مشروح سخنرانی آیت الله حسینی بوشهری – شب سوم فجر 89
چکیده:
آیت الله حسینی بوشهری سخنش را با یادآوری قدرشناسی نعمتهای بیشمار الهی آغاز میکند و در ادامه با تقسیمبندی انقلابهای دنیا به سه دسته متفاوت، انقلاب اسلامی ایران را انقلابی الهی معرفی میکند. امام جمعه قم از استراتژیهای شکست خورده استعمار از جمله طرح «جدایی دین از سیاست» و تبدیل تاریخ شمسی به شاهنشاهی سخن به میان میآورد و یکی از محرومیتهای ملت ایران در زمان طاغوت را ارتباط کمرنگ ایران با کشورهای اسلامی تقریر میکند.
تقویت وحدت حوزه و دانشگاه بخش دیگری از سخنان نایب رئیس جامعه مدرسین است که با تمجید ازحوزویان و دانشگاهیان که هر دو در جهت اعتلای کشور و اسلام فعالیت میکنند، همراه است.
امّا حسینی بوشهری در بخش اصلی ایراد سخن خود، از «جوانان، خودباوری و نهضت علمی» به عنوان ارکان اساسی جامعه اسلامی یاد میکند. او آرمانخواهی را ویژگی بلامنازع جوان ایرانی میداند و میگوید: خودباوری، امروز در جامعهی جوان ما رشد کرده است.
امّام جمعه قم در پایان با اشاره به الگو گرفتن جوانان مصری از جوان ایرانی و با یادآوری مشکلات نسل جوان، اجرای عدالت و رسیدگی به مشکلات این قشر پویا را خواستار میشود.
کلیدواژهها: شکر نعمت، انقلاب اسلامی، حوزه، دانشگاه، جوانان، خودباوری، عدالت.
بسم اللّه الرحمن الرحیم
لا حول ولا قوة إلّا بالله العلی العظیم، حسبنا الله ونعم الوکیل نعم المولی ونعم النصیر. أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله ربّ العالمین بارئ الخلائق أجمعین باعث اکنونبیاء والمرسلین ثمّ الصلاة والسلام علی سیّدنا و نبیّنا حبیب إله العالمین
أبوالقاسم محمّد و علی آله الطیّبین الطاهرین المعصومین المکرّمین الهداة المهدیّین واللعن الدائم علی أعدائهم أجمعین من اکنون الی قیام یوم الدین آمین یا ربّ العالمین.
قال الله فی کتابه:(یَأَیُّهَا ألَّذِین ءَامَنُواْ اذْکُرُواْ نِعمَتَ اللهِ عَلَیکُم إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَن یَبسُطُوا إِلَیکُم أَیدِیَهُمْ عَنکُمْ وَتَّقُواْ اللهَ وَعَلَی اللهِ فَلیَتَوَکَّلِ المُومِنَون).
مناسبت خجستهی دههی مبارکه فجر را خدمت شما عزیزان شرکتکننده، روحانیت عزیز و بزرگوار و طبقات مختلفی که در این مجلس باشکوه حضور دارند، صمیمانه و متواضعانه تبریک عرض میکنم.
از دستاندرکاران این جلسه که همهساله در جهت زنده نگه داشتن یاد و خاطرهی انقلاب اسلامی تلاش میکنند و چنین جلسه ارزشمندی را منعقد میکنند، نیز صمیمانه سپاسگذارم.
یادآوری نعمتهای الهی
آیهای که در آغاز سخن بیان شد، دربارهی یادآوری نعمتهای الهی است و از آنجا که دههی مبارکه فجر، سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ما به عنوان یک نعمت بزرگ و سترگ است؛ مناسب است من این آیه را با توضیحات کوتاهی برای بزرگواران بیان کنم و بعد به اصل بحث امشب با عنوان «انقلاب اسلامی، جوانان، خود باوری و نهضت علمی» اشاره کنم.
خدای بزرگ، به مؤمنان خطاب میکند: ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمتهایی که خدای بزرگ به شما بخشیده و عنایت کرده را به یاد آورید، زمانی که جمعیتی قصد کردند شما را از میان بردارند و ارادههای استوار شما را در هم بشکنند؛ خدای متعال دست آنها را کوتاه کرد. به پاس قدردانی از نعمت بزرگ خداوندی نسبت به فرمان پروردگار
مخالفت نکنید. در تمام فراز و فرودهای زندگی، مؤمنان تنها به خدا توکل کنند و نه کسی دیگر؛ چون امدادهای غیب خدایی و نصرت و نعمتهای خداوندی شامل حال کسانی میشود که شعارشان سمعاً و طاعتاً است. در آیهی دیگری نیز به همین مضمون اشاره شده است.
دربارهی انقلاب اسلامی ایران لازم میدانم به چند نکتهی کلیدی و اساسی اشاره کنم. امیدوارم در این فرصت کوتاهی که در محضر شما هستم، بتوانم متناسب با موضوعی که مطرح شد، نکاتی تقدیم کنم.
تقسیمبندی انقلابها
انقلابهای دنیا در یک تقسیمبندی به سه دسته تقسیم میشوند:
نخست انقلابهایی که آرمانها و تمام تلاش و شعارشان یک پیام دارد و آن عبارت است از ایجاد مساوات اقتصادی در میان جامعه. نظامهای مارکسیستی در بلوک شرق، همیشه بر اساس این معیار و شعار و آرمان، حرکتهای انقلابیشان را دنبال کردهاند. آرمان عالیه این نظامها منحصر میشود به ایجاد مساوات اقتصادی در جامعه و به تعبیر خودشان جامعه بیطبقه.
دستهی دوم از انقلابهایی که در جهان رخ میدهد، آرمانهای عالیهشان در جهت آزادی و رفاه شخصی برای آحاد جامعه است. اساساً حکومتهای لیبرال بر اساس این شاخصه در دنیا شکل گرفتهاند و تلاش میکنند با شعارهای انساندوستانه این فرهنگ را به سایر نقاط دنیا نیز منتقل کنند. امروز فرهنگ لیبرال، مخصوصاً در جامعههای اروپایی، فرهنگی است که بحث آزادی و رفاه شخصی را ملاک قدرت و حکومت میداند و بر اساس آن هم تبلیغ میکند.
امّا دستهی سوم از انقلابها که تعدادشان کم است، حکومتهایی هستند که آرمانهای عالیهشان بر اساس تربیت نیروی انسانی صالح و رساندن جامعه به اهداف متعالی الهی است؛ یعنی همان پیامی را به دنیا
و به بشریت اعلام میکنند که این پیام به وسیله نبی گرامی اسلام خاتم انبیا محمد مصطفی به بشریت ابلاغ شد.
غرض اصلی این انقلابها، تحقق وضعیت متعالی در درون جامعه است؛ یعنی جامعه رشد اخلاقی پیدا کند و از رشد و تعالی الهی بهرهمند شود تا بتواند به اهداف بلند دسترسی پیدا کند. این همان تعبیری است که نبی گرامی اسلام مطرح کرد؛ چون هدف، شکوفا کردن انسان و تربیت انسان صالح است.
در تعبیری هم که رهبر فقید انقلاب درباره اهداف انقلاب اسلامی مطرح کرد، روی این نکته تکیه میکند. امّام میفرماید: آنقدر که انسانِ غیرِ تربیتشده، نسبت به جوامع مضر است، هیچ شیطانی و هیچ حیوانی و هیچ موجودی مضر نیست. سپس میفرماید: آنقدر که انسانِ تربیتشده برای جوامع بشری مفید است، هیچ ملائکهای و هیچ موجودی برای جامعه مفید نیست. اساس عالم، بر تربیت انسان است. این تعبیر بلند و رسای حضرت امام خمینی است.
همهی سخن من دربارهی پاسخگویی به یک سؤال کلیدی است. بعد از اینکه روشن شد انقلاب اسلامی ما از نوع انقلاب انبیای الهی است و از آن جمله رسول گرامی اسلام که آرمان عالیهاش تربیت انسانهای رشدیافته و رساندن بشریت به سعادت است، سؤال این است که انقلاب اسلامی ما که اکنون در آستانه سی و سومین سالگرد پیروزی آن هستیم، چه رهاوردی را برای مردم و جامعهی ما به ارمغان آورده است؟ اساساً چه شرایط و زمینههایی دست به دست هم داد تا مسئلهای به عنوان انقلاب مطرح شود و امام، آن قلب طپنده امت اسلامی، به میدان بیاید؛ جامعه را فراخوان کند و آن حرکت عظیم را در جامعه آن روز ایجاد کند؟
من زمینههایی را بیان میکنم که قبل از پیروزی انقلاب وجود داشت و این زمینهها موجب شد امام، مراجع بزرگوار تقلید، روحانیت آگاه و
بیدار و انسانهایی که شناختی از جامعهی آن روز داشتند، وادار به خروش و مقابله با طاغوت شوند. ذکر این زمینهها حقیقت و واقعیت شرایط قبل از انقلاب و اقدامّاتی که بعد از انقلاب انجام شده را مشخص میکند.
مطرح کردن شعار «جدایی دین از سیاست»
جهان غرب بعد از جنگهای صلیبی که از قرن یازدهم تا سیزدهم اتفاق افتاد، پی به عظمت اسلام برد و توجه کرد که تنها مکتب و آیینی که در مقابل دشمنان قد خم نمیکند و هماره در برابر آنها مقاومت و ایستادگی میکند، اسلام است.
سران کفر و استکبار طراحی وسیعی را انجام دادهاند تا بتوانند در جامعهی اسلامی و جوامعی که مسلمانان در آن زندگی میکنند، فضایی را ایجاد کنند که اساساً چیزی به عنوان حاکمیت دین مطرح نشود.
با این حربه میخواستند جوان جامعه و شرایطی که بر جامعه حاکم میشود، با اسلام و آرمانهای اسلام فرسنگها فاصله بگیرد تا آنها بتوانند با خیال راحت همپیمانان، مزدوران و عوامل خودشان را در کشورهای اسلامی به عنوان حاکم قرار بدهند و منافع آن کشورها را به تاراج ببرند.
اوّلین اقدامی که انجام دادند تا عالمان دین، مراجع و شخصیتهای بیدار جامعه را از صحنهی سیاسی جامعه دور و جدا کنند، این بود که شعار «جدایی دین از سیاست» را مطرح کردند؛ یعنی سیاست در یک طرف و دین در طرف دیگر.
روزی که حضرت امام را در حادثه سال 42 دستگیر کردند، عده زیادی از متدینین، مؤمنین و کسانی که به امام ارادت داشتند، این جمله را مرتب بر زبان جاری میکردند که مرجعیت را با سیاست چه کار؛ عالمان دین را با سیاست چه کار. چرا امام سخنی مطرح میکند که منجر
به دستگیری او شود؟ او میتواند به عنوان یک مرجع تقلید درس بگوید، شاگرد تربیت کند. امّا نمیدانستند که شاگرد را برای کجا و چه باید تربیت کند. شاگرد تربیت کند که در حوزه بماند و احکام اسلام در جامعه به زنجیر کشیده شوند.
حتی آن روزی که علما و مراجع بزرگوار به شخص اوّل مملکت تلگراف زدند و نسبت به اقدامّات شاه اعتراض کردند، متن پاسخ شاه به گونهای است که بیان کنندهی این معناست که روحانیت و علما و مراجع تنها کارشان ارشاد و هدایت عوام است و بس. عین پاسخ شاه خطاب به مراجع آن روز این است: توفیقات جناب مستطاب عالی را در هدایت افکار عوام خواهانیم؛ یعنی کل مسئولیت علما و مراجع هدایت افکار عوام است. امّا این که به دستگاه طاغوت اعتراض کنند که چرا چنین میکنید؛ چرا مفاسد اجتماعی در جامعه ایجاد میکنید؛ اینها دیگر با روحانیت ارتباطی ندارد. دخالت در امور سیاسی کشور معنا ندارد.
یکی از روزنامههای سال 1341 مطلبی نوشت و با صراحت این مطلب را تیتر کرد: مذهب، امری است جدا از سیاست. سیاست سخن روز است، امّا مذهب سخنی کهنه؛ یعنی آنچه که باید جامعه با آن ارتباط پیدا کند، سیاست است و سخن روز با سخن کهنه، یعنی مذهب نمیتواند آهنگشان هماهنگ باشد. این شعاری بوده که آنها سر دادند و تز جدایی دین از سیاست را دنبال و در جامعه آن روز نهادینه کردند؛ به گونهای که در رسالههای عملیهی مراجع بزرگوار چیزی به عنوان سیاست مطرح نبود، نه این که نمیخواستند، بلکه شرایط مهیا نبود؛ یعنی مردم بودند و یک سلسله احکام فردی که در جامعه برایشان پیش میآمد.
فضا را آنچنان تنگ کرده بودند که اگر سخنی از سیاست یا بحث مبارزه با ظلم، مطرح میشد، سر و کارشان با دستگاه جبار طاغوت بود. فقط به صورت خلاصه بیان میکردند که مثلاً زمین غصبی چه حکمی
دارد؟ امّا اینکه غاصب کیست و ظالم کیست؟ آنجا تعیین مصداقی نمیشد.
تبدیل تاریخ شمسی به تاریخ شاهنشاهی
مسئلهی دیگری که آنها در جهت اسلامزدایی تلاش کردند ـ اینکه میگویم انقلاب نعمت بزرگی است، برای این که انقلاب در مقابل تمام این حرکات ایستاد و فضا را تغییر داد ـ بازگشت به جاهلیت بود. دستگاه جبار طاغوت به جاهلیت برگشت. تاریخ شمسی و تاریخ قمری را به تاریخ شاهنشاهی تبدیل کرد؛ یعنی اصل و ریشهی ملت ایران از نظام شاهنشاهی سرچشمه میگیرد و نه از هجرت رسول گرامی اسلام.
شاید عزیزان نوجوان و جوان ما این مسائل را به خاطر نداشته باشند، امّا برخی به خوبی به خاطر دارند که در برگزاری جشن دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی چه افتضاحی به بار آوردند. آنجا سخن از کوروش و تاج و تخت و سلطنت مطرح کردند؛ یعنی یک فضاسازی برای اسلامزدایی و افتخار به آرمانهای گذشتهی شاهنشاهی و نه افتخار به پیامبر و اسلام و امیرالمؤمنین.
نسل جوان ما بدانند کجا بودیم و امروز کجا هستیم؛ در چه وضعیتی به سر میبردیم و امروز با افتخار نام پیغمبر و اهل بیت را میبریم و آنان را سرمایهی انقلاب خود میدانیم.
از طرف دیگر تسلط غیر مسلمانان بر مسلمانان در جهت اسلامزدایی در دستور کار بود. مستشاران آمریکایی بر ارتش آن روز ما مسلط بودند. ارتش آن روز ما بدون نظر مستشاران آمریکایی نمیتوانست آب بخورد. فرمانده اصلی شاه نبود، فرمانده کل قوا شاه نبود، بلکه فرمانده ارتش ایران در آن روز آمریکاییها بودند. آنها دستور میدادند کجا اقدام کنید
و کجا اقدام نکنید؛ کجا نیرو بفرستید و کجا نیرو نفرستید و حال آنکه قرآن میگوید: «خداوند کافران را بر مؤمنان و مسلمانان مسلط نمیکند» . و این به عنوان یک قاعدهی فقهی در کتب فقهی ما مطرح شده است.
عدم ارتباط کافی با جوامع اسلامی
ویژگی دیگری که وجود داشت، ارتباط کمرنگ ایران با کشورهای اسلامی و ارتباط پررنگ با دشمن کینهتوز اسلام و مسلمانان بود. در جریان جنگ ششروزهی اعراب ـ اسرائیل، سوخت هواپیماهای اسرائیل از کجا تأمین شد؟ بمبهایی که بر سر مسلمانها ریختند، از کجا تأمین شد؟
این شرایط حاکم بود که امام فریاد کشید و به میدان آمد. خیلیها جرأت نداشتند سخن بر زبان جاری کنند، ولی امام با قامتی استوار به میدان آمد. به امام میگفتند شما را میکشند، زندانی میکنند، تبعید میکنند؛ میگفت بکنند، یک جان بیشتر نیست آن هم در راه اسلام. این عظمت امام است و این عظمت امروز در سراسر کشورهای عربی و اسلامی غوغا کرده است. آن اسلام پاک امام امروز به ثمر رسیده است.
مطرح کردن انجمنهای ایالتی و ولایتی هم بسیار عجیب بود. این لایحه را در هیئت دولت تصویب کردند که برای انتخاب شدن یا انتخاب کردن، قید اسلام لازم نیست؛ یعنی لازم نیست انتخابکنندگان و انتخابشوندگان مسلمان باشند. امام به میدان آمد؛ مرجعیت و حوزه به میدان آمدند؛ دانشجویان عزیز ما هم به میدان آمدند و در مقابل دستگاه طاغوت ایستادند و مقاومت کردند.
ایجاد مراکز فساد و فحشا و تبلیغ فرهنگ غرب
مسئلهی دیگر ایجاد مراکز فساد و وارد کردن فرهنگ غرب در این کشور بود. میخواستند نسل جوان را به فساد بکشند؛ کاوارهها، مشروبخانهها، مراکز فحشا و فساد را در اکثر شهرهای بزرگ به وجود آوردند.
البته قم وضعیت دیگری داشت. با حضور مرجعیت، حوزه، مؤمنین و متدینین جرأت این اقدامات را در قم نداشتند، ولی اگر میتوانستند، میکردند؛ همچنان در خیلی از شهرهای بزرگ، مراکز مختلف فساد را به پا کردند تا جوانان مسلمان آنچنان غرق در فساد شوند که نداند و نفهمد سرنوشت کشورشان در دست کیست و تنها غرق در یک سلسله مسائل فحشا و فساد باشند. امام بهعنوان یک رهبر بیدار و یک مرجع آگاه و یک انسان هوشمند، تیزبینانه تمام این قضایا و مسائلی که در جامعهی آن روز میگذشت را رصد میکرد و لذا سکوت معنا نداشت.
نظر حضرت امام دربارهی جامعیت دین اسلام
باید بدانیم که امام چه ایدههای تازهای آورد و دستاوردهای انقلاب ما چه بود؟ سالیان متمادی تبلیغ کردند که اسلام کاری به زندگی مردم ندارد؛ اسلام پیامش برای آخرت است. امّا امام اعلام کرد که اسلام از آنچنان جامعیتی برخوردار است که هم پاسخگوی نیازهای مادی و هم پاسخگوی نیازهای معنوی جامعه است.
در تعبیر حضرت امام دارد که میفرماید: از یک دوره کتاب حدیث، که حدود پنجاه کتاب است، فقط سه یا چهار کتاب مربوط به رابطهی انسان با خداست و بقیه مربوط به وظایف اسلام در عرصهی جامعه است. مگر میشود اسلام نسبت به مسائل سیاسی و زندگی مردم بیتفاوت باشد!
امام میفرماید: کتب فقهی، روایی و حدیثی ما را که بررسی کنید، سه یا چهار جلد کتاب در رابطهی بین انسان و خداست که کاری به امور اجتماعی و سیاسی جامعه ندارد که البته آن هم کار دارد. ولایت الله اگر در یک جامعه مطرح شد، تکلیف جامعه روشن میشود. حتی آن سه، چهار کتاب هم با سرنوشت جامعه کار دارد. ما ولایت طاغوت را میپذیریم یا ولایت الله؟ سلسله مراتب طولی انبیا و اوّلیای الهی در سایهی پذیرش ولایت الله است. اینها را چه کردهاند؛ با چه ادبیاتی برخورد کردند؟ امام فرمود اسلام هم در بُعد فردی، هم در بعد اجتماعی سخن برای گفتن دارد.
وحدت حوزه و دانشگاه
سالیان متمادی تلاش کرده بودند که رابطهی بین حوزه و دانشگاه را رابطهای غیر مناسب، هنجارشکن و همراه با اختلاف مطرح کنند. دانشگاهی، تا حوزوی و روحانی را میدید، با نگاه ارتجاع به او نگاه میکرد؛ اینها واپس گرایند و متحجر و به درد جامعه امروز نمیخورند. موقعی هم که حوزوی ما با دانشگاه و دانشگاهی برخورد میکرد، اینها را به عنوان عناصر ضد دین، ضد مذهب و ضد خدا میشناخت. آنچنان فضایی ایجاد کرده بودند که در یک سمت ضد خدا و در سمت دیگر واپسگرا و متحجر بود. امام بزرگترین نقشی که ایفا کرد، این نقشهی دشمن را بههم ریخت و نقشهی راه جدیدی را پیش پای جامعه قرار داد: حوزه در کنار دانشگاه و دانشگاه در کنار حوزه.
امروز شما میبینید دانشجویان و دانشگاهیان عزیز، اساتید دانشگاه، حوزویان عزیز و اساتید حوزهی ما در کنار هم در مسیر بالندگی این انقلاب کار میکنند. دانشمندان جوان ما در مسئلهی انرژی هستهای گوی سبقت را از دیگران ربودهاند و امروز مایهی افتخار جامعهی انقلابی ما شدهاند. حوزویان ما در جهت معرفی انقلاب و زوایای مکتب و آموزههای مکتب کار و تلاش میکنند و این اسلام عزیز را با نظریهپردازی و تئوریپردازی به دنیا معرفی میکنند. هر دو یک هدف را تعقیب میکنند؛ هر دو در جهت اعتلای این کشور و اعتلای اسلام کار میکنند.
الگو گرفتن جوانان مصری از انقلاب اسلامی
امروز اگر جوانان مصری به خیابانها میآیند و شبانهروزشان را در میدان التحریر میگذرانند، از این انقلاب الگو گرفتهاند، از استقلال این کشور الگو گرفتهاند. دانشگاهیان و علمایشان میآیند استعفا میدهند و به صف راهپیمایان میپیوندند.
وقتی که مسئولین ما در مجامع بین المللی ارزشهای انقلاب را تبیین میکنند، اینها شیفتهی این انقلاب میشوند. حالا بگذریم که بعضی با توطئه و برنامهریزیهای دیگر اعلام میکنند که انقلاب مصر و تونس ارتباطی با انقلاب اسلامی ما ندارد. ما مشترکات فراوان داریم: ضد ظلم و وابستگی هستیم، دنبال استقلال و آزادی هستیم، هم در اینجا و هم در آن جا سخن مطرح اسلام است. این نشانهی همگرایی این دو انقلاب، بلکه انقلابها با هم است.
امام معتقد بود صلاح و فساد جامعه درگرو صلاح و فساد دانشگاهها و حوزههاست. اگر حوزهها و دانشگاهها صالح باشند، جامعه به صلاح دعوت میشود و اگر نتوانند نقش اصلی خودشان را ایفا کنند، طبیعتاً آثار زیانباری متوجه جامعه خواهد شد.
نکتهی بعدی از دستاوردهای انقلاب و امام، ارزش دادن به معنویات و تقویت روح خودباوری در میان جامعهی ما و طرد روحیهی خودباختگی است. جامعهی آن روز ما خودشان را باخته بودند. این
سخن را از امام شنیدهاید که میگفتند: حتی ما از ساختن یک سوزن عاجزیم! در سایهی معنویت و خودباوری، جامعهی انقلابی ما امروز به جایی رسیده است که در میان جوامع دیگر سر بلندیم؛ در ایام حج با مسلمانان جهان که سخن میگوییم، سر بلندیم؛ افتخار میکنیم به این اسلامی که برای ما عزت آفرید.
نقش جوانان در آبادانی کشور
موضوع سخن من «جوانان، خودباوری و نهضت علمی» است. در زمان طاغوت روحیهی خودباوری را در نهاد جوانان ما از بین برده بودند، امّا امام آمد و به نسل جوان شخصیت داد. جوانان سرمایههای کشورند. پیشرفت یک کشور در سایهی همت جوانان آن کشور است. پیشرفتهای علمی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مرهون حضور نسل جوان است.
ما شاهد این بودیم که در عرصههای مختلف شکلگیری انقلاب، جوانان حضور داشتند. در پیروزی انقلاب جوانان حضور داشتند. این جوانان بودند که رشادتها کردند و فریادها بر سر شاه کشیدند و مادران را برای مبارزه تشویق کردند. بعد از پیروزی انقلاب هم جوانان ما انصافاً حماسه آفریدند. این جوانان ما جنگ را به زیبایی اداره کردند. فرماندهان دوران دفاع مقدس همه در سن جوانی بودند.
یادی کنیم از فرزندان رشید مرحوم زین الدین که رضوان خدا بر او باد. چه تشییع جنازهی باشکوهی از این مرحوم به پاس قدردانی از فرزندان شهیدش شد. من قم نبودم و این توفیق از من سلب شد و خیلی غصه خوردم که در مراسم تشییع این انسان فداکار که چنین فرزندانی را تربیت کرده، حضور نداشتم. اینها جنگ را اداره کردند؛ دوران رشد و شکوفایی این کشور را اینها تعقیب و دنبال میکنند.
وقتی مشکلی در کشور ما به وجود میآید و دشمن توطئهای را شروع میکند و حرکتی را میخواهد در جهت براندازی نظام اقدام کند، این نسل جوان و انقلابی ما هستند که در خیابانهای تهران سینه سپر میکنند و میایستند و آن جریانات مشکوک و فتنه را خاموش میکنند. این جوانان رشیدی که در صحنه حضور پیدا میکنند و حماسه میآفرینند، از کجا الهام گرفتهاند؟ از چهارده قرن حماسه، حماسهی محمد، حماسهی علی و زهرا و حسین؛ از آنجا الهام گرفتهاند. نسخههای انقلاب در اختیارشان است و چون نسخههای انقلاب و حرکتهای اسلام در اختیار مردم ما و نسل جوان ماست، میبینیم اگر از مسئولی خطایی سر بزند، هشدار میدهند.
ویژگیهای جوان ایرانی
جوان آرمانخواه است. جوان به زندگی دو روزهی دنیا وابسته نیست؛ حرفش را میزند و پیامش را میدهد. کانون حضور جوانان ما مساجد بود و من توصیه میکنم مساجد ما باید همچنان مالامّال از جمعیت جوان باشد. نکند ما مساجد را خالی کنیم. ائمهی جماعات ما، ائمهی جمعه ما، بانیان مساجد ما و دستاندرکاران مساجد ما باید با آغوش باز از نسل جوان استقبال کنند. نسل جوان ما در مساجد رشد کردهاند. در مساجد را به روی نسل جوان نبندیم؛ بلکه فعالترین حرکتها را برای پیشبرد انقلابمان به نسل جوانمان واگذار کنیم.
حوزههای علمیهی ما مرکز حضور نسل جوان حوزوی بود و اینها در کنار امام بودند. روزی که سخن از سربازی رفتن طلاب مطرح شد، امام فرمود: تردید به دل راه ندهید؛ شما هر جا باشید، سرباز امام زمان هستید. به سربازی بروید. لذا شما شاهد بودید پادگانها یکی از پایگاههای انقلاب و نهضت شد. همین روحانیت به سربازی رفتند و آنجا به رسالت سترگشان عمل کردند.
دانشجویان عزیز ما نیز در مراحل مختلف حضور داشتند. در آن روزی که بحث لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی مطرح شد، دانشجویان دانشگاه تهران آمدند قم در صحن حرم مطهر کریمهی اهل بیت و صحن مسجد اعظم، جلسهی بزرگی برقرار کردند. آمدند و به مراجع اعلام کردند که ما در کنار شما هستیم. دانشجویان رشید آن روز اعلام حمایت از مراجع و علما کردند. این وجود نسل جوان ما در عرصههای مختلف بوده است. متأسفانه روشنفکران آن روز و سران احزاب به اصطلاح ملی با لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی موافقت کردند. مخالفت با انقلاب سفید از سوی حوزه، روحانیت، نسل جوان حوزه و نسل جوان دانشگاه انجام شد.
هنوز هم افتخار ما به جوانانمان است. من دو سه روز قبل به جزیرهی ابوموسی رفته بودم که امروز پایگاهی است در مقابل زیادهطلبیهای استکبار و کشورهای استکباری. دیدم بچههای رشید ما، سپاهیان عزیز ما، بسیجیان عزیز ما و سربازان عزیز ما در آنجا روحیهای همچون روحیهی دفاع مقدس داشتند. به من میگفتند: سلام ما را به رهبر عزیز انقلاب برسانید و بگویید که ما تا آخرین قطرهی خونمان در خدمت اسلام و انقلاب هستیم.
امروز نسل جوان ما این طور درخشیده و دنیا را دچار بهت و ناباوری کرده است. روزی که مسئولیت آنجا را به سپاه دادند، از طریق شنود دیدند فرماندهان آمریکایی به مسئولان کشتیهایشان دستور میدهند که فاصله بگیرید، اینها سپاهیاند؛ اوّل اقدام میکنند و بعد اجازه میگیرند؛ آن روز دیگر چیزی از ما باقی نمانده است. این فضای نسل جوان و انقلابی ماست. خودباوری امروز در جامعهی ما رشد کرده است.
سؤال دوم من این است که ما چگونه نسل جوانمان را نگه داریم؟ چگونه این سرمایههایمان را حفظ کنیم؟ چه تهدیدهایی متوجه نسل جوان امروز ماست؟ آیا همهی ویژگیهایی را که دربارهی جوانان مطرح کردم، در فضای جامعهی ما و در شهرهای بزرگ ما، مورد تهدید نیستند؟ چرا، امروز نسل جوان ما به شدت مورد تهدید است؟ به خاطر ضربهای که دشمنان خوردند، امروز جوانان ما را با انواع و اقسام برنامهها تهدید میکنند. میدانند که جوانان ما به معنویت گرایش دارند، میگویند ما اینها را به معنویت دعوت کنیم، اگر چه از طریق عرفانهای کاذب باشد.
امروز بحث معناگرایی در جامعهی ما نه از طریق مسائل دینی، کتاب، سنت، از زبان روحانیتی که حقیقت دین را برای مردم بیان میکند و… طرح میشود؛ بلکه میبینیم در گوشه و کنار تحت عنوان عرفانهای چینی، عرفانهای هندی و بودایی مطرح میشود. امروز برای منحرف کردن نسل جوان بساط پهن کردهاند؛ هم روحانیت باید بیدار باشد و هم مسئولان فرهنگی ما باید توجه کنند.
نکتهی دوم این که نباید از نسل جوان غفلت کنیم. نسل جوان پر انرژی است و نیاز به اشتغال دارد. اشتغال برای نسل جوان یک مطلب کلیدی و بنیادی است. نباید جوانان را به حال خودشان بگذاریم. کشور ما یک کشور غنی است، کمتر کشوری قابل مقایسه با کشور ماست. زمینههای فراوانی در کشور وجود دارد، منتهی برنامهریزی میخواهد. جوان نباید در خیابانها پرسه بزند تا صید دشمن شود. به جای اینکه دشمن جوان ما را صید کند، ما در خدمت جوان باشیم.
نکتهی سوم این که جوان آرمانخواه و آرمانگراست و تحمل همهی مسائل را ندارد. زندگی مسئولان ما باید به گونهای باشد که برای جوان ما جاذبه ایجاد کند. زندگی باید به گونهای باشد که جوان احساس کند در یک فضای دینی، اسلامی و الهی زندگی میکند. هم مسئولان ما، هم روحانیت ما و هم دلسوزان انقلاب باید همگی بر روی مسئلهی عدالتخواهی پافشاری کنیم.
شهید مطهری میفرمود: یکی از شعارهای جدیای که روحانیت نباید هیچگاه از آن دست بکشد، مقوله عدالتخواهی است. این به عنوان مطالبهی جدی روحانیت باید باشد. روحانیت نباید از کنار مسئلهی عدالتخواهی به سادگی بگذرد. همیشه روحانیت باید مطالبهکننده باشد تا نسل جوان به پیشوایان دینیاش امیدوار باشد و بداند که پیشوایان دینی در کنار آنها زندگی میکنند.
برای حفظ وحدت در جامعه، سخنی نگوییم و پیامی را به جامعه منتقل نکنیم که آن پیام نشانهی تفرقه و جدایی در جامعه ما باشد و یا برای جوانان عزیز ما قابل تحمل نباشد. امروز ما در سایهی رهبری سترگ، آگاه، هوشمند و بیدار هستیم؛ رهبری که حقیقتاً خلف صالح امام است.
مواضع رهبری، شفاف و آگاهیبخش است. در جریانهای مختلف، اگر آن آرامش و پیامهای الهامبخش ایشان نبود، معلوم نبود در مسیر انقلاب، با چه موانع و مشکلاتی روبرو میشدیم و نفوذ دشمن تا کجا پیش میرفت. امّا رهبر عزیز ما فرزند علی و فاطمه، این عزیز ملت ایران، با قامتی استوار، امروز چون امام میخروشد و فریاد میکشد و دشمنان به لانهها میخزند و سکوت میکنند و سخن نمیگویند و مرگ را برای خود بر میگزینند.
شرایط امروز جهان نویدبخش است. امروز در مصاحبهای از من میپرسیدند نظر شما راجع به جریان مصر چیست؟ گفتم این حرکت باید زودتر از این انجام میگرفت؛ دیر اتفاق افتاده است. مصر جوانان رشیدی دارد، مصر سابقهی اسلامی دارد، مصر الازهر دارد، مصر علما دارد، دولت فاطمی در مصر بوده است. امیدواریم به فضل پروردگار این ملت رشیدی که به پا خواسته و شهید و مجروح میدهند و حملات دشمن را تحمل میکنند، هرچه زودتر به پیروزی برسند.
علل شکست توطئهها
من سخنم را با یک جمله به پایان برسانم. شما در این شبها، هم از محضر عزیزان روحانی و هم شخصیتهای سیاسی استفاده میکنید. علت اصلی شکست همهی این توطئهها در سایهی سه چیز است: اوّل، حاکمیت ارزشهای دینی؛ مردم مؤمن و متدین ما هنگامی که با مشکلی مواجه میشدند، به خاطر آن فطرت خدادادی و آن ارزشهای دینی حاکم بر جامعه به دشمن میدان نمیدهند و لذا دشمن شکست میخورد.
دوم این که وجود رهبری در میان ما آرامبخش است و مایهی شکست دشمن. نکتهی سوم هم بصیرت، آگاهی و هوشمندی مردم ماست. امیدوارم این سه عنصر ارزشها، رهبری و بصیرت و هوشمندی ملت، به عنوان سرمایهی پایانناپذیر ملت ما، تا ظهور حضرت بقیة الله الاعظم ـ روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء ـ باقی بماند.
خدایا چنان کن سرانجام کار تو خوشنود باشی و ما رستگار
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
لینک کوتاه