‌کنند؟ آیا قرارداد کمپ دیوید دچار مشکل می‌شود و لغوش می‌کنند؟ دغدغه‌های آن‌ها از این تحولات معلوم است که چیست.
خانم مرکل بعد از نشست اتحادیه اروپا به تل‌آویو می‌آید و در آن‌جا تحولات را با مقامّات رژیم صهیونیستی پیگیری می‌کند. دغدغه کاملاً
قابل فهم است. سعی می‌کنند در بین مردم مصر، یا بخش‌هایی از مردم مصر این نگاه را جا بیاندازند که آمریکایی‌ها حامی این تحولات نیستند. در حالی که آمریکا و فرانسه و انگلیس در قبال تحولات مصر حق اظهار نظر ندارند. برای این که آمریکا باید در مصر پاسخ‌گو باشد، نه این که از کسی توضیح بخواهد.
استثمار آمریکا در مصر
از دیروز بعد از فرمایشات مقام معظم رهبری بعضی شبکه‌ها، مخصوصاً شبکه‌ی العربیه، شیطنتی داشت که می‌خواست بگوید ایران و آمریکا نسبت به مصر روی یک موضع تأکید دارند.
آمریکا در تحولات مصر یک پرسش‌گر نیست که از کسی توضیح بخواهد. آن‌ها باید در قبال سی سال حمایتی که از روند ضد مردم و مسلمانان خاورمیانه و دفاع یک سویه از رژیم صهیونیستی و مجبور کردن عوامل‌شان در مصر، به ویژه سادات و مبارک، پاسخ‌گو باشند.
بنابراین آمریکا در تحولات مصر باید پاسخ‌گو باشد. باید اعلام کنند چقدر پول به رهبران مصر دادند و بگویند چه کار کردند؟ آیا فانتوم‌های دست دومی را که به آن‌ها می‌دادند، برای مانور علیه مردم مصر بود که وقتی تظاهرات کردند، بالای سرشان پرواز کنند؟ یا ملت مصر نگاهش این است که این‌ها با این فانتوم‌ها می‌توانند به رژیم صهیونیستی چشم‌غره بروند!
در ماجرای لبنان و غزه همه می‌دانند که با اصرار و تأکید آمریکا، رژیم مصر مکلف بود که محاصره‌ی غزه را کامل کند. مصر می‌توانست از رَفَح، که در اختیار خودش بود، امکانات را به مردم محروم و مظلوم و جنگ زده غزه برساند، چرا نتوانستند؟ برای این که آمریکا در قرارداد کمپ دیوید، متعهدشان کرده بود که فشار سیاسی می‌آوردیم.
کیسینجر، مصاحبه می‌کند و می‌گوید: ده سال پیش دوره‌ی مبارک تمام شده بود، ولی چون آمریکایی‌ها جانشین نداشتند، لذا با حسنی مبارک طی ده سال گذشته ساختند. نگاه به کشور‌ها و به ملت‌ها به این شکل است! آن دوران گذشت. مردم مصر، می‌گویند شما چه کاره هستید که برای ما تعیین تکلیف می‌کنید؟ فرانسه و انگلیس هم همین وضعیت و شرایط را دارند.
پایان اجاره نشینی رژیم صهیونیستی در منطقه
زلزله‌ای که مقام معظم رهبری فرمودند، در منطقه جدی است، حکم تخلیه این مستأجر غاصبی است که شصت سال است در ملک دیگری ساکن شده است. این انتظار از مسلمانان، مردم ایران و مردم مصر وجود دارد که به حول و قوه‌ی الهی، بعد از پیروزی نهضت‌شان، آثار و تبعات خفت‌بار کمپ دیوید را که در سی سال گذشته بر جهان اسلام و بر جهان عرب تحمیل شده و رژیم صهیونیستی را گستاخ کرده، از بین ببرند.
یک راهش این است که از قید همه‌ی تعهدات ننگین که سران مصر علیه ملت مصر و جهان عرب و امت اسلامی تن داده بودند، خود را آزاد کنند. اگر چه اجاره‌نشینی تحمیلی این رژیم غاصب در فلسطین اشغالی طولانی شد، امّا به نظر می‌رسد که حکم تخلیه‌اش را خود ملت‌های منطقه و دولت‌های صالحه و مستقل منطقه، صادر خواهند کرد.
ما خداوند بزرگ را شاکریم که انقلاب اسلامی، در سپیده دم سی و سومین سالگرد پیروزی‌اش، نهالی را که روزی بوته‌ی کوچکی بوده، چونان درخت تناوری مشاهده می‌کند که جهانیان از پیام‌های بیدادگر و احیاگر این نظام و این انقلاب بهره‌مند می‌شوند.
برای همه‌ی کسانی که به این کشور و در این مرز و بوم خدمت می‌کنند، آرزوی توفیق بیشتر دارم و از خداوند مسئلت می‌کنم که مقام شهدا‌ی عزیزمان و امام شهدا را، که یاد و نام او همگام و همراه است با استقلال این ملت و شکستن زنجیر‌های وابستگی، عالی بفرماید.
والسلام علیکم ورحمة الله وبرکاته

لینک کوتاه

♦️نشانی: قم: خیابان دورشهر – میدان رسالت – موسسه آموزش عالی طلوع مهر – مجمع پیروان امام و رهبری استان قم
🔹تلفکس: 02537831421

🔹کانال تلگرام مجمع: https://t.me/mhp_ir

کلیه حقوق مادی و معنوی این پایگاه اطلاع‌رسانی برای مجمع پیروان امام و رهبری استان قم محفوظ است.

Template Design:Dima Group